eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
134 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
9.6هزار ویدیو
383 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
خطر انحراف در مسیر آقا ! فرقه یمانی عمود ۵۱۹ پخش کنین دوستان
🤲🕊🤲🕊🤲🥺 زائران محترم پیاده روی اربعین لیست موکب ها و خدماتی که در آن موکب ارائه می گردد عمود ۷۰@وmovasat01 موکب مختار ثقفی جهت پذیرایی و استراحت بین راهی عمود ۱۲۵@movasat01 موکب میثم تمار جهت پذیرایی و استراحت بین راهی عمود ۱۴۵@movasat01 موکب حضرت علی اکبر(ع) جهت پذیرایی و استراحت بین راهی عمود ۱۵۲@movasat01 معزی الزهرا(س) جهت پذیرایی و استراحت بین راهی عمود ۱۸۰@movasat01 موکب احباب الحسین(ع) جهت پذیرایی و استراحت بین راهی *عمود ۲۰۲@movasat01 موکب فاطمه زهرا(س) ستاد بازسازی عتبات ظرفیت اسکان ۵۰۰۰زائر خانم و آقا، پذیرایی ۶۰۰۰زائر در هر وعده ، فضای مجزا و پوشیده برای بانوان و مهدکودک ،امکان تماس تلفنی رایگان با ایران ،اینترنت رایگان، غرفه شیعیان ترکیه درمانگاه،خشکشویی ،تعمیرات لباس و چرخ دستی ،چایخانه ، نانوایی بربری و لواشی عمود ۲۱۶@movasat01 موکب طرف البراق جهت استراحت و امکانات بهداشتی عمود ۲۱۸ موکب حسینیه قبا جهت استراحت و امکانات بهداشتی *عمود ۲۸۵ موکب امام رضا(ع) موکبی مناسب و در حال توسعه با امکانات اسکان، فرهنگی، اینترنت، هلال احمر بزرگترین و زیباترین موکب جاده کربلا عمود ۳۱۶ موکب انوار الحسین(ع) روزانه تا ۱۴ هزار ساندویچ در این مکان توزیع می‌شود. عمود ۳۴۵ موکب طریق الاحرار پذیرایی و استراحت و اسکان عمود ۴۰۵ موکب ابناءالحسین(ع) پذیرایی و استراحت و اسکان عمود ۴۶۰ موکب فاطمه الزهرا(س) پذیرایی و استراحت و اسکان عمود ۴۹۲ موکب قاسم ابن الحسن(ع) پذیرایی و استراحت و امکانات بهداشتی عمود ۵۳۸ موکب خدمه الزوار الحسین۶ پذیرایی و استراحت و اسکان عمود ۵۶۴ @movasat01 موکب محبان الفاطمه پذیرایی و استراحت و اسکان عمود ۵۷۶@movasat01 بیمارستان حیدریه حیدریه شهری بین نجف و کربلا عمود ۶۱۹ موکب بقعه الرسول(ص) پذیرایی و استراحت عمود ۶۵۵ موکب هانی ابن عروه جهت پذیرایی و استراحت و بهره‌گیری از امکانات فرهنگی عمود ۶۵۷ موکب علی ابن موسی الرضا(ع) امکانات مناسب، برنامه فرهنگی و اسکان مناسب و سایر خدمات رفاهی عمود ۷۱۵ موکب امام حسن مجتبی(ع) جهت پذیرایی و استراحت عمود ۷۲۸ موکب صاحب الزمان(عج) ۱ امکانات مناسب،‌ اسکان مناسب و خدمات لازم فرهنگی و بهداشتی عمود ۷۷۰ موکب امت محمد (ص) پذیرایی و استراحت عمود ۸۲۳ موکب سید الساجدین(ع) جهت پذیرایی و استراحت عمود ۸۲۸ موکب صاحب الزمان(عج) ۲ امکانات مناسب، برنامه فرهنگی و اسکان مناسب- راهنمای زائر عمود ۸۹۰ موکب شباب القاسم(ع) زمینه اسکان و امکانات بهداشتی فراهم است. عمود ۹۵۲ دارالشفاء محبان المهدي خدمات پزشكي درماني رايگان عمود ۱۰۰۰ موکب حسینیه الاحسان جهت استراحت و پذیرایی و امکانات بهداشتی عمود ۱۰۱۷ موکب نهج الحسین(ع) جهت استراحت و پذیرایی و امکانات بهداشتی عمود ۱۰۶۵ موکب حسینیه مجد جهت استراحت و پذیرایی و امکانات بهداشتی ***عمود ۱۰۸۰ موکب حرم حضرت معصومه(س) در این موکب پاسخگویی شرعی و معارفی به چهار زبان ترکی انگلیسی عربی و اردو، برگزاری محافل قرآنی، مجالس سخنرانی و مداحی، برپایی غرفه کودکان و برنامه‌های خدماتی اعم از مهمانسرای حضرت جهت پذیرایی از زائران، بیمارستان صحرایی، ستاد گمشدگان و ایستگاه‌های صلواتی و محل اسکان زائرین ارائه می‌شود. عمود ۱۰۹۲ موکب نورالخیریه جهت استراحت و پذیرایی و امکانات بهداشتی عمود ۱۱۸۱ موکب شباب ام البنین(س) جهت استراحت و پذیرایی و۶ امکانات بهداشتی عمود ۱۰۴۱ موکب شباب امیرالمؤمنین(ع) امکانات مناسب عمود ۱۲۹۲ ورودی کربلای معلی عمود ۱۳۲۵ ورودی کربلا بنام سیده شریفه خاتون بنت امام حسن ع پذیرای ابدوغ وشربت وصبحانه وشام میان وعده هندوانه عمود ۱۴۵۲ درب حرم حضرت عباس(ع) آخرین عمود ‏اخبار اربعین را نشر دهید در حال بروز رسانی 🤲🕊🤲🕊🥺
۲.حسینیه بیت الحسین علیه السلام (آقایان) و بیت الزهرا(بانوان) مکان: حرم حضرت اباالفضل به سمت شارع العلقمی بعد از تفتیش سمت راست مقابل فندق السفیر اسکان به مدت ۵ روز است. جهت هماهنگی از طریق واتس اپ پیام دهید 👇. ‏‪09121511869‬‏(طبسی) ‏
🔰 🏴 موکب دانشجویان بین‌المللی امت محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) 📍جاده نجف-کربلا، عمود ۷۷۰ - امکانات: درمانی و فرهنگی (غرفه کودک، بین‌الملل و...) - پذیرایی: دو تا سه وعده غذایی، ایستگاه صلواتی شماره مسئول اجرایی: ۰۹۱۳۵۲۱۱۰۰۷ ------------------------------------------------------- 🏴 موکب سیدالشهدا(علیه‌السلام)، دلوار بوشهر با مشارکت موکب عترت الطاهره بصره 📍جاده نجف-کربلا، عمود ۷۳۶ - امکانات: اسکان، حسینیه بزرگ، درمانگاه، اقامه نماز جماعت و مراسم عزاداری - پذیرایی: صبحانه، نهار، شام شماره تماس مسئول: ماشاالله سلیمانی ۰۹۱۷۳۷۱۳۴۲۰ ------------------------------------------------------- 🏴 موکب سلطان سید جلال‌الدین اشرف(علیه‌السلام)، آستانه اشرفیه 📍شهر نجف، شارع الرسول، شارع بنات الحسن، فرعی موظفین، حسینیه امام رضا(آیت‌الله شاهرودی) @arbaeen40
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 آیات ۱۲۲ و ‌۱۲۳ سوره انعام 💥 أَوَ مَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَ جَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا ۚ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (۱۲۲) 💥 وَ كَذَٰلِكَ جَعَلْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا فِيهَا ۖ وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ (۱۲۳) : آیا كسی كه مرده بود و ما او را زنده كردیم، و برای او نوری قرار دادیم تا در پرتو آن در میان مردم زندگی كند، مانند كسی است كه در تاریكی ‌ها است و از آن بیرون شدنی نیست؟! این گونه برای كافران آنچه انجام می‌ ‌دادند، آراسته شد (۱۲۲) و این گونه در هر آبادی و شهری رؤسا و سردمداران گنهكاری قرار دادیم تا در آن نیرنگ زنند، ولی جز به خودشان نیرنگ نمی ‌زنند، و درک نمی ‌كنند. (۱۲۳) 🌷 : مرده 🌷 : او را زنده کردیم 🌷 : تا در پرتو آن در میان مردم زندگی کند 🌷‌ : تاریکی ها 🌷 : آراسته شد 🌷 : اغلب به شهر بزرگ گفته می شود و درباره آبادی کمتر به کار می رود 🌷 : بزرگان، رؤسا 🌷 : تا در آن نیرنگ زنند 🌷 : درک نمی کنند 🔴 : این آیات در مکه نازل شده است. نقل شده است: ابوجهل كه از دشمنان سرسخت اسلام و پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» بود روزى سخت آن حضرت را آزار داد، «حمزه» عموى شجاع پیامبر كه تا آن روز اسلام را نپذيرفته بود و همچنان درباره آيين او مطالعه و انديشه مى ‌كرد، به سراغ ابوجهل رفت و با مشت بر سر او كوفت، ولى ابوجهل به ملاحظه شجاعت فوق العاده حمزه از نشان دادن عكس العمل خوددارى كرد. سپس حمزه به سراغ پيامبر آمد و اسلام را پذيرفت. این آیات درباره اين حادثه نازل گرديد و وضع ايمان حمزه و پافشارى أبوجهل را در كفر مشخّص ساخت. از بعضى روايات نيز استفاده مى‌ شود كه آيه در مورد ايمان آوردن عمّار ياسر و اصرار أبو جهل در كفر نازل گرديده است. در آيات گذشته اشاره به دو دسته مؤمن خالص و كافر لجوج شده بود، در اينجا نيز با ذكر دو مثال جالب و روشن وضع اين دو طايفه مجسّم گرديده است. نخست اين كه افرادى را كه در گمراهى بودند.سپس با پذيرش حقّ تغيير مسير داده ‌اند تشبيه به مُرده ‌اى مى‌ كند كه به فرمان خدا زنده شده است «أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ؛ آیا کسی که مرده بود و ما او را زنده کردیم» «وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النّاسِ؛ و برای او نوری قرار دادیم تا در پرتو آن در میان مردم زندگی کند» منظور از اين تنها قرآن و تعليمات پيامبر نيست، بلكه علاوه بر اين، ايمان به خدا، بينش و درک تازه ‌اى به مى ‌بخشد؛ افق ديد او را از زندگى محدود مادّى فراتر برده و در پرتو اين نور مى ‌تواند راه زندگى خود را در ميان مردم پيدا كند، و از بسيارى اشتباهات محفوظ بماند. سپس چنين فردی را با افراد بى ‌ايمان لجوج مقايسه كرده، مى‌ فرماید: «كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها؛ آیا مانند کسی است که در تاریکی ها است و از آن بیرون شدنی نیست» و سپس اشاره به علّت اين سرنوشت شوم نموده «كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ؛ این گونه برای کافران آنچه انجام می دادند، آراسته شد» سپس اشاره به وضع اين رؤسای گمراه و زعماى كفر و فساد كرده مى ‌فرمايد: «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكابِرَ مُجْرِمِيها لِيَمْكُرُوا فِيها و این گونه در هر آبادی و شهری رؤسا و سردمداران گنهکاری قرار دادیم تا در آن نیرنگ زنند» يعنى، سر انجام نافرمانى و گناه فراوان اين شد كه راهزن راه حقّ شدند و بندگان خدا را از راه منحرف ساختند و در پايان آيه مى فرمايد؛ «وَ ما يَمْكُرُونَ إِلاّ بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما يَشْعُرُونَ؛ ولی جز به خودشان نیرنگ نمی زنند و درک نمی کنند» از اين آيه به خوبى استفاده مى ‌شود كه مفاسد و بدبختی هايى كه دامن اجتماعات را مى‌ گيرد از بزرگترها و سردمداران اقوام سرچشمه مى ‌گيرد و آنها هستند كه با انواع حيله و نيرنگ راه خدا را دگرگون ساخته و چهره حقّ را بر مردم مى ‌پوشانند. 🔹پیامهای آیات۱۲۲و۱۲۳سوره انعام ✅ ، کار خداست، هر چند خود انسان زمینه ی هدایت را فراهم می کند. ✅ استفاده از در تبلیغ و‌ تربیت مؤثر است. ✅ یکی ولی باطل بسیار است. ✅ کارهای انسان بی ایمان، در دید و تفکر او مؤثر است. ✅ سنت الهی، پاسخ دادن به مکر و حیله های دشمنان است. ✅ رؤسای فاسد و مفسد، ریشه ی فساد در جامعه اند. ✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دو دو تا چهار تا نمیشه! ⭕️ اینو تو اربعین میفهمی! ꧁꧂🏴꧁꧂🏴꧁꧂
شعار فرقه انحرافی احمد الحسن ویمانی
🌹سلام علیکم ✋ 🌸🍃نگویید جا مانده‌ایم! کسی که ‎قلب و روحش رفته جامانده نیست. جامانده کسی است که عشق و شور و طلب زیارت ‎اربعین به ذهنش هم نمی‌رسد و علاقه‌ای ندارد. 🌸🍃 اگر به هر دلیلی اشتیاق رفتن هست و شرایطش نیست، خیری بوده و ثواب نیت را برده‌اید. شاکر باشید و نگویید جامانده ایم. 🗣آیت الله جوادی آملی ✍در محضر عشق؛ قرآن 🌺🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گریه صاحب موکب و مادرش در یکی از نقاط جنوبی عراق به دلیل اتمام عبور زوار اربعین از منطقه اونها و تمام شدن توفیق خدمت به زوار سیدالشهداء علیه السلام...😭😭😭😭 اللهم ارزقنا توفیق الخدمة لزوار الحسین علیه السلام😭😭 @BisimchiMedia
🌷قسمت دوازدهم🌷 طلبه س.تا وقتی درس میخونه که نباید سربازی بره!درعوض مسئولیت پذیره!هیئت داره و برای بچه هاش از دل و جون مایه میذاره!تکلیف خودت رو با دلت روشن کن! خانم نظری حکم استادم را داشت.با لکنت گفتم:((چشم خانم.از نظر ایمانی باید سطح بالایی داشته باشه.طوری که من روهم بکشه بالا!)) _ایمان رو در عمل ببین.این جوون بچه مسجدیه و نماز خون.بچه ای با تقوا و با عرضه! _من ایمان ظاهری نمیخوام.میخوام توکل بالایی داشته باشه. اینکه اسلام رو از هر جهت بشناسه و به دستوراتش عمل کنه.کسی که ایمان داره به همسرش توهین نمیکنه خانم. دستم راگرفت.سرد سرد بود.درحالی که از گونه هایم آتش میبارید. _تا اونجا که من میشناسمش آدم درستیه. درست راخیلی محکم گفت.رویم نشد بگویم دنبال کسی مثل سجاد،داداشم هستم.هم به ظاهر برسد هم به باطن.سجاد کت و شلوارش را همیشه به اتوشویی میداد و کفش هایش را واکس میزد.ایمانش هم همیشه نو و اتوکشیده بود. خانم نظری دستم را رها کرد:((ماهم این مراحل رو گذروندیم دختر جون،پیشنهاد میکنم تکلیفت رو با خودت روشن کنی.)) به خانه که آمدم غروب بود.مادر گلدان های حیاط را آب داده و روی تخت نشسته بود.رفتم نشستم کنارش:((مامان چی کار کنم،شما بگو؟)) _خونواده ی خوبین صدرزاده ها! _خونواده رو چی کار دارم!خودش،خدمت نرفتنش! _درسش که تموم بشه میره سربازی .سجادم قبولش داره! نگاه به بالا انداختم و دیدم چراغ اتاق سجاد روشن است:((بذار از خودش بپرسم.)) از پله ها دویدم و رفتم اتاق سجاد.دیدم پشت میز کامپیوترش نشسته.مامان هم پشت سرم آمد و گفت:((سجاد تو یه چیزی به خواهرت بگو.تکلیف این بنده خدا چی میشه؟)) سجاد بی آنکه نگاهمان کند گفت:((از نظر من تاییده!)) _اصلا متوجهی راجع به کی حرف میزنیم؟ _بله.مصطفی!مصطفی صدرزاده. مامان گله مند گفت:((هی بالا و پایین میکنه.سمیه،یا رومی روم یا زنگی زنگ!)) تکیه دادم به دیوار رو به سجاد و گفتم:((اگه تو قبولش داری باشه منم...)) مامان ذوق زده گفت:((خب،این رو از اول میگفتی،برم تلفن بزنم؟)) سجاد گفت:((صبر کن مامان!)) رو به من کرد:((هر چی سوال ازش داری،بنویس میبرم میدم بخونه و جواب بده.)) رو به کامپیوتر چرخید:((میشم کبوتر نامه بر!)) مامان ذوق زده گفت:((برم براتون چای و شیرینی بیارم!)) نشستم روی زمین و زانوهایم را بغل کردم.سجاد هنوز به صفحه کامپیوترش نگاه میکرد.تصویر ثابت بود و عکس یک دشت پر از گل سرخ و دوتا پروانه. ‌ ادامه دارد...✅🌹
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام عرض سلام خدمت همراهان همیشگی کانال بانوان فرهیخته فلارد ان شاء الله عازم سفر کربلا هستم... به شرط لیاقت، دعاگویتان خواهم بود. محتاج دعای خیر شما خوبان هستم.
🌷قسمت سیزدهم🌷 گفتم :((برو بگو آبجی من خیلی حساسه ،دوست داره کسی که قصد داره باهاش ازدواج کنه،خیلی آروم حرف بزنه،کم محلی و بی محلی هم نکنه،اهل مشورت باشه.با اخلاق و با ایمانم باشه.)) سجاد خندید:((سوالای دستوری ت رو بنویس خانم معلم.چارجوابی یا تشریحی.گفتم که میشم کبوتر نامه بر!)) مامان با سینی چای و شیرینی کیک یزدی وارد شد:((به دلم افتاده که از بین همه خواستگارا قرعه به نام این جوون می افته.حالا بیاین دهنتون رو شیرین کنین.)) خانم صدرزاده به مامانم زنگ زد و گفت:((میتونیم برای پنجشنبه ساعت شش عصر بیایم خدمتتون؟)) دیدم که بعد از جواب ،استخاره کرد و بعد از استخاره با همان تسبیح کهربایی که دستش بود،دست هایش را بالابرد و گفت:((خدایا شکرت.)) اما من استخاره نکردم .با خودم میگفتم استخاره به دل است و دل من رضایت داده بود. مامان خیلی شاد و شنگول بود،گرچه مضطرب هم بود.به قول خودش،اولین فرزندش قرار بود عروسی کند. میگفت:((این پسر از اونایی نیست که بگم نه پشت داره نه مشت ،هم خونواده ش پشتش هستن هم پیداست که جَنَم داره.))ظاهرا به دل مامان نشسته بودی. سجاد و سبحان هم که قبولت داشتند،مخصوصا سبحان.باباهم که سکوتش داد میزد راضی است.فقط می ماند من اصل کاری! من هم که بالاخره بله را گفتم و مجوز عبورتان را دادم. حرف مامان هم در گوشم بود:((موقع بله برونه که خیلی چیزا معلوم میشه.)) آمدی،به همراه پدر و مادرت با دسته گلی زیبا.آمدم و نشستم،با همان چادر سفید گل صورتی که سر کرده و رو گرفته بودم.نگاهم یک لحظه به پدرم افتاد.چه سکوت سنگینی! با انگشت اشاره روی گل های قالی میکشید. صحبت های مقدماتی شروع شد:آب و هوا و سیاست روز و وضعیت اقتصادی،و کم کم رفتند سر اصل مطلب.حرف از تاریخ عقد و عروسی که شد،از پس چادر به مامان که کنارم نشسته بود گفتم:((بگو بدم میاد دوره عقد طولانی بشه.)) قرار عقد را برای سیزده اردیبهشت گذاشتند و عروسی را برای تابستان.صحبت مهریه که شد پدرت گفت:((مِهر دختر و عروسم هر دو ۳۱۳ سکه س.)) پدرم سکوت کرد.تو از جا پریدی:((ولی من این قدر ندارم،فقط یکی دوتا سکه دارم.)) پدرت دستت را کشید:((زشته مصطفی!)) _آقاجون حرف حساب رو باید زد و همین حالا هم باید زد. اگر حرف مهریه دادن پیش بیاد حداکثر دو یا سه سکه رو میتونم بدم،بقیه می افته گردن خودتون! پدرت خندید:((شما کاری نداشته باش!)) ادامه دارد...✅🌹
4_5791793128419625721.mp3
21.59M
.. ❀❀ با امـام زمانت یه قـرار عـاشقانه بذار و هــر روز بخون... ❀❀❣ 🎙با صدای آقای ❣الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج❣
مدافع حرم شهید مصطفی صدر زاده چون تیر تو سینه اش خورده بود و شش سوراخ شده بود و با نفس کشیدنش ، خون بالا میاورد....و چند دقیقه بیشتر.... درگیری بسیار سخت بود و با توجه به فشار سنگین دشمن، هر لحظه ممکن بود دستور عقب نشینی صادر بشه، لذا گمان اینکه نکنه پیکرش جا بمونه ، خیلی اذیتم میکرد...همه دنبال کار خودشون بودن و چون فرمانده رو از دست داده بودیم ، روحیه ی همه تضعیف شده بود...پیکر مطهرش رو با زحمت رو دوشم گذاشتم و اصلا حواسم به دور و اطرافم نبود که مدام به سمتمون تیر اندازی میشه... حدود 200 متر به سختی و زحمت حرکت کردم و هر چند قدم می ایستادم و نفس تازه میکردم و باهاش درد و دل میکردم... چون روی سینه اش فشار بود، از دهانش خون میومد و لباس و صورتم از خون پاکش رنگین شده بود....اون لباسم رو یادگار دارم...  راوی ابوعلی دوست وهمرزم شهید صدرزاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷قسمت چهاردهم🌷 نظر من چهارده سکه بود به نیت چهارده معصوم و اینکه برویم پیش آقای خامنه ای عقد کنیم. همین را هم آهسته گفتم،اما پدرت گفت:((از بابت مهریه همون ۳۱۳ سکه دخترم.از بابت رفتن پیش آقا هم همینطوری نمیشه! باید آشنایی داشته باشیم که نداریم.)) چقدر همه چیز تند و سریع اتفاق افتاد.قرار شد چند روز بعد بیایی و شناسنامه ام را بگیری و همراه شناسنامه خودت ببری دفترخانه. همان شب مادرت زنگ زد:((آقا مصطفی سمیه خانم رو درست ندیده.فردا صبح میاد شناسنامه رو بگیره دیداری هم تازه میکنه.)) فردا صبح آمدی و برایم یک سر رسید سال نو با جلد چرمی سبز و طلاکوب آوردی.شناسنامه ام را دستت دادم.یعنی قرار بود اسمت وارد شناسنامه ام شود؟! بعدها شنیدم آن قدر با تسبیح دانه یاقوتی ات استخاره کرده بودی که پدرت مشکوک شده بود:((چه میکنی مصطفی؟)) و تو مُقر آمده بودی که دلت پی خواستگاری از من است و باقی قضایا.حالا اینجا که روبروی عکست و این سنگ سپید سرد نشسته ام،از تو میپرسم که((اگه دوباره قرار باشه این مسیر رو طی کنی،بازم سراغ من میای؟))جواب خودم مثبت است. باید آزمایشگاه میرفتیم برای نمونه گیری،من و تو و مادر هایمان رفتیم اما وقتی رسیدیم آزمایشگاه که ساعت نمونه گیری گذشنه بود.مادرت گفت:((حالا که تا اینجا اومدیم بهتره وسایلی رو که لازم داریم بخریم.)) باهم رفتیم بزازی .طاقه های پارچه چشمک میزدند.از گوشه هر کدام مثلثی رنگی آویزان بود،مثل آبشاری از رنگین کمان.مادرت گفت:((عروس گلم ببین کدوم رو برای پیراهنی میپسندی؟)) پارچه گیپور طلایی را انتخاب کردم.خیلی خوشگل بود. گفت:((مبارکه.)) پارچه فروش آن را برید و در کیسه پلاستیکی گذاشت. مادرت گفت:((یه پارچه پیراهنی دیگه و چادر سفیدم انتخاب کن.))انتخاب کردم. بعد رفتیم راسته ی کیف و کفش فروشی.کفش ورنی سفید نگین داری خریدم و کیفی که به آن می آمد.آدمی مشکل پسندم،اما آن روز خیلی زود انتخاب میکردم و می خریدم. در تمام مدت که خرید داشتیم،تو با گوشی ات مشغول بودی و با بچه هایت حرف میزدی.نه نظری میدادی نه به من چیزی میگفتی.من هم از خدایم بود،چون هنوز نامحرم بودیم.خریدمان که تمام شد،مامانت گفت:((سمیه جان،بیا من و شما بریم خیاطی .این پیراهن گیپور و این چادر باید برای روز عقد آماده بشه.)) ادامه دارد...✅🌹
رفیق‌شہید میدونی یعنی‌چی‌؟؟ یعنے:↷°" وقتے گناه درِ قلبت را مےزند یاد نگاهش بیوفتــے و در و باز نکنے ...‹‹‹° یعنے محرم اسرار قلبت ♥️ آن اسرارےکه هیچکس نمےداند جز خودت و خـدات و رفیق شهیدت ‹‹💔•• امتحان کٌن ... زندگےات زیباترمی‌شود 🌿
من شهید شدم تا راه کـربلا باز شود و شما در فردایی شیرین در حرم امام حسین علیه‌السلام به یاد شهدا (باشید) و به یاد شهدا بگریید