eitaa logo
بانوان نمونه
40.5هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
58 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/zB7W.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکتر سهیلا سامی، فوق تخصص مغز و اعصاب در هانوفر آلمان: از کودکی علاقه‌مند حفظ قرآن بودم ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴«ما برای خواندن این قصه عشق به خاک، رنج دوران برده ایم‌.» 🔸دو سال بعد از اتمام جنگ، در بیست و ششم مرداد سال ۱۳۶۹، طی تبادل اسرا، اولین گروه از اسرای ایرانی زندان های رژیم بعث عراق، به خاک ایران برگشتند 🎙موسیقی متن بوی پیراهن یوسف اثر ماندگار استاد مجید انتظامی
♦️ استاد شوشتری رحمه‌الله علیه: 💥حضرت رقیه سلام الله علیها خیلی مقام عظیمی دارند، و خیلی مورد توجه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام هستند،اولیاء خدا به هنگام گرفتاری از ایشان مدد می طلبند. در ایام ولادت و شهادت هم که رحمت دو چندان است لذا دعا و توسل داشته باشید! حضرت سلام الله علیها ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
۵_هنگامی که زن غساله، بدن رقیه (سلام الله علیها) را غسل می داد، ناگاه دست از غسل کشید، و گفت: (سرپرس
آیا ذکر نکردن برخی از مورخین، دلیل بر نبود چنین جریاناتی می باشد؟ به دلیل اندک بودن امکانات نگارش از یک سو، تعدد فرزندان امامان از سوی دیگر، و سانسور و اختناق حکومت بنی امیه که سیره نویسان را در کنترل خود داشتند از سوی سوم، و بالاخره عدم اهتمام به ضبط و ثبت همه امور و جزییات تاریخ زندگی امامان موجب شده که بسیاری از ماجراهای زندگی انان در پشت پرده خفاء باقی بماند؛ بنابراین ذکرنکردن ان ها دلیل بر نبود این قضایا نخواهد شد. حضرت سلام الله علیها ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت شنیدنی اولین خادم زن ایرانی حرم حضرت عباس(علیه السلام)از بازدید سرزده حاج قاسم ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
💅همه ی دغدغه اش شده بود ظاهرش. 👧🏻دختر کوچکش می گفت: مامان میای فقط یه کوچولو با هم بازی کنیم؟ اما مادر... سه ساعت بود که جلوی آینه مشغول آرایش بود، آخر قرار بود یک ساعت برود بیرون! می گفت: یک لحظه آرام باش! مگر نمی بینی دارم آرایش می کنم؟! مدتها بود که همسرش میخواست ماشین قدیمی اش را عوض کند، اما نمی توانست، چون او حتماً باید هر ماه به آرایشگاه می رفت و خرج های آنچنانی می کرد. هر هفته سر این موضوع با همسرش دعوا بود. همین چند وقت پیش ابرویش را یک مدلی زده بود ولی حالا باید می رفت آرایشگاه و عوضش می کرد، چون مدل دیگری مد شده بود. یک روز نبود که به شکل بینی اش فکر نکند. همه ی فکر و ذکرش شده بود اینکه یک جوری پولی جور کند تا بتواند عملش کند. حاضر نبود حتی یک بچه ی دیگر بیاورد، چون شنیده بود "با هر بچه زیبایی آدم کم می شود". زیبایی برای زندگی بود، اما او زندگی می کرد برای زیبایی. ⏱️اما زمان را نمی توان با لوازم آرایشی نگه داشت. یک روز که بین همه ی این هیاهو ها رفت جلوی آینه، دید هر کرم پودری می زند، هر چقدر رژ را روی لبش خالی می کند، هر خط چشمی که می کشد... آن آدم قدیم نمی شود. یک دفعه به خودش آمد و تازه فهمید چه اتفاقی افتاده... ۶۰ ساله شده بود . .  . لب و لوچه اش آویزان شد... از آینه کمی فاصله گرفت. تک دخترش دیگر نیازی به همبازی نداشت و حالا سر زندگی اش بود. همسرش پیر شده بود و دیگر حرفی از ماشین جدید نبود. خبری از سر و صدای نوه ها و عروس ها و داماد ها هم نبود. آری آخر "با هر بچه از زیبایی آدم کم می شود"... یاد نماز هایش افتاد... نماز هایی که هر بار به یک بهانه آنها را نخوانده بود. یک بار به خاطر پودر ها و کرم های روی صورتش، یک بار به بهانه ی لاک ناخنش، یک بار... نگاهش از توی آینه افتاد به کتاب های دست نخورده ی توی قفسه. 📖و بعد نگاهش خورد به قرآن. اشک توی چشم هایش جمع شد... یاد روزی افتاد که آیه ی عفاف را دیده بود، همان آیه ای که تویش خدا با مهربانی گفته بود زن‌ها زینتهایشان را آشکار نکنند... یک لحظه به فکر فرو رفت. معلوم نبود با آرایش هایش برای نامحرمان، چند زندگی را سرد کرده بود. معلوم نبود. به مد های روز که روزی همه ی دنیایش بودند فکر کرد. یک لحظه حالش از فکر کردن به کلمه ی "مد" بد شد. اصلا چه کسی مد ها را تعیین می کرد؟ چه کسی برای ۳۰_۴۰ سال از زندگی او تصمیم گرفته بود؟ چرا باید به حرفِ کسی که نمی دانست کیست، دست توی ظاهر خدادادی اش می برد؟ چرا وقتی برای علم و اندیشه اش نگذاشته بود؟ چرا از زیبایی اش به جای خانه برای بیرون از خانه استفاده کرده بود؟ پس چرا برای زیبا کردنِ "روحش" کاری نکرده بود؟... 🪞دوباره در آینه به خودش نگاه کرد. او تمام زندگی اش را برای زیبایی گذاشته بود و حالا زیبایی از دستش رفته بود. راه توبه همیشه باز بود. اما با خودش گفت:... کاش این ۶۰ سال زندگی ام را کمی بیشتر صرف "زندگی کردن" می کردم! ؟ ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
6-«هشدار نسبت به مجازات اخروی» ششمین خصوصیت خطبه هشدار و انذار دادن مردم کوفه نسبت به عواقب اخروی وا
از همین رو عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها در این خطبه با همراه با دامن زدن به عواطف و احساس کوفیان در کشتن فرزند پیامبر به آنان انذار داده و خطاب به آنان فرمود: «أَلَا سَاءَ مَا قَدَّمَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ وَسَاءَ مَا تَزِرُونَ : لِيَوْمِ بَعْثِكُمُ، فَتَعْساً تَعْساً وَنَكْساً نَكْساً لَقَدْ خَابَ السَّعْيُ وَتَبَّتِ الْأَيْدِي وَخَسِرَتِ الصَّفْقَةُ وَبُؤْتُمْ بِغَضَبٍ مِنَ الله* وَضُرِبَتْ عَلَيْكُمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ:چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید، پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معامله‌تان قرین زیان گردیده است، خود را به خشم خدا گرفتار نموده و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده استوای بر شماای مردم کوفه! آیا می‌دانید چه جگری از رسول خدا دیده‌اید... حضرت سلام الله علیها ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
حدیث چهارم ابوحمزه ثمالی نقل می‌کند: حبابه نزد امام باقر(علیه السلام) رفت و عرض کرد: اي پسر رسول الل
حدیث پنجم داوود رقی می‌گوید: محضر امام صادق(علیه السلام) بودم که حبابه وارد شد. او از امام درباره حلال و حرام پرسید. ما از زیبایی این پرسش شگفت زده شدیم. وقتی امام فرمودند: آیا پرسش‌هايي زیباتر از پرسش‌هاي حبابه شنيده‌اید؟ عرض کردیم: ایشان را در چشم و قلب ما بسیار عزیز و بزرگ كرديد. در این حال اشک از چشمان حبابه جاری شد. امام فرمود: چرا گریه می‌کنی؟ عرض کرد: من بیمارم و نزدیکانم می‌گویند اگر امام شما همان‌گونه که می‌گوید واجب الاطاعه است، دعا کند تا بیماری تو بهبود یابد. البته من خوش‌حالم و می‌دانم این بیماری برای امتحان و تصفیه من است و کفاره گناهانم به حساب مي‌آيد. امام دعایی فرمود و بعد گفت: به نزد زنان برو و لباس خود را کنار بزن. ببین چیزی مانده است یا خیر و به آنها بگو این نشانه کسی است که به وسیله او می‌توان به خدا نزدیک شد. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🌹🌹 من هم دلم میخواست لباس عیدم را بپوشم و سوار شوم. از آنجا که خانه ی ما پر از پسر بود من و فاطمه اجازه نداشتیم دامن بپوشیم و همیشه لباسمان بلوز و شلوار بود مادرم برای اینکه مرا آرام کند اجازه داد بلوز و شلوار عیدم را بپوشم من هم لباسهایم را به سرعت پوشیدم و برای اینکه برگشتن آنها را زودتر از همه ببینم رفتم و کنار در چمباتمه زدم و چشم به راه دوختم. با شنیدن صدای هر ماشینی گردن می کشیدم تا برگشتن آنها را ببینم. پاهایم خسته شده بود ولی از ترس کثیف شدن شلوارم، جرأت نمی کردم روی زمین بنشینم پیش خودم فکر می کردم شاید بخواهند گروه گروه بچه ها را به میهمانی ببرند و مرا نوبت بعد میبرند. برای همین با عجله به سمت خانه ی زری دویدم او هم عیدش را پوشیده بود. خوشحال شدم و پیش خودم گفتم چه خوب همه با هم می رویم. آبجی فاطمه دسته گلی را که چیده و به گوشه ای پرتاب کرده بودم به دستم داد. مادرم گفت: هر وقت ماشین رو دیدی و بچه ها اومدن به جای اون سنگی که دنبالشون انداختی با گل به استقبالشون برو. زمان و مکان کش می آمدند چندین بار تا سر خیابان رفتم و برگشتم. مادرم را کلافه کرده بودم بس که از او می پرسیدم: پس چرا نرسیدن؟ بالاخره انتظار سرآمد و ماشین و آقا و پدر زری و پدرهای دیگر و بچه ها آمدند. به قدری خوشحال شده بودم که فراموش کردم دسته گلم را با خودم ببرم پیش از آنکه فرصت پیاده شدن به آنها بدهم با عجله تلاش کردم سوار ماشین شوم اما چهره ی همه ی بچه ها در هم رفته و چشم ها قرمز و خیس بود علی که از همه کوچک تر بود و بیشتر از دو سال نداشت توی بغل آقا بود و از گریه ی زیاد هق هق میزد از سوار شدن به ماشین صرف نظر کردم و عقب عقب رفتم تا سواره ها پیاده شوند. راننده یکی یکی بچه ها را بغل میکرد و پایین میگذاشت اما همه ی بچه ها شلوارهای عیدشان توی دستشان بود و به جای آن دامن قرمز پوشیده بوند. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام على عليه السلام: 🔹أفضَلُ العِبادَةِ الزَّهادَةُ برترين عبادت، دل بركندن از دنياست 📚غررالحكم حدیث ۲۸۷۲ 🔹پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در دعايى كه پيوسته مى خواند ـ : اللّهُمَّ... لا تَجعَلِ الدنيا أكبَرَ هَمِّنا و لا مَبلَغَ عِلمِنا پروردگارا... دنيا را بزرگترين همّ ما و نهايت دانش ما قرار مده 📚ميزان الحكمه ج۴ ص ۱۱۱   ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
عنوان کتاب: سایه ماه نویسنده: ابوالفضل هادى منش انتشارات: خادم الرضا علیه السلام 🌱حجة الاسلام ابوالفضل هادى منش تلاش کرده است تا در کتاب «سایه ماه» با متنی ساده، نثری روان و جملاتی كوتاه و مناسب، ابتدا نگاهی بر رویدادهای مهم زندگانی حضرت رقیه علیها السلام افکنده، و دریچه ای به اقیانوس بیکران درد و رنج دخترک خورشید بگشاید و قطره ای از دریای معرفت و بینش او را در کام تشنگان زلال حقیقت جاری سازد. 🌱البته به دلیل نبود منابع کافی و محدود بودن شرح حال آن حضرت، نویسنده بیشتر به بیان شمه ای از زندگانی او همت ورزیده است تا مخاطب به تمامی مطالبی که نقل شده، اشراف یابد. از این رو بدون داوری در مورد اخبار نقل شده، به گردآوری آن دست یازیده است. 🌱همچنین به نقش مهم حضرت رقیه علیها السلام و همینطور دیگر كودكان بازمانده قیام عاشورا به عنوان پرچمداران و راویان عینی نینوا اشاره نموده است. 🌱پس از آن به بررسی نقش الگویی حیات آن حضرت در زمینه تربیت فرزند پرداخته و با بهره گیری از روایت گوناگون، الگوهایی را که از حیات ایشان در تربیت فرزند می توان اتخاذ نمود، برشمرده است. 🌱 سپس نگاهی به مجالس سوگواری ایشان و رمز دلبستگی عامه نسبت به الهه اندوه دمشق و آسیب شناسی سوگواری ها افکنده و دورنمایی از حرم مطهر فرشته غم را ترسیم نموده است. در پایان سری به مدحت سرای او زده و با قطعه های ناب ادبی، کتاب سراسر درد و رنج ققنوس شکسته بال و پر آفتاب را بسته است. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
آیا ذکر نکردن برخی از مورخین، دلیل بر نبود چنین جریاناتی می باشد؟ به دلیل اندک بودن امکانات نگارش ا
قراین وشواهد مرحوم ایت الله حاج میرزا هاشم خراسانی (متوفای سال ۱۳۵۲ هجری قمری) در منتخب التواریخ می نویسد: عالم جلیل، شیخ محمد علی شامی که از جمله علما و محصلین نجف اشرف است به حقیر فرمود: جد امی بلاواسطه من، جناب اقا سید ابراهیم دمشقی، که نسبش منتهی می شود به سید مرتضی علم الهدی و سن شریفش از نود افزون بوده و بسیار شریف و محترم بودند، سه دختر داشتند و اولاد ذکور نداشتند. شبی دختر بزرگ ایشان جناب رقیه بنت الحسین‘ را در خواب دید که فرمود به پدرت بگو به والی بگوید میان قبر و لحد من اب افتاده، و بدن من در اذیت است؛ بیاید و قبر و لحد مرا تعمیر کند. دخترش به سید عرض کرد، و سید از ترس حضرات اهل تسنن به خواب ترتیب اثری نداد. شب دوم، دختر وسطی سید باز همین خواب را دید. به پدر گفت، و او همچنان ترتیب اثری نداد. شب سوم، دختر کوچک تر سید همین خواب را دید و به پدر گفت، ایضا ترتیب اثری نداد. شب چهارم، خود سید، مخدره را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند: (چرا والی را خبردار نکردی؟!). صبح سید نزد والی شام رفت و خوابش را برای والی شام نقل کرد. والی امر کرد علما و صلحای شام، از سنی و شیعه، بروند و غسل کنند و لباس های نظیف در بر کنند، انگاه به دست هر کس قفل درب حرم مقدس باز شد همان کس برود و قبر مقدس او را نبش کند و جسد مطهرش را بیرون بیاورد تا قبر مطهر را تعمیر کنند.... حضرت سلام الله علیها ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
همسر دوم آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای، پس از فوت همسر اولش که سه دختر به نام
اندوخته علمی بانو خدیجه با مطالعات در تفاسیر قرآن و کتب تاریخی به جایی رسید که زندگی انبیاء معصوم(علیهم السلام) و شخصیت‌های قرآن را در قالب داستان‌ها و روایت‌های شنیدنی برای فرزندانش بازگو می‌کرد. بانو خدیجه با دعا و مستحبات مانوس بود و از اعمالی چون ام‌داوود، دعای عرفه و نماز جعفرطیّار غفلت نمی‌ورزید. او فرزندان خود را نیز در این مناسک شریک می‌کرد.‌گوش فرزندانش از نوای دلنشین قرآن با صدای خوش او بهرمند می‌شد. ثمره این تلاوت‌ها را می‌توان مبارزات رهبر معظم انقلاب با رژیم پهلوی دانست که در لوای قرآن انجام می‌گرفت. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
28.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خانم جوان با زبان انگلیسی عظمت حضرت زینب سلام الله علیها را در کربلا بیان می‌کند و می‌گوید تمام حول محور یک زن می‌چرخد. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
از همین رو عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها در این خطبه با همراه با دامن زدن به عواطف و احسا
و برای اینکه بخود بیایند که اگر در مقام انتقامجویی از قاتلان شهدای واقعه عاشور برنیایند باید درانتظار انتقام الهی از خودشان به دلیل کوتاهی و نصرت نرساندن به امام زمانشان باشند و خطاب به آنان می فرماید: «فَلَا يَسْتَخِفَّنَّكُمُ الْمَهَلُ فَإِنَّهُ لَا يَحْفِزُهُ الْبِدَارُ وَ لَا يُخَافُ عَلَيْهِ فَوْتُ الثَّأْرِ كَلَّا إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ؛ پس مهلت‌ دادن خدا، خیال‌تان را راحت نکند که شتابزدگی [بندگان] او را برنمی‌انگیزد و بیم فوت خونخواهی نیز بر او نمی‌رود, هرگز چنین نیست. همانا پروردگارت در کمینگاه است. حضرت سلام الله علیها ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
دکتر سامی که سال ۲۰۲۱ در "دوسلدورف" آلمان به عنوان جراح مشاور مغز و اعصاب (consultant neurosurgeon)
در حال حاضر شغل و مدرک تحصیلی ام جراحی مغز و اعصاب است که بیشتر در زمینه جراحی مغز و ستون فقرات و اعصاب محیطی کار می‌کنم، تا سال اول دبیرستان در کشور عزیزمان ایران مشغول به تحصیل بودم و بعد از آن برای ادامه تحصیلات متوسط به امارات متحده عربی رفتم و سپس برای ادامه تحصیل و کسب درجه تخصصی مغز و اعصاب به کشور آلمان عزیمت نمودم و در شهر هانوفر نزد پروفسور سمیعی شروع به کسب علم و تجربه کردم و در حال حاضر در کشور آلمان به عنوان فوق تخصص در جراحی مغز و اعصاب مشغول فعالیت می‌باشم. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
حدیث پنجم داوود رقی می‌گوید: محضر امام صادق(علیه السلام) بودم که حبابه وارد شد. او از امام درباره حل
حدیث ششم عبدالکریم از حبابه نقل می‌کند: امیرالمؤمنین را در جمع فرماندهان سپاه دیدم که با تازیانه گروهی را تعزیر می‌کرد. چيزي از امیرالمؤمنین پرسيدند و ایشان جواب دادند. بسیار زیبا سخن می‌گفتند و من دنبال ایشان رفتم تا وارد مسجد شدند و نشستند. عرض کردم نشان امامت چیست؟ به سنگی کوچک (حصاة) اشاره كردند و فرمودند: آن را بیاور. به محضرشان بردم. با انگشتر خود بر سنگ مهر زدند. سپس فرمودند: ای حبابه، هر وقت کسی ادعای امامت کرد و توانست چنان که دیدی روی سنگ مهر کند، بدان او امام است و اطاعت از او واجب. امام کسی است که هرچه می‌خواهد در دست‌رس او باشد. حبابه می‌گوید: پس از شهادت امیرالمؤمنین، خدمت امام حسن(علیه السلام) رسیدم که جای امیرالمؤمنین نشسته بود و مردم از ایشان سؤال می‌کردند. امام به من فرمود: حبابه آن‌چه نزد توست بیاور. سنگ را به ایشان دادم. مانند مهر امیرالمؤمنین، سنگ را مهر کردند. سپس نزد امام حسین(علیه السلام) رفتم که در مسجد رسول‌الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نشسته بود..... ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جایگاه و ارزش عفاف 🌺 عفت سرآمد همه خوبی هاست... 🌺 بالاترین عبادت است... 🌺کسی که عفیف است، مقامش مانند مقام فرشتگان است... 💎 این عفت چیست که اینقدر در روایات روی آن تأکید شده است؟ 🎙حجت الاسلام دکتر رفیعی ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🌹🌹 همه ی همسایه ها با هلهله و گل و شیرینی و سلام و صلوات بچه ها را به خانه ی خاله توران بردند و چند دقیقه بعد صدای ساز و دهل در تمام محله پیچید. من که همپای علی گریه میکردم نمی دانستم این شیرینی و ساز و دهل برای چیست؟ بچه ها را ردیف کنار هم خوابانده بودند و برایشان ساز و نقاره می زدند. کاغذها و بادکنک های رنگی تمام خانه را پر کرده بود. خانه پر از میهمان شده بود و دقیقه به دقیقه شلوغ تر می شد. بین میهمانها سینی سینی شربت پخش می کردند. من هنوز با صدای بلند گریه میکردم و مادرم که نمی دانست مرا ساکت کند یا علی را با تشر به من گفت علی درد داره تو چرا گریه میکنی؟ گفتم منم دامن قرمز میخوام به هر ضرب و زوری بود توانستم یک دامن سرخابی بپوشم و کنار احمد و علی بنشینم. جشن ختنه سوران هفت شبانه روز ادامه داشت و تا آن زمان پسرها دامنهای قرمزشان را به تن داشتند. بعد از آن من تا مدت ها فکر می کردم این دامنها دامن جشن و سرور است و به این خاطر هر وقت جایی مراسمی بود انتظار داشتم همه دامن قرمز بپوشند توی آن هفت روز از گوشت و جگر گوسفندی که قربانی شده بود پسرها را تقویت می کردند ولی آنها نمی توانستند مثل گذشته بازی و شیطنت کنند دامن های قرمز تنگ، مانع از جست و خیزشان میشد و آنها را خانه نشین کرده بود به هر تقدیر پاداش این خانه نشینی در بخش پایانی جشن و سرور مسلمانی و مردانگی این بود که در یک عصر بهاری که هوای آبادان هنوز دم بهاری داشت، آقا بچه ها را داخل میدان بزرگ جلوی محله کرد تا معرکه ی ناصر پهلوان را تماشا کنند. او هم بساط پهلوانی اش را پهن کرد تمام بچه ها از ریز و درشت و کوچک و بزرگ دور تا دورش می نشستند و شش دانگ حواسشان را جمع می کردند تا تردستی های او شروع شود زنجیر پاره کند و ماشین از روی سینه ی او رد شود. همه آرزو داشتند مثل ناصر پهلوان باشند. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ اگر زائر حسین علیه السلام بداند چقدر باعث خوشحالی پیامبرصلی الله علیه و آله، علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها می‌شود ... ✅ امام صادق علیه السلام: 🔸 اگر زائر حسین (علیه السلام) بداند که با زیارتش چقدر دل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا(سلام الله علیها) و ائمه(علیهم السلام) و شهداء از ما اهل‌بیت را شاد کرده است، و اگر بداند به خاطر دعای ایشان چه چیزهایی شامل حالش شده، و چه ثواب‌های دنیوى و اخروى گیرش آمده، و چه چیزهایی نزد خدا برایش ذخیره شده، هر آینه دوست مى‏‌داشت تا زنده است، منزلش نزد آن حضرت باشد. (و پیوسته زیارت آن حضرت را بکند) 📜 عن ابی عبد الله(علیه السلام): لوْ یَعْلَمُ زَائِرُ الْحُسَیْنِ علیه السلام مَا یَدْخُلُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ مَا یَصِلُ إِلَیْهِ مِنَ الْفَرَحِ وَ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِلَى فَاطِمَةَ وَ الْأَئِمَّةِ وَ الشُّهَدَاءِ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ مَا یَنْقَلِبُ بِهِ مِنْ دُعَائِهِمْ لَهُ وَ مَا لَهُ فِی ذَلِکَ مِنَ الثَّوَابِ فِی الْعَاجِلِ وَ الْآجِلِ وَ الْمَذْخُورِ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ، لَأَحَبَّ أَنْ یَکُونَ مَا ثَمَّ دَارَهُ مَا بَقِیَ. ⬅️ کامل الزیارات، صفحه‌ی ۲۷۹ 🏷 علیه السلام ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
مریم ابوالذهب در سال (1952م) در خانواده ای کاتولیک به دنیا آمد و در سن 18سالگی به دین مبین اسلام گرو
مریم ابوالذهب این استاد و پژوهشگر فرانسوی نقش فعالی در منعکس کردن وضعیت فاجعه آمیز و مظلومانه شیعیان پاکستان و افغانستان ایفا کرد و همواره در فضای آکادمیک و تبلیغاتی غرب مظلومیت شیعیان پاکستان و افغانستان را مطرح می کرد، و طی سفرهای خود به خاورمیانه چندین بار به زیارت عتبات عالیات مشرف شد و با اساتید دانشگاهی و مراجع عظام نجف دیدار کرد و وصیت نمود پس از مرگش در مسیر زائران اربعین دفن شود. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
✅یکی از مؤثرترین عوامل امنیت روانی مرد، پاکدامنی و همسر اوست. ❇️زن به دلیل برخورداری از عواطف زیاد و روحیۀ لطیف، می‏تواند همواره آرامش‏بخش روح خسته از ناملایمات و سختی‏ های محیط کاری و اجتماعی مرد باشد. 💥حال اگر زنی از این وظیفه مهم خویش سر باز زند و کانون خانوادگی را فدای جلوه‌گری خود نماید، نه تنها به همسر و فرزندان خود، بلکه به اجتماع نیز خیانت کرده است. ⚠️ از این رو زنی که باید، با تدبیر و نیروی فطری عاطفه و محبت خویش، کانون پر از مهر و صمیمیت را برای شوهر و فرزندان خود مهیا نماید و محیطی سرشار از آرامش خاطر فراهم آورد، به عنصری ضدآرامش و آسایش و برهم زننده امنیت فکری و روانی خانواده و به دنبال آن اجتماع تبدیل می‏شود! 📛اختلال در عفت عمومی جامعه، که خاستگاهی جز مخدوش شدنِ رکن قویم عفاف زن ندارد و این ضایعه، نه تنها در خانواده و جامعه تأثیر منفی دارد؛ که حتی سبب می‏شود آثاردوضعی بی‏بندوباری در ذرات کائنات نیز تأثیر نماید. ♨️یکی از گناهانی که سبب می‏شود، باطن ناهویدای عالم و ذرات بنیادین جهان، به تلاطم و خشم و خروش افتند، بی‏عفتی است. 🔥به تعبیر دیگر ناامنی روانی خانواده و اجتماع و گسل بی عفتی، سبب از هم فروپاشی و برکات تکوینی می‏شود و موجبات نزول بلیات را نیز فراهم می‏نماید. ✍️سیده فاطمه کاملی ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙کتاب صوتی فرازهایی از زندگانی حضرت زینب كبری (علیهاالسلام) فصل اول ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️جوان غربی: حجاب در انجیل وجود داره ولی در مسیحیت امروز نیست. 🔹حالا چه کسانی اینکار رو انجام میدن؟ -مسلمانان امروزی من دارم بیدار میشم! ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
اندوخته علمی بانو خدیجه با مطالعات در تفاسیر قرآن و کتب تاریخی به جایی رسید که زندگی انبیاء معصوم(عل
بانو خدیجه زنی شجاع بود و این خصلت در همه امور زندگی او نمود داشت. این ویژگی در زمان مبارزه پسرانش با حکومت پهلوی بارها چه در برخورد با ماموران و چه در ملاقات با پسران زندانی‌اش بروز داشت. او وقتی برای ملاقات پسرانش به زندان می‌رفت، مادرانه حرف نمی‌زد و از رنجی که می‌کشید واگویه نمی‌کرد. او در قبال پدیده‌های سیاسی، منشی روشن‌بینانه داشت. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
قراین وشواهد مرحوم ایت الله حاج میرزا هاشم خراسانی (متوفای سال ۱۳۵۲ هجری قمری) در منتخب التواریخ می
بزرگان و صلحای شیعه و سنی، در کمال اداب، غسل نموده و لباس نظیف در برکردند. قفل به دست هیچ یک باز نشد مگر به دست مرحوم سید ابراهیم. بعد هم که به حرم مشرف شدند، هر کس کلنگ بر قبر می زد کارگر نمی شد تا انکه سید مزبور کلنگ را گرفت و بر زمین زد و قبر کنده شد. بعد حرم را خلوت کردند و لحد را شکافتند، دیدند بدن نازنین مخدره میان لحد قرار دارد، و کفن ان مخدره مکرمه صحیح و سالم می باشد، لکن اب زیادی میان لحد جمع شده است. سید بدن شریف مخدره را از میان لحد بیرون اورده بر روی زانوی خود نهاد و سه روز همین قسم بالای زانوی خود نگه داشت و متصل گریه می کرد تا انکه لحد مخدره را از بنیاد تعمیر کردند. اوقات نماز که می شد سید بدن مخدره را بر بالای شیء نظیفی می گذاشت و نماز می گزارد. بعد از فراغ، باز بر می داشت و بر زانو می نهاد تا انکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند. سید بدن مخدره را دفن کرد و از کرامت این مخدره در این سه روز، سید نه محتاج به غذا شد و نه محتاج اب و نه محتاج به تجدید وضو. بعد که خواست مخدره را دفن کند سید دعا کرد خداوند پسری به او مرحمت فرمود مسمی به سید مصطفی. در پایان، والی تفصیل ماجرا را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت، و او هم تولیت زینبیه و مرقد شریف رقیه و مرقد شریف ام کلثوم و سکینه‘ را به سید واگذار نمود و فعلا هم اقای حاج سید عباس پسر اقا سید مصطفی پسر سید ابراهیم سابق الذکر متصدی تولیت این اماکن شریفه است. حضرت سلام الله علیها ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄