📔کتاب روز آزادی زن
✍️اثر
سمیه ذوقی، ملیحه بخشی نژاد، ندا ترکمن چه
ناشر راه یار
کتاب روز آزادی زن تاریخ شفاهی اولین راهپیمایی و تظاهرات زنان در جریان انقلاب اسلامی و قیام ۱۷ دی ۱۳۵۶ در مشهد است. این کتاب تاریخ شفاهی قیام ۱۷ دی زنان مشهد را روایت میکند و ۸ فصل دارد: «رهایی از بند»، «قیام علیه طاغوت»، «کوچههای بنبست»، «زندان زنان»، «تلاش برای آزادی»، «پژواک صدای زنان»، «ضمائم» و «اسناد و تصاویر».
#معرفی_کتاب
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانوان نمونه
کرامات حضرت زهرا سلام الله علیها 1⃣1⃣⬅️زیان نرساندن آتش به بدن فاطمه علیها السلام ♻️انس می گوید: ح
کرامات حضرت زهرا سلام الله علیها
2⃣1⃣⬅️گریه هستی بر گریه زهراعلیها السلام
🔘کرامت دیگر آن حضرت همراهی هستی، با رفتار او و از جمله گریه اوست. وقتی در لحظات آخر عمر پدر بزرگوارش اشک می ریخت، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «والذی بعثنی بالحق لقد بکی لبکائک عرش الله وما حوله من الملائکة والسموات والارضون وما فیهما; قسم به آن کسی که مرا به رسالت بر انگیخت همانا از گریه تو عرش خدا و ملائکه و آسمان ها و زمین و تمام موجودات گریستند.
📚بحار الانوار، ج 22، ص 491 - 484.
#کرامات_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
بانو فاطمه طاهایی
🔹استاد طاهایی در سال 1309 هجری شمسی مطابق با اول محرم، پا به عرصه وجود نهادند.
🔹 پدر بزرگوار استاد فرزانه، حاج سید عبدالله خاموشی از تجار بنام، متدین و مورد وثوق بازار تهران به شمار می رفتند.
🔹ایشان از سن 4 سالگی که پدر را از دست داده بودند، با دو برادر و مادر جوان خود در تهران زندگی می کردند.
🔹 از زبان مادر آن بزرگوار در مورد کودکی فرزندشان خوابی شنیدنی نقل شده است: شب سال نو بود من و بچه ها شام نخورده، با گریه خوابیدیم. خواب دیدم درب اتاق باز شد و خانمی وارد شدند، ایشان یک سینی در برابر من گذاشتند که محتوای آن یک شمع بزرگ در وسط و 12 شمع کوچک در اطراف آن بود؛ آن بانو شمع ها را روشن کرده، از اتاق خارج شدند و من از خواب بیدار شدم؛ در حالی که نور امید در دلم بود فردا صبح خواب را برای ایشان این گونه تعبیر می کنند که شمع وسط سید عبدالله است که 12 شمع دیگر از نور وجود او روشن می شود. این خواب سال ها بعد به حقیقت می پیوندد و آقای خاموشی دارای 12 فرزند می شوند که استاد معظمه فرزند بزرگوار ایشان است.
#بانوطاهایی
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🔸🔸حلیمه یعقوب؛ اولین رئیس جمهور زن سنگاپور و اولین رئیس جمهور محجبه جهان
🔻حلیمه یعقوب اولین رئیس جمهور زن سنگاپور و در عین حال اولین رئیس جمهور محجبه جهان است.
🔻در این کشور که اکثر جمعیت آن را چینیها، مالایها و هندیها تشکیل میدهند، پارلمان تصمیم به پذیرش نامزدی از ملتی که در طول 5 دوره یعنی 30 سال اخیر به ریاست جمهوری منصوب نشدهاند، گرفت.
🔻 از آنجایی که تنها یعقوب از بین 5 نامزد واجد شرایط نامزدی بود، بدون برگزاری انتخابات به این پست انتخاب شد.
🔻وی اولین رئیس جمهور محجبه سنگاپور و جهان است و مبارزه با تروریزم و اسلام هراسی را در راس برنامه کاریاش قرار داده است.
🔻از سوی دیگر در شبکه اجتماعی تویتر برای یعقوب یک ایموجی ویژه ساخته است. در پیامهایی که با هشتگ #mdmpresident در توییتر انتشار یافته، ایموجی یعقوب با روسری قرمز به چشم میخورد.
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : حکم زنی که به خاطر بارداری و شیردهی نمی تواند روزه بگیرد
🎙 حجتالاسلام والمسلمین وحیدپور
#احکام
#روزه
#بارداری
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
ام احمد بن حسین
شیخ طوسی، در کتاب الرجال، وی را زهرا مشهور به ام احمد بن حسین معرفی کرده است. وی از اصحاب حضرت محمد الجواد علیه السلام بود و یکی از زنان متقی شیعه به شمار می آید.
#بانوان_نامدارشیعه
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🎊🎉 #من_میترا_نیستم 🎊 🎉
🌺#قسمت_پنجم🌺
زینب با خوردن قرص ها به تهوع افتاد. باباش سراسیمه او را به بیمارستان شرکت نفت رساند.
دکتر معده زینب را شست وشو داد و او را در بخش کودکان بستری کرد. تا آن روز هیچ وقت چنين اتفاقی برای بچه های من نیفتاده بود.
خوردن قرص های اعصاب، اولین خطری بود که زندگی زینب را تهدید کرد.
شش ماه بعد از این ماجرا، زینب مریضی سختی گرفت که برای دومین بار در بیمارستان شرکت نفت بستری شد،پوست و استخوان شده بود.
چشم ترس شده بودم. انگاریکی می خواست دخترم را از من بگیرد. بیمارستان شرکت قوانین سختی داشت. مديرهای بیمارستان اجازه نمی دادند کسی پیش مریضش بماند.
حتی در بخش کودکان مادرها اجازه ماندن نداشتند. هر روز برای ملاقات زینب به بیمارستان می رفتم.
قبل از تمام شدن ساعت ملاقات، بالای گهواره اش می نشستم و برایش لالایی می خواندم و گریه می کردم. بعد از مدتی زینب خوب شد و من هم کم کم به غم نبودن بابام عادت کردم.
مادرم جای پدر و خواهر و برادرم را گرفت و خانه اش خانه امید من و بچه هایم بود.
بعد از مرگ بابام، مادرم خانه ای در منطقه کارون خرید که چهار اتاق داشت و برای امرار معاش، سه اتاق را اجاره داد. هر هفته، یا مادرم به خانه ما می آمد یا ما به خانه او می رفتیم.
هرچند وقت یک بار بابای مهران ما را به باشگاه شرکت نفت می برد. بچه ها خیلی ذوق می کردند و به آنها خوش میگذشت.
باشگاه شرکت، سینما هم داشت. بلیط سینمایش دو ریال بود. ماهی یک بار به سینما می رفتیم. بابای مهران با پسرها ردیف جلو بودند و من و دخترها هم ردیف عقب پشت سر آنها می نشستیم و فیلم میدیدیم.
همیشه چادر سرم بود و به هیچ عنوان حاضر نبودم چادرم را در بیاورم. پیش من چادر سرنکردن، گناه بزرگی بود.
بابای بچه ها یک دختر عمه به نام بی بی جان» داشت.
او در منطقه شیک و معروف بیمه زندگی می کرد. شوهرش از کارمندهای گرد بالای شرکت نفت بود. ما سالی یک بار برای عید دیدنی به خانه آنها می رفتیم و آنها هم در ایام تعطیلات عید یک بار به ما سر می زدند، تا سال بعد و عید بعد، هیچ رفت وآمدی نداشتیم.
اولین بار که به خانه دختر عمه جعفر رفتیم، بچه ها قبل از وارد شدن به خانه طبق عادت همیشگی، کفش هایشان را درآوردند.
بی بی جان بچه ها را صدا زد و گفت: «لازم نیست کفشاتون رو دربیارید، بچه ها با تعجب کفش هایشان را پا کردند و وارد خانه شدند.
آن ها با کفش روی فرش ها و همه جای خانه راه می رفتند خانه پر بود از مبل و میز و صندلی، حتی در باغ خانه یک دست میز و صندلی حصیری بود.
اولین باری که قرار بود آن ها خانه ما بیایند، جعفر از خجالت و رودرواسی با آنها، رفت و یک دست میز و صندلی فلزی اجاره خرید.
او می گفت: «دخترعمه م و خونواده اش عادت ندارن روی زمين بشینن. تا مدت ها بعد ان میز و صندلی را داشتیم، ولی همیشه آن ها را تا می کردیم و کنار دیوار برای مهمان می گذاشتیم و خودمان مثل قبل روی زمین می نشستیم.
در محله کارمندی شرکت نفت، کسی چادر سر نمی کرد. دختر عمه جعفر هم اهل حجاب نبود. هروقت می خواستیم به خانه بی بی جان برویم، همان سالی یک بار، جعفر به چادر من ایراد می گرفت.
او توقع داشت چادرم را در بیاورم و مثل زن های منطقه کارمندی بشوم. یک روز آب پاکی را روی دستش ریختم و به او گفتم: «اگه یه میلیونم به من بدن، چادرم رو درنیارم.
اگه فکر می کنی چادر من باعث کسر شأن تو میشه، خودت تنها برو خونه دختر عمه ت .) جعفر با دیدن جدّیت
من بحث را تمام کرد و بعد از آن کاری به چادر من نداشت.
ادامه دارد...
#زینب_کمایی
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
💠 امام سجاد علیهالسلام :
«إنَّها مَا ادَّخَرَت شَيئا مَن يَومِها لِغَدِها أبَدا».
🔸«او (حضرت زینب) هيچگاه چيزى از امروز براى فرداى خود نيندوخت» .
📚 وفيات الأئمه ص۴۴۱
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
ارغون خاتون
💢ارغون، انسابش از سلاطین مغلید است. وی خود زنی پارسا بود و از بینوایان سرپرستی می کرد. افزون بر این، مدرسه خاتونیه در طرابلس شام را با سرمایه گذاری خود و شوهرش، عزالدین بنا کرد و در سال 775 ه.ق عمارت آن تکمیل شد و بسیار اثاث و زمین و مال به مدرسه وقف کرد و ضوابطی برای استفاده از آنها وضع کرد.
#بانوان_نامدارشیعه
#بانوان_بهشتی
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕@banovanebeheshti
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄