eitaa logo
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
62.1هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
614 فایل
تقدیم به مولایمان صاحب الزمان .عج. از طرف تمامی خوبان عالم درجهت تعجیل فرجشان ☀️لینک کانال eitaa.com/banoyealam ☀️پل ارتباطی بامدیریت کانال @Ashnagharib20
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁣اَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللَّهُ الشِّفاءَ في تُرْبَتِهِ... سلام بر كسى كه خداوند شفا را در خاك قبرش قرار داد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسیاری از مورخان، روز ورود حضرت حسین(ع) را به کربلا، دوم محرم سال ۶۱ هجری دانسته‌اند.
وقتی کاروان امام حسین (ع) به کربلا رسید، حضرت فرمود: اینجا فرود آیید. به خدا قسم، اینجا جایگاه کاروان ما و محل ریخته شدن خون ماست.به خدا قسم، همین جا، جای قبرهای ماست. به خدا سوگند، اینجا همان جایی است که اهل حرم ما به اسارت گرفته می‌شوند. جدم این خبر را به من داد
اسب امام سوم شیعیان از ورود به کربلا پرهیز کرد و این امام بزرگوار هفت اسب عوض کرد و با هفتمین اسب وارد سرزمین کربلا شد. ایشان با لباس پیامبر وارد زمین کربلا شدند. در هنگام ورود امام حسین (ع) به سرزمین کربلا، سپاه حر نیز با وی وارد کربلا شدند در همین موقع سواری کمان بر دوش رسید و نامه عبیدالله‌زیاد را به حر داد. در نامه نوشته بود همین که نامه‌ام رسید بر حسین سخت بگیر و او را در زمینی بی‌آب و خشک و بی‌پناهگاه فرود آور.
این پیک نیز مراقب است که همراه تو باشد و جدا نشود تا دستورم را کاملا انجام دهی حر نامه را به امام حسین (ع) نشان داد و گفت: چاره‌ای جز این ندارم. در همین جا فرود آی. امام سوم شیعیان فرمود:بگذار در دهکده غاضریه فرود آیم یا در شفیه که حر نگذاشت و گفت:این مأمور مراقب من است
یزید بن مهاجر، از همراهان امام به فرستاده ابن زیاد نگریست، او را شناخت و گفت: مادرت به عزایت بنشیند! چه فرمانی آورده‌ای؟ گفت: مطیع پیشوایم بودم و وفادار به بیعتم. زهیر ابن قَیْن سردار سپاه اسلام، به امام عرض کرد: اکنون تناسب دارد که ما با این گروه بجنگیم، امام فرمود: من هرگز آغاز به جنگ نمی کنم زهیر گفت: در اینجا قریه ای نزدیک شطّ فرات هست که برای سنگر گرفتن مناسب است
امام فرمود: نام آن قریه چیست؟ او گفت: «عَقْر»، فرمود: نَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الْعَقْرِ.: «پناه می‌برم به خدا از عقر» (هلاکت و پی کردن) امام به حُرّ فرمود: مانع نشو تا ما از اینجا به این نزدیکی (کنار فرات) حرکت کنیم، حُرّ و سپاهش مانع شدند، در این کشمکش، کاروان حسینی حرکت کردند تا آنکه اسب حسین (ع) ایستاد
امام پرسید: نام این زمین چیست؟ پیرمرد راه بلدی رو از آن ناحیه نزد امام اوردند عرضه داشت: «طف» (ساحل فرات) امام فرمود: آیا نام دیگری دارد؟ پیرمرد عرض کرد: «شاطئ الفرات» امام فرمود نام دیگری هم دارد، عرض کرد: «غاضریه» « نینویٰ» از نامهای دیگر اوستانگارامام دنبال اسم دیگری میگردد، یک مرتبه فرمود ایا این مکان دارای نام دیگری هست ،پیرمرد گفت: نام دیگر او کربلاست امام فرمود: خدایا پناه می‌برم به تو از کرب و بلا (اندوه و رنج) همین جا محل بارهای ما و مکان اقامت ما و محل ریختن خون ما است، و همین جا جایگاه قبرهای ما است و جدّم رسول خدا (ص) این چنین به من خبر داده است. همین جا فرود آئید، امام و یارانش «روز دوم محرم» در همانجا فرود آمدند، و سپاه حُرّ نیز در جانب دیگر فرود آمدند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا