eitaa logo
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
59.4هزار دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
614 فایل
تقدیم به مولایمان صاحب الزمان .عج. از طرف تمامی خوبان عالم درجهت تعجیل فرجشان ☀️لینک کانال eitaa.com/banoyealam ☀️پل ارتباطی بامدیریت کانال @Ashnagharib20
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆مرحوم حاج 👌عالم و عارفی که مُجسّم و مُسلّم بود!!!! eitaa.com/banoyealam
فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
🔆مرحوم حاج #میرزا_علی_آقا_شیرازی 👌عالم و عارفی که #نهج_البلاغه مُجسّم و مُسلّم بود!!!! eitaa.com/ba
👈مرحوم حاج ره 👤 استاد مرتضی ره از چگونگی آشنائی اش با : 📋 از کودکى با نام نهج‌البلاغه آشنا بودم و آن را در میان کتاب‌هاى مرحوم پدرم(اعلى‌اللّه مقامه) مى‌شناختم. پس از آن، سال‌ها بود که تحصیل مى‌کردم. مقدمات عربى را در حوزه علمیه مشهد و سپس در حوزه علمیه قم به پایان رسانده بودم. دروسى که اصطلاحا «سطوح» نامیده مى‌شود نزدیک به پایان بود و در همه این مدت نام نهج البلاغه بعد از قرآن بیش از هر کتاب دیگر به گوشم مى‌خورد. چند خطبه زهدى تکرارى اهل منبر را آنقدر شنیده بودم که تقریبا حفظ کرده بودم، اما اعتراف مى‌کنم که مانند همه طلاب و همقطارانم با دنیاى نهج‌البلاغه بیگانه بودم؛ بیگانه‌وار با آن برخورد مى‌کردم، بیگانه‌وار مى‌گذشتم. تا آنکه در تابستان سال 1320، پس از پنج سال که در قم اقامت داشتم، براى فرار از گرماى قم به اصفهان رفتم. تصادف کوچکى مرا با فردى آشنا با نهج‌البلاغه آشنا کرد. او دست مرا گرفت و اندکى وارد دنیاى نهج‌البلاغه کرد. آن وقت بود که عمیقا احساس کردم این کتاب را نمى‌شناختم و بعدها مکرر آرزو کردم که اى‌کاش کسى پیدا شود و مرا با دنیاى قرآن نیز آشنا سازد. از آن پس چهره نهج‌البلاغه در نظرم عوض شد، مورد علاقه‌ام قرار گرفت و محبوبم شد؛ گویى کتاب دیگرى است غیر آن کتابى که از دوران کودکى آن را مى‌شناختم. احساس کردم که دنیاى جدیدى کشف کرده‌ام. او نهج البلاغه مجسّم و مسلّم بود؛ با نهج البلاغه می زیست و با نهج البلاغه تنفس می‌کرد؛ روحش با این کتاب می‌تپید و نبضش با این کتاب می‌زد و بر روی منبر، غالباً از نهج البلاغه استفاده می‌کرد؛ مواعظ نهج البلاغه در اعماق جانش فرو رفته و برای من محسوس بود که روح این مرد با روح امیرالمؤمنین (ع) پیوند خورده و متصل شده است. نهج البلاغه به او حال می‌داد و روی بال و پر خود می نشاند و در عوالمی که ما نمی‌توانستیم درک کنیم، سیر می‌کرد. جمله‌های این کتاب ورد زبانش بود و به آن‌ها استشهاد می‌کرد. غالباً جریان کلمات نهج البلاغه بر زبانش با جریان اشک از چشمانش بر محاسن سپیدش همراه بود. خودش، نام حضرت رسول اکرم (ص) و یا حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) را که می‌برد، اشکش جاری می‌شد. من درک محضر این استاد را از ذخائر گران‌بهای عمر خود می‌دانستم و حاضر نبودم آن را با هیچ چیزی معاوضه کنم؛ منبرش بیش از آنکه "قال" باشد،" حال" بود. نماز جماعت عجیبی می‌خواند و وقتی سوره فجر را در نماز تلاوت می‌کرد و به آیه "و جیءَ یومئذ بجهنّم یومئذ یتذکّر الانسان و أنّی له الذّکری" می‌رسید، شانه‌هایش می‌لرزید و به گریه می‌افتاد. او از بزرگ‌ترین اهل معناست که من در عمر خود دیده‌ام." 👈بیشتر بدانید👇 📋 4o1.ir/Sahife2+ 📋 4o1.ir/YkYzm+