🥀 داستانی وحشتناک از کشف حجاب رضاخانی
با صدای جیغ و دادی ، سرجایم میخکوب شدم . زنی سراسیمه وارد حمام شد . دوتا دستش را گرفته بود روی سرش و جیغ میزد . #چادر سرش نبود .
با چند نفر از زنها رفتیم دستهایش را گرفتیم و نشاندیمش روی سکوی حمام . نفس نفس میزد . رنگش مثل گچ شده بود و دستهایش می لرزید . بریده بریده چند کلمه ای حرف زد .
#مامورها چادرش را کشیده بودند .
سیاهی چشمانش حرکت میکرد و می غلتید توی اشکهایی که هنوز نچکیده بود . ناگهان به یک نقطه خیره شد و دیگر پلک نزد . سرش ول شد روی دامنم . دستها و بدنش مثل آهن سرد شده بود .
تمام کرده بود .😔
#حجاب
🌴🇮🇷🌱
همگام با #بهترین_دختر_دنیا و دیگر #بانوان_تمدن_ساز جهان اسلام؛💎
https://eitaa.com/joinchat/2752577748