مادر سبحان میگفت سبحان مدرسه داشت، کلی اصرار کرد باید اجازهم رو از معلممون بگیری تا بریم کرمان سالگرد حاج قاسم. گفتم مامان وقت امتحاناته نباید غیبت کنی. کلی گریه کرد، آخرش اجازهش رو گرفتیم و رفت...
مامان بزرگ سبحان میگفت، سبحان قبل رفتن به مزار حاج قاسم گفت مامان یه ناهار مشتی درست کن برگشتم بخورم، نوشابه هم داشته باشه، فرداهم تعطیلیم شبم خونتون پیش خودت میخوابم
رفت دیگه ندیدمش😭
شهیدان #فاطمه_عربندوی و #مهدیه_عربندوی خالههای سبحان بودن
بابای سبحان میگفت سبحان همش باما بود که داداشش گم شد، من و مادرش رفتیم دنبال داداشش، سبحان با دوتا خالهش رفتن جلوتر که انفجار رخ داد، سبحان و خالههاش به شهادت رسیدن.
بابا بزرگ سبحان ،پدر شهیده فاطمه عربندوی می گفت دیشب که بلند شدم برای نمازشب رفتم اتاق فاطمه، صدا زدم فاطمه بلندشو نماز بخون، یهو یادم افتاد شهید شده، بغضش میترکد.
فیلم فوق از شهید #سبحان_علیزاده
که روز قبل از حادثه در مدرسه و بمناسبت روز مادر ضبط شده بود.
روستای بابتنگل زرند کرمان
روایت حادثه #کرمان از خانوادههای شهدا
✾•#بانوی_بروز. عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/1281622041C7f5e91faeb
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••