eitaa logo
برادر شهیدم♡
437 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
43 فایل
ولی من با هر عکسی که ازش تو شهر میبینم دلم براش پر میکشه برای غریبیش برا تنهاییش برا مظلومیتش :) #شهید_حسین_اوجاقی #شهید_علی_خلیلی #شهید_مالک_رحمتی ارسال سوژه : @kosarraheli ادمین تبادل : @m_haydarii 🌿تبلیغات و خدمات: @hich_club
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 🌷 ...!! 🌷....خاطره دیگر برمی‌گردد به ۱۱ بهمن ماه ۱۳۶۵ که همراه جعفر بهادران در پی به صدا درآمدن آژیر اسکرامبل در پایگاه بوشهر، با سرعت هواپیما را روشن کرده و بعد از خزش به ابتدای باند، بلند شدیم. چند دقیقه بعد افسر کنترل رادار یک هدف نزدیک شونده را از سمت غرب گزارش کرد که احتمالاً قصد حمله به نیروگاه اتمی بوشهر را داشت. لحظاتی بعد هدف را در رادار هواپیما پیدا کرده و با دادن اطلاعات به خلبان به سمت آن رفتیم. در موقعیت مناسب از نظر سرعت، ارتفاع و فاصله مناسب شلیک موشک فونیکس توسط سیستم هواپیما اعلام شد دکمه شلیک را فشردیم. با کمال تعجب دیدیم موشک عمل نکرد. تا به خود بیاییم هواپیمای دشمن را روبروی خود دیدیم! 🌷بهادران با شدت گردش کرد و خود را در پشت شکاری مهاجم قرار داده و اقدام به شلیک موشک حرارتی ساید وایندر کرد. متأسفانه این موشک هم عمل نکرد! وضعیت نگران کننده‌ای بود. اگر خلبان عراقی می‌فهمید ما چنین مشکلی داریم حتماً برای زدن ما اقدام می‌کرد. خوشبختانه همان‌قدر که ما نگران بودیم او هم مضطرب بود و ضمن تخلیه بمب‌ها با سرعت هر چه تمام‌تر به سمت مرزهای عراق ادامه داد. خوشحال بودیم که مأموریت او هر چه بود خنثی شد. اما شرایط ما برای نشستن خیلی بحرانی بود. هر آن امکان داشت موقع نشستن، موشک‌ها خود به خود شلیک شده و خسارتی به ما یا هواپیما بزنند. به هر حال با سلام و صلوات و ذکر دعا به سلامت فرود آمدیم. : سرهنگ خلبان سید علی‌محمد رفیعی ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
💠خصوصیات اخلاقی شهید سید محمد حسین علم الهدی💠 🍀سراسر زندگی ۲۲ ساله در راه مبارزه با ظلم ودستگیری از مظلومان گذشت .کودکان را دور خود جمع می‌کرد ودر حین بازی مسائل سیاسی را به آنان می‌فهماند. 🍀مردان بزرگ که عاشقانه وعاشقانه در راه وصال دوست می کوشند وتنها آرزوی حقیقی شان وصال دوست است در زندگی خود افرادی نمونه وبارز ی هستند که از جمله مردان بزرگی بود سراسر زندگی اش اسوه ونمونه بود🌹 🍀او پرورش یافته مکتب اسلام وناب محمدی بود با رفتار عادلانه ومحبت آمیزش همگان را به خود جذب می‌کرد 🌹 🍀علم الهدی رفتار متواضعانه وخضوع وخشوعش زبان زد عام وخاص بود .باگذشت وایثار او در این راه به اجدادش اقتدا کرده بود 🌹 🍀مطیع امر رهبری بود ودر این راه از جان شیرین خود نیز دریغ نکرد😔 شهید 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀سرنوشت شهید علم الهدی ودوستانش تا شهید شدن بی‌رحمانه در هویزه 😔😭 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت سی و دوم راوی : حجت الاسلام اسلامی فر چند سالی است که برای تبلیغ از طرف حوزه علمیه‌ی قم به منطقه دماوند می روم. ماه رمضان و محرم را در خدمت اهالی با صفای روستای آیینه ورزان هستم. به دلیل ارادتی که به شهدا دارم همیشه روی منبر از آن ها یاد می کنم.اولین روزهایی که به این روستا آمدم متوجه شدم مردم مؤمن اینجا پانزده شهید تقدیم اسلام و انقلاب کردند. من همیشه از شهدا برای مردم حرف میزنم و نام شهدای روستا را روی منبر می برم. اما برای من عجیب بود.وقتی به نام شهید احمدعلی نیری می رسیدم مردم بسیار منقلب می شدند.! چرا مردم با یاد این شهید این گونه اند؟ مگر او که بوده؟! از چند نفر قدیمی های روستا سؤال کردم.گفتند: ا‌و در اینجا به دنیا آمد اما ساکن تهران بود. فقط تابستان ها به اینجا می آمد و حتی این سال های آخر هم کمتر احمدعلی را می دیدیم. اما نمی دانید که این جوان چه انسان بزرگی بود.هرچه خوبی سراغ داشتیم در وجود او جمع بود. یکی از قدیمی های روستا که از مالکان بزرگ منطقه و از بزرگان دماوند به حساب می آمد را دیدم. به ظاهر اهل مسجد و....نبود.جلو رفتم و سلام کردم. گفتم: ببخشید شما از شهید احمد نیّری خاطره ای داری؟ نگاهی به من کرد و با تعجب گفت: احمدعلی رو می گی؟! با خوشحالی حرفش را تأیید کردم. نگاهی به چهره‌ام انداخت. اشک در چشمانش حلقه زد. چند بار نام او را تکرار کرد و شروع کرد با صدای بلند گریه کردن! ناراحت شدم. کمی که حالش سرجا آمد دوباره سوالم را مطرح کردم. با بغضی که در گلو داشت گفت: «احمد را نه من شناختم ، نه اهالی اینجا، نه هیچ کسی دیگر. احمد را فقط خدا شناخت. او یک فرشته بود در لباس انسان. احمد مدتی به اینجا آمد تا بچه های ما و اهالی این منطقه خدا را بشناسند و از وجود او استفاده کنند.» ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
رفته بودیم قم. موقع پیاده شدن از اتوبوس پایش طوری در رفته بود که نمی‌توانست راه برود؛ برایش صندلی چرخ دار آوردم. تا حرم با ویلچر بردمش. نزدیک ضریح که رسیدیم نگذاشت جلوتر بروم. گفت: بی احترامیه که نشسته جلوی حضرت معصومه (ع) بروم. به سختی از ویلچر بلند شد؛ لنگ لنگان و با تکیه به دیوار خودش را به ضریح رساند و زیارت کرد. راوی: پدر شهید شهید‌ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
❣یک بنده‌ی خدایی تازه تو محله‌ی ما آمده بود. نمی‌دانم اهل کجا بود. یک روز من و داوود داشتیم از کنار منزلش می‌گذشتیم. از خانه‌اش آمد بیرون و صدایمان کرد. بعد از سلام و علیک و چاق سلامتی گفت: فردا شب عروسی پسرمه. خواستم شما رو برا صرف شام دعوت کنم. ان‌شاءالله تشریف بیارید. گفتم: مبارک باشه. چشم. ان‌شاءالله خدمت می‌رسیم. خداحافظی کردیم و آمدیم. به داوود نگاه کردم. کمی پکر شد و دمغ. انگار تایرش پنچر شد! راحت نبود که بخواهد فردا شب توی آن مجلس بیاید. بهم گفت: من نمی‌یام. ممکنه نوار و آهنگ مبتذل بذارن و مجلسشون مجلس گناه باشه. غذایمان را که تمام کردیم،‌ بلند شدیم تا برویم. اما یک‌دفعه صدای موسیقی مبتذل و تندی بلند شد. به داوود نگاه کردم. یک‌دفعه رنگش پرید. حس کرد شیطان دارد پرده‌های گوشش را می‌درد. دیگر یک لحظه نماند. ندانست چطور کفشش را پوشید و از خانه بیرون زد. برشی از کتاب همسایه پیامبر، خاطرات و زندگی سردار شهید داوود دانایی شهید 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
👆🏼فقط 13 سال عمر کرد. 🌿 وصیتش برای همه ؛ نسخه ی نجات بخش،حیات بخش و شفا بخش است . شهید 🕊🌹 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ •بامن ڪہ بہ چشم تو گرفتارم و محتآج •حرفۍ بزن اے قلب مرا برده بہ تاࢪآج 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣دوم دی ماه ۱۳۶۵. آخرین تصویر از سردار زهرایی، شهید محمد اسلام نسب دو روز قبل از شهادت ❣آخرین تجمع گردان امام رضا علیه السلام قبل از عملیات کربلای چهار بود. همه به صف ایستاده بودیم که فرمانده گردان، آقای اسلام نسب آمد. در این دو سه هفته ای که به گردان پیوسته بودم، بار سوم یا چهارم بودم که ایشان را می دیدم. مثل همیشه سرش پایین بود، احساس می کردم شرم می کند در چشم بچه ها نگاه کند، شاید چیزهایی می دید که ما نمی دیدیم. آن روز فرق فاحشی با بقیه روزها داشت، شده بود یک پارچه نور و بشاشیت خاصی داشت. شروع کرد با تک تک بچه های گردان روبوسی کرد. همه را در آغوش می کشید و می بوسید، چه قدیمی بودند، چه مثل من یک بسیجی تازه وارد که او را نمی شناخت. به من که رسید، مثل سایرین مرا در آغوش خود گرفت و بوسید. چشمم به انگشتر فیروزه ای که در دست داشت، خیره ماند. - آقای اسلام نسب، انگشترتون را به من می دید. لبخند زد و رو گرفت تا رزمنده بعدی را در آغوش بگیرد. چند قدمی رفت و ایستاد. رو به سمت من برگشت. انگشتر فیروزه اش را در آورد. دست من را بالا آورد و انگشترش را در دست من کرد و گفت: مبارکت باشه برادر. خندید و رفت. در آن دیدار با حدود چهارصد نیروی گردانش مصاحفه کرد... راوی: رجب رنجبر شهید 🕊🌹 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 هایپرسونیک ساخت ایران😎 تصاویر واقعی و فوق العاده زیبا ببینید و لذت ببرید....😍😍 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🚨 فتاح یعنی در فاصله‌ی زمان آب‌پز کردن ۱ عدد تخم مرغ، بیش از ۳بار اسرائیل نابود میشه😄 ⭕️ فتاح یعنی فاصله نابودی اسرائیل از تصمیم ما فقط ۴۰۰ ثانیه است. یعنی اگه شما تصمیم بگیری یه تخم مرغ رو آب‌پز کنی، تو این بازه سه بار اسرائیل نابود شده. 😂😂 ✍محمدتقی نظریان مفید 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
38.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️۶ ماه پیش در اینترنشنال:سال‌ها طول خواهد کشید تا ایران موشک هایپرسونیک بسازد! ▫️امروز در BBC :حتی پدافند اسرائیل هم نمی‌تواند با موشک جدید ایرانی مقابله کند! ❌️به معجزه هایپرسونیک ایمان بیاورید! :) 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الله اکبر این همه جلال ورود باشکوه رهبر انقلاب در مراسم سی‌وچهارمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) ۱۴۰۲/۳/۱۴ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺خواهرم این آزادی که تو ایران هست؛ هر جور میخوای می‌گردی و میگی به کسی مربوط نیست؛ به اینها مربوط میشه👆 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
تو ارزش زن را نشان دادی به دنیا.... مگو مرد آفرین روزگار... 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🌹: به منافقين ثابت كنيم تا يك فرد از ما باقي است نخواهد گذاشت مزدورها و نوكرهاي اجنبي و يزيدها و فرعون‏ها زمان يك قدم به اسلام عزيز و قرآن كوچك‏ترين لطمه‏اي وارد كنند... 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🌸🌿ما را کبوترانه وفادار کرده است آزاد کرده است و گرفتار کرده است 🌸🌿بامت بلند باد که دلتنگیت مرا از هر چه هست غیر تو بیزار کرده است 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
تا لباسی را پاره و نخ نما نمی‌کرد دست از سرش بر نمی داشت!! حتی در این عکس یادگاری که با حاج قاسم انداخته مشخص است عکسی که محمّد خیلی دوست داشت و به آن افتخار می کرد. در این عکس دکمه های پیراهنش لنگه به لنگه اند و با هم فرق می کنند..! از این لباس چند سال کار کشیده بود ولی رهایش نمی‌کرد..!! حاج قاسم در وصف او گفت : ساده بگویم ؛ محمد دوچیز را هرگز جدی نگرفت یکی دنیا را و یکی خستگی در دنیا را ، شوق دیدار بین او و خستگی فرسنگ ها فاصله انداخته بود.... 🌹 🌹 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▫️حتی یک وجب خاک علی می گفت: خدا کند که جنازه من به دستتان نرسد؛ دوست ندارم حتی به اندازه یک وجب هم شده، از این خاک را اشغال کنم. "شهید مفقودالاثر، "🌹🕊 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🍃 🌹لاله🌹 لاله بیا و ببین شور دیده ای من را بدون تو مسرور دیده ای دیگر سری نزدی به خواب هم حتی من را کجا به که محشور دیده ای تنگ است دلم، سخت و بی حساب مانند مرده ی در گور دیده ای تنها شدم، غزل درد با من است اندر حصار حادثه محصور دیده ای در روز ها و سال های بی نفست حتی مرا زِ دور، زِ دور دیده ای با چشم های منتظرم فال میزنم دیگر درون چشم من از نور دیده ای شاعر: هادی اکبری برای شادی روحشان صلوات برای شادی روح شهدا صلوات🍃🌹 ‌‌‌ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🌷 معرفی شهید 🍃نام : 🍃تاریخ تولد: ۱۳۲۱/۶/۳ 🍃محل تولد: روستای گلبوی کدکن تربت حیدریه 🍃 تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۵ 🍃محل شهادت: شرق دجله عملیات بدر 🍃محل مزار شهید: یادبودی در خراسان رضوی، مشهد که در سال۱۳۹۰ کشف پیکر در عملیات تفحص ودفن پیکر شهید همزمان با شهادت حضرت فاطمه (س) بود .چون خود شهید می‌گفتند دوست دارم مثل مادرم زهرا گمنام باشم وسال ها گمنام بودند🥀 🍃مسؤلیت: فرمانده تیپ لشکر ۵ نصر🌷🌷 شهید 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
شجاعت فرمانده روایتی از فرماندهی سردار شهید قدرت‌الله علیدادی یکی از نیرو‌های حاضر در عملیات کربلای ۲ دلاوری و شجاعت فرمانده‌اش را اینگونه بیان می‌کند: «وقتی قدرت‌الله را می‌دیدیم که آرام و مصمم بر فراز خاکریز قدم برمی‌دارد، قدرت عجیبی می‌یافتیم. صلابت و هیبت او به حدی بود که ما خود را در سایه آرامش او جای می‌دادیم. او حتی در پایانی‌ترین فصل زندگی‌اش در عملیات کربلای ۲ وقتی شجاعانه مأمور شد که بلندترین ارتفاع را به تصرف درآورد، بچه‌ها افتخار می‌کردند که تحت فرماندهی او هستند. آن‌ها می‌گفتند به خدا سوگند از آرزوهای‌مان بود که در کنار قدرت‌الله بجنگیم، زیرا وقتی در کنار او هستیم، سختی نبرد را حس نمی‌کنیم و یأس و ناامیدی اولین چیز‌هایی بود که از ما دور می‌شدند. او مایه دلگرمی و اطمینان قلب ما بود. وقتی با شهامت فراوان توانست قله را فتح نماید، بچه‌ها بین خود می‌گفتند: اگر قدرت‌الله نبود، قله تسخیر نمی‌شد. آن‌ها به پاس قدرشناسی از او نام تپه را علیدادی گذاشتند.» شهید 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
زخمي شده بود پايش را گچ گرفته بودند و توي بيمارستان مريوان بستري بود. بچه ها لباس‌هايش را شسته بودند. خبردار که شد، بلند شد برود لباس هاي آن ها را بشويد. گفتم«برادر احمد،پاتون رو تازه گچ گرفتن اگه گچ خيس بشه، پاتون عفونت مي‌کنه.» گفت«هيچي نمي‌شه.» رفت توي حمام و لباس همه بچه ها را شست.نصف روز طول کشيد. گفتيم الآن تمام گچ نم برداشته و بايد عوضش کرد.اما يک قطره آب هم روي گچ نريخته بود. ميگفت«مال بيت المال بود،مواظب بودم خيس نشه.» 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بچه های که از پشت میله‌های مهدکودک همراه با رزمندگان شعار جنگ جنگ تا پیروزی سر می‌دهند. ⭕️ چه زیبا گفت امام خمینی (ره) که در سال ۱۳۴۲ و پس از قیام ۱۵ خرداد و بازداشت خود خطاب به مامور ساواک فرمود: «سربازان من در گهواره‌ها هستند» و گهواره نشین‌های آن زمان امروز چه زیبا در پشت مرزهای بیت‌المقدس پا بر زمین می‌کوبند و عنوان شهید مدافع حرم را به خود اختصاص داده‌اند! 🔰 شهید 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🌹🕊 شهید عباس صابری 🌹🕊 شهید حسین صابری 🌀 به روایت: مادر شهید خوش اخلاقی ☺️ و مهربانی عباس زبانزد همه بود و این ویژگی اش همه را شیفته خود می کرد 😍 و این همگان نه تنها برادران هموطن که عراقی ها نیز بودند. او برای آنکه بتواند عراقی ها را راضی کند تا به خوبی با آنها همکاری کنند هر کاری که از دستش بر می آمد انجام می داد؛ از گرفتن هدیه تا خرید آبمیوه و سیگار ... همین رفتارش، کارها را به خوبی راه می انداخت. عباس که شهید⚘️شد (۵ خرداد ۱۳۷۵ هنگام تفحص شهدا در کانال والمری) نه تنها دوستان و آشنایان و فامیل که عراقی ها را نیز در غم فرو برد تا جایی که پول هایشان را روی هم گذاشته و برای عباس مراسم ختم گرفتند. و حالا نوبت حسین بود که رویه و رفتار برادر را ادامه دهد تا زمان شهادتش (سال ۱۳۷۶ هنگام تفحص شهدا) و وقتی حسین هم به خیل شهدا 🦋 پیوست دیگر عراقی ها دوام نیاوردند و گفتند که ما دیگر تحمل ماندن در اینجا را نداریم. 🥺 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
⭐️ 🌹🕊 شهید محمود تقی پور فقط همسر و فرزندانش از اعزام او به سوریه باخبر بودند و وقتی با اصرار همسرش مبنی بر اتمام تحصیل و گرفتن رساله دکتری 🔖 مواجه شد، گفت: می خواهم شهید 🦋 شوم و خدمت به اسلام و (عج) بهتر است. او به خاطر تسلطش به زبان های انگلیسی، فرانسوی و عربی، در جنگ سوریه فارسی صحبت نمی کرد تا شناخته نشود. مسؤول اردوهای جهادی که او در آنها شرکت می کرد به ما گفت: او همیشه سخت ترین مسؤولیت ها و سخت ترین شرایط را قبول می کرد و معتقد بود این سختی ها برای خودسازی 💪🏻 و رسیدن به آرزوی شهادتش مؤثر است. همرزمانش می گویند: او لباسش را آویزان می کرد و به ما می گفت هرکس پول لازم دارد بدون اینکه بگوید از داخل جیب لباسم بردارد و هر موقع توانست برگرداند 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
⭐️ فاطمیون 🌹🕊 شهید سید حسین حسینی دشمن بعثی ☠ وارد ایران شده بود و برخی از مناطق مرزی ایران را اشغال کرده بود شهید گفته بود: ایران و افغانستان ندارد؛ همه باید برویم ✊🏻 مسلمان با مسلمان مرز ندارد؛ همه برادریم 🤝 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯