پسرم محمدمهدی تازه به دنیا آمده بود. به خانه پدر رفتم.
یک شب پسرم بی تابی می کرد. گهواره را وسط سالن پذیرایی گذاشتم و شروع کردم به راه رفتن و لالایی خواندن. ولی فایده ای نداشت. عسکر به خانه آمد
. مرا در آن وضع دید. محمدمهدی را گرفت و گفت: شما بروید و بخوابید. گفتم: داداش بچه بی تابی میکند... گفت: ایرادی ندارد شما بروید و استراحت کنید. آن موقع عسکر ۲۰ ساله بود. به اتاق رفتم. چند دقیقه ای گذشت و دیگر صدای گریه بچه نمی آمد. خوب که گوش کردم صدای زیارت عاشورای عسکر را شنیدم. آن شب عسکر در کنار گهواره محمدمهدی با صوتِ دلنشینش، زیارت عاشورا را برای محمدمهدی خواند و او تا صبح راحت خوابید.(راوی خواهرشهید)
✍قسمتی از وصیت شهید:
هر شخصی عهده دار ولایت شد برای ما واجب التعظیم است و وظیفه ما هست که از آن مواظبت کنیم تا به دست صاحب اصلی اش برسد و همه ما را از این منجلاب در بیاورد ان شاءالله.
#شهید عسکر زمانی🌹
#شهدای مدافع حرم
#شهدای_فارس
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
#شهدای_حسینی
🔰سر از پیکرش جدا افتاده بود...😔
برای اینکه خانواده بخصوص مادرش، ناراحت نشوند،یکی از بچه هاصورت احمد راشست موهایش را هم شانه زد، سر را جوری روی پیکر گذاشت تا جراحت مشخص نشود.😢
🔰وقتی مادر جنازه پسرش را دید گفت :مادر من که دوست داشتم تو مثل امام حسین #بی_سر شهید بشی!😔
دست زیر سر احمد برد تا صورتش را ببوسد که .... متوجه جدائی سرفرزندش شد.
خطاب به احمد گفت:
مادرم شیرم حلالت، من نیزخواستم همینطوری #شهید بشوی"
بعد گفت: "بفدای امام حسین، بفدای علی اکبر امام حسین، بفدای سر امام حسین«ع»
#شهید احمد تدین
#شهدای_فارس
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🔰از ۷ سالگـی شـده بود شاگـرد مکانیــک ...
ڪارش خیلے خــوب بود.۱۲ سالش که بود, من از طــریق جهاد عازم بودم. اصـرار ڪرد من هـم میام گفــتم آخه از تو چه ڪارے بر مــیاد.
گفـت می تونم دست رزمنده ها اب بدم...
رانندگے و مکانیکے هم بلدم.
نبردمش... اما خانه هم بر نگشت. یه هفته طول کشــید تا فهمیدیم.بین صندلے های اتوبوس پنهان شده و رفته جبهــه!
یکسالی طول کشــید تا از جبهه برگشت…
🔰با اون قـد و قـواره کوچیکش شده بود رانــنده لودر, اون اوایل پشــت فرمــون ڪه می نشست, اصلا دیــده نمے شد!
ســال ۶۳ بود. بین خاڪریز مــا و عراقے هــا حدود ۸۰۰مــتر فاصــله بود. .
قــرار شــد یه خاکریــز این بین زده بشــه...
چند تا لودر با هــر لودر هم چنــدتا محافظ شــبانه ڪار را شــروع کردن. عراقے ها هــم شــروع ڪردن به ریختن آتــش, یڪ ساعــت نشــده همــه لودر ها و محافـظ ها از حجم اتش عقب اومدن جز محــمود لودری ڪه یـک تنه ڪار را تا صبــح تموم کرد..🌹
#شهیدمحــمودفولادے
#شــهداے_فارس
#شهداےکربلای۵
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
📸از راست سردارن شهیدان رضا بدیهی، مرتضی جاویدی، جلیل اسلامی و علی صیاد شیرازی....
🔰 رضا, علاقه عجیبی به مرتضی جاویدی داشت. همیشه با هم بودند و معاونش. می گفت اگر قرار است شهید شوم دوست دارم با مرتضی باشم.😔
وقتی کربلای ۴ مجروح شد و به عقب می رفت گفت:می ترسم با مرتضی نباشم!😔
وقتی با همان جراحات برگشت گفتم چرا با این وضعیتت برگشتی؟
گفت امدم با مرتضی باشم, اخه وقت تنگه!
حق با او بود. مرتضی ۹.۳۰ صبح شهید شد. دیدم رضا به شدت اشک می ریزد و می گوید:خدایا ما را از هم جدا نکن!
۵.۳۰ دقیقه روز بعد رضا هم شهید شد. هر دو را با هم به شیراز منتقل و با هم در فسا تشییع کردند.
#شهید محمد رضا بدیهی
#شهدای_فارس
#ایام_شهادت
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
15.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #عنایتی_از_امام زمان عج...😔
🎞 #ببنید ...
#شهید محمدجواد روزیطلب
#شهدای_فارس
🕊⃟🇮🇷 @baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
💠ایشان انصافاً مردمدار بود و نسبت به گرفتاری و مشکلات آشنایان و اطرافیان هرگز بیتفاوت نبود.
حسن خلقش زبانزد تمام آنانی است که ایشان را دیدهاند.
کمکهای مالی که به گرفتارها انجام میداد بعد از شهادتش نمایان شد و خصوصاً در منطقه سیستان بلوچستان ایشان انصافاً از خودشان مایه گذاشتند و بسیار رئوف بود.
هیچگاه نگران دنیا نبود. از اصلیترین شاخصههای اخلاقی ایشان ولایتمداری و دفاع از مظلوم در هر نقطهای از دنیا بود که آن را وظیفه دینی و انسانیاش میدانست.
او معتقد بود که اگر امروز ما در سوریه و عراق با دشمنان نجنگیم فردا باید در ایران با آنها رو به رو شویم.
#شهید محسن ماندنی
#شهدای_فارس
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
💠یک هیچ عقب بودیم که داور به نفع ما پنالتی گرفت، بازیکنان تیم مقابل برا داور خط و نشان کشیدند که بعد بازی حسابت را می رسیم...
محمد که پنالتی زن خوبی هم بود پشت توپ رفت و با قدرت توپ را زد بیرون و ما باختیم!
چند روز بعد گفت،بچه هابابت باخت معذرت،بعضی وقتاباید به فکرسلامتی داورهم بود.
💠محمدعلی پنجم اردیبهشت ماه 1365-شب هنگام –در حال وضو مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و در هلهلة شوقِ فرشتگانی که میلاد دوازدهمین اختر تابناک آسمان ولایت را جشن گرفته بودند سر بر خاک مجروح فاو نهاد و آسمانی شد.
#شهید محمدعلی فرهادیان فرد
#شهدای_فارس
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
💠 شب عملیات بود و شب تاسوعا...
. قرآن در دست گرفته بودم و بچه ها از زیر آن می گذشتند.
حسین با موتور چهارچرخ در حال گذشتن از زیر قرآن بود که گفت : دعا کن فردا اولین شهید روز #تاسوعا باشم... و روز تاسوعا به آرزوش رسید😭
شهید مدافع حرم 🕊🌷
#حسین_جمالی
#شهدای_فارس
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
#عاشقـــان_شهـــادت
💠یڪ بار که از جبـــهه آمده بود خواهش کرد به اتـــفاق پـــدرش به مشهد و زیارت امام رضــا (ع)برویـــم.
با تأکید رسول مرتب به حرم می رفتیم. یکبار در حرم گفت: مادر اگر قصور و خطايی از من ديدے ببـــخش، اگر زمانے صدايم ناخــودآگاه بر روے شـــما بلند شد، مرا ببخش!
مادر در اين حرم مقدس دعا كن تا شهيد بشم.
گفتم:
دعا نمیكنم كه شهيد بشی، اما دعا می کنم خدا هرچه صلاح توست، مقدّرت کند.
گفت: نه، حتماً بايد دعا كنى كه شهيد بشم، چون وقتی روز قيامت برسد زانوهاى بزرگان در مقابل حساب خداوندى سست میشود،
مادر جان!
تو اگر می خواهى شفيعى در آن دنيا داشته باشى، امروز دعا كن كه من شهيد بشم!
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
#شهید_عبدالرسول_گلبن_حقیقی
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت
#مرگ_برآمریکا
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
♨️وصیتی که بخاطر مادر نیمه تمام ماند...
💠وارد اتاق شدم.
رفتم چادرم را بردارم تا نمازم را بخوانم، توجه ام به یک کاغذ جلب شد. آن را برداشتم و دیدم روی آن نوشته شده « وصیت نامه ی محمدمهدی مظفری » ، کلمه ی « وصیت نامه » را که دیدم ، آن قدر گریه کردم که می خواستم از حال بروم .
مهدی آمد ، وقتی حال مرا دید سریع وصیت نامه را برداشت و پاره کرد و گفت: « اگر قرار باشد تو بعد از من بخواهی وصیت نامه بخوانی و گریه کنی ، من دیگر وصیت نامه نمی نویسم .»
و دیگر هیچ وقت وصیت نامه ننوشت ....
حتی راضی نشد در حد یک وصیت نامه اشک مادرش را ببیند...
#شهید_محمد_مهدی_مظفری
#شهدای_فارس
🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
#عاشقـــان_شهـــادت
💠یڪ بار که از جبـــهه آمده بود خواهش کرد به اتـــفاق پـــدرش به مشهد و زیارت امام رضــا (ع)برویـــم.
با تأکید رسول مرتب به حرم می رفتیم. یکبار در حرم گفت: مادر اگر قصور و خطايی از من ديدے ببـــخش، اگر زمانے صدايم ناخــودآگاه بر روے شـــما بلند شد، مرا ببخش!
مادر در اين حرم مقدس دعا كن تا شهيد بشم.
گفتم:
دعا نمیكنم كه شهيد بشی، اما دعا می کنم خدا هرچه صلاح توست، مقدّرت کند.
گفت: نه، حتماً بايد دعا كنى كه شهيد بشم، چون وقتی روز قيامت برسد زانوهاى بزرگان در مقابل حساب خداوندى سست میشود،
مادر جان!
تو اگر می خواهى شفيعى در آن دنيا داشته باشى، امروز دعا كن كه من شهيد بشم!
🌷🍃🌷🍃
#شهید عبدالرسول گلبن حقیقی
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت
#امام_حسین
#وعده_صادق
#مرگ_برآمریکا
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯