یک شب که تعدادی از خلبان ها مشغول خوردن شام بودند، صحبت از جنگ شد یکی میگفت: من به خاطر حقوقی که به ما میدهند میجنگم، یکی دیگر میگفت: من به خاطر بنی صدر میجنگم. یکی میگفت من به خاطر خودم میجنگم و دیگری گفت من به خاطر ایران می جنگم. شهید کشوری گفت: من همه این ها را قبول ندارم تنها چند تا را قبول دارم و گفت: من به خاطر خدا می جنگم
#شهید_احمد_کشوری
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
صبحانه ای که به خلبان ها میدادم،کره، مربا و پنیر بود. یک روز شهید کشوری مرا صدا زد گفت: فلانی! گفتم: بله گفت: شما در یک منطقهی جنگی در مهمان سرا کار میکنید. پس باید بدانید مملکت ما در حال جنگ است و در تحریم اقتصادی به سر میبرد. شما نباید کره،مربا و پنیر را باهم به ما بدهید. درست است که ما باید با توپ و تانک های دشمن بجنگیم ولی این دلیل نمیشود ما این گونه غذا بخوریم. شما باید یک روز به ما کره، روز دیگر پنیر و روز سوم به ما مربا بدهید. در سه روز باید از این ها استفاده کنیم وگرنه این اسراف است.من از شما خواهش میکنم که این کار را نکنید. من گفتم: چشم
#شهید_احمد_کشوری
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
📌 در جبـهه هـر بـار کــه
از مریم ۳سـاله و علی ۳ماههاش
صحبـت میشـد؛
◇ میگـفت:
« اونـها رو بـه انـدازهای دوسـتدارم
کـه جـای خـدا رو در دلـم تـنگ نکننـد...»
#شهید_احمد_کشوری🌷
#خلبان_شهید_هوانیروز_ارتش
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯