#همسرداری_شهدا🌷
بهترین لحظه هام را با حمید گذرانده ام و بهترین نمازهام را به او اقتدا کرده ام. مجبور می شدم راهی اش کنم برود و دعاش کنم برگردد، بیاید پیش من، تا باز با اطمینان خاطر مقتدای نماز من بشود.نمازمان را اهواز می رفتیم روی تراس پشت بام با هم می خواندیم.
یک بار گفت:«می آیی نماز شب بخوانیم؟»
گفتم: «اوهوم.»
او رفت ایستاد به نماز و من هم پشت سرش نیت کردم. نماز طولانی شد. من خسته شدم خوابم گرفت گفتم تو هم با این نماز شب خواندنت، چقدر طولش می دهی؟ من که خوابم گرفت مومن خدا.
گفت: «سعی کن خودت را عادت بدهی. مستحبات انسان را به خدا نزدیک تر می کند». تکیه کلامش بود که «بهشت را به مستحبات میدهند نه به واجبات»🌸🍃
#شهید_حمید_باکری
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#همسرداری_شهدا🤍🫂
🔹نتونستم بهش نگم که چقدر وجودش آرامش بخشه🥲💕"
قهربودیم😡
درحال نمازخوندن بود..
نمازش که تموم شد هنوز پشت به اون نشسته بودم.🧎♂️
کتاب شعرش رو برداشت و با یه لحن دلنشین شروع کرد به خوندن
ولی من بازباهاش قهربودم!
کتابو گذاشت کنار بهم نگاه کرد و گفت:
➕غزل تمام،نمازش تمام، دنیا مات
سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد!
بازهم بهش نگاه نکردم
اینبارپرسید: عاشقمی؟😉
سکوت کردم..
گفت:
➕عاشقم گر نیستی لطفی بکن نفرت بورز
بی تفاوت بودنت هرلحظه آبم میکند🤨
دوباره با لبخند پرسید: عاشقمی مگه نه؟
گفتم:نه
گفت:
➕لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری....
که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری😌
زدم زیرخنده، و روبروش نشستم😁
دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد آرامش بخشه...🫀
بهش نگاه کردم و ازته دل گفتم.. خداروشکرکه هستی ..🤲🏻
🖇روایت عاشقانه از همسر شهید عباس بابایی
#همسرانه به توان #عشق
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯