هدایت شده از جان من و سید علی💕
افطح
فطح به معنی پهن و عرض کردن است [لسان العرب] و هر چه را که پهن باشد را نیز افطح مینامند مثل گاو که بینیاش پهن است، [دهخدا] و یا مردی که سر یا بینیاش پهن باشد [المنجد] این اسم، صفت و کنیه است و نام محسوب نمیشود. (مثلا به عبدالله بن جعفر افطح میگفتند چرا که پایش پهن بود). [دهخدا]
امکلثوم
«ام» به معنی مادر است [لسان العرب] و کلثوم به معنی پرگوشت، رخسار بیترشرویی. [معین] کلثوم در عربی نام مردان است و در فارسی به زنان نسبت داده میشود. [دهخدا] امکلثوم به معنی شیر ماده نیز میباشد. [دهخدا]
املیلا
«ام» به معنی مادر است [لسان العرب] و لیلا یا لیلی به معنی شبانه و شب است که لیل گرفته شده است. [دهخدا] ام لیلی به معنی شراب سیاه گون است. [دهخدا]
اویس
اویس در فارسی به معنی گرگ است. [دهخدا] در عربی به گرگ ذئب میگویند (دهخدا) برخی گفتهاند که اویس کلمه عربی نبوده است و از فرهنگ زرتشت وارد اسلام شده است و اویس شکل گرفته است و در اصل از «عویص» به معنی «مرتاض» گرفته شده است.
باقر
به معنی شکافنده است. [دهخدا] در معنیاش آوردهاند به شیر نیز باقر میگویند چرا که شکم شکار خود را میشکافد. [تاج العروس] همچنین به شیر درنده تعبیر شده است. [دهخدا] باقر اسم نبوده است و صفت و کنیه است که به افراد نسبت داده میشود.
در روایات آمده است که، به امام باقر علیه السلام، باقر گفته میشود، چرا که شکافنده علم بوده است.
بتول
بتول به معنی قطع کننده است. [غیاث اللغت] در فارسی به زن پاکدامن و پارسا گفته میشود. [معین] در عربی به زن دوشیزه که از مردان رغبت و حاجت خود بریده باشد، بتول گویند. [منتهی الارب، دهخدا] در معنایش آوردهاند: زنی که از دنیا بریده است. [دهخدا] در عرب این اسم، صفت بوده است و نام محسوب نمیشود.
جابر
به چند معنی بکار میرود. [المنجد] جابر به معنی ستمگر است. [دهخدا] جابر به معنی کسی که شکسته بندی میکند [المنجد] جابر به معنی چیزی که گرسنگی را برطرف میکند. [المنجد] جابر به معنی تسکین دهنده مصیبت. [المنجد]. این اختلاف معانی به جهت اختلاف ریشههاست.
جبار
به معنی مسلط و چیره است. [المنجد] و به معنی پادشاه نیز آمده است. [دهخدا] از اسماء خداوند است به معنی مسلط. [المنجد، دهخدا]
جعفر
دارای چهار معنی اصلی است که عبارتاند از ماده شتر پر شیر [معین] جوی کوچک و خرد شده [دهخدا] نوعی کیمیاگر [دهخدا] رودخانه [المنجد] جعفر، اسمی از اسماء عربی است که به معنی رودخانه پرفایده است.
حاجر
نام موضعی به نجد به یک منزلی قاروره [دهخدا] در کتاب دهخدا کسی به اسم حاجر بیان نشده است. و در اسماء عرب بسیار نادر استفاده شده است. اسمی که در بین اعراب مرسوم است هاجر است.
حانیه
در لغت نامهها به این اسم برخورد نکردیم، اگر آن را از ماده حنان بگیریم به معنی مهربان است و اگر ازماده حنا بگیریم به معنی سبز کننده میباشد. [المنجد]
حفصه
به معنی بچه شیر است. [المنجد] در دهخدا آن را اسم عربی معرفی میکند که به معنی شیر است.
حنانه
حنانَه در لغت عرب یا به معنی کسی است که دلش برای چیزی پر کشیده است. [المنجد] یا به معنای رحمت و عطوفت و مهربانی است. [المنجد، لسان العرب] حنانِه به معنی بسیار ناله کننده است. [عمید]
خدیجه
از اسمهای عرب است. [دهخدا] در عربی اگر از ماده خدج باشد به معنی سقط کننده است [المنجد]
خزعل
به معنی کسی است که در راه رفتن میلنگد [المنجد] اگر معنی حیوان از آن استفاده شود به معنی کفتار است. [لسان العرب، المنجد، دهخدا]
ذبیح
به معنی ذبح شده است یعنی گلو بریده [لسان العرب] کسی که قصد ذبح کردنش شده باشد. [المنجد] غالبا در عربی، به صورت اضافه استفاده میشود، مثل: ذبیح الله (یعنی کسی که قربانی شده خداست)
ذبیحه
مؤنث سر بریده [المنجد] کسی که در خور ذبح شدن باشد [المنجد]
راحله
راحِلِه به معنی کوچ کننده است. [لسان العرب] اگر راحِلَه بخوانیم به معنای شتر بارکش است. [المنجد]
راحیل
ه
م معنی با راحله است چرا که هر دو از رحل آمدهاند. [دهخدا]
راسم
به معنی آب روان [دهخدا] آوردهاند در معنی آن نقاش. [المنجد]
ربابه
رّباب از اسماء عربی است، [دهخدا] ولی رَباب یکی از آلات موسیقی است [دهخدا] و همچنین رَباب به معنی ابر سفید است. [المنجد]
رجب
معنی آن بزرگ داشتن است. [دهخدا] ماه رجب را از این جهت رجب نامیدن که مورد تعظیم و عظمت است. [متنهی الارب، دهخدا]
رقیه
رقیَه به معنی هر چیزی است که به جهت حفظ از آن استفاده میشود. [عمید] اما رُقِیِه به معنی تعویذ و افسون است. [معین] برخی به دعای کوچه نیز معنی کردهاند.
رمضان
رمضان نام نهمین ماه قمری است که یا از ماده رَمَضات است به معنی سنگهای داغ شده بیابان [دهخدا] یا از ماده رمض است به معنی سوختن [دهخدا] در روایات جهت تسمیه رمضان به رمضان، سوخته شدن گناهان در این ماه یاد شده است.
هدایت شده از جان من و سید علی💕
سلمان
سلمان میتواند از ماده سَلِمَ باشد به معنی سالم و بیعیب. [المنجد] در عربی اسمی است به معنی سنگ بزرگ. [مهذب الاسماء]
سلیل
اسمی عربی است به معنی فرزند و بچه، [دهخدا] معانی دیگری که برای آن ذکر شده است، اما در عربی اسم علم بکار نرفته است. [دهخدا]
سکینه
از ماده تسکین منشق شده است، [جرجانی] که به معنی آرامش [مهذب الاسماء، دهخدا] و آهستگی است. [منتهی الارب] اما آنچه اسم است سُکَینِه است که به معنی آرام و آرامش، وقار است. [معین]
سمانه
به معنی آسمان کوچک یا سقف است. [دهخدا] در عربی به پرنده کوچکی که در ترکی به آن بلدرچین میگویند اطلاق میشود. [دهخدا] اما آنچه به معنی زن چاق است سِمان است [المنجد] بر خلاف سَمانه.
سمیه
به ۲ معنی است: دختر کوچک والا مقام، [لسان العرب] و یا نام کوچک. [المنجد]
سمینه
پارچه باریک رقیق. [دهخدا]
سینا
سینا در لغت به معنی سوراخ کننده است. [دهخدا] ولی به شخص باهوش در اصطلاح گفته میشود. [لسان العرب]
شعبان
شعبان از ماده شعابین است. [المنجد] که هشتمین ماه قمری است [دهخدا] و به این جهت به آن شعبان میگویند چرا که سریع میگذرد. [منتهی الارب]
صدام
از ماده صدم است به معنی بسیار صدمه زننده. [المنجد]
صغرى
معنی مونث اصغر است. (که معنایش گذشت)
صفدر
برهم زننده صف لشکر در جنگ [دهخدا] به جهت شجاعت بر افراد نامگذاری میشود.
صفورا
پرنده صدا دار [المنجد] یا سوت زننده معنا میدهد. [المنجد]
صفیه
به معنی یکرنگی و صمیمی در دوستی است که به زنان اطلاق میشود. [المنجد]
ضریر
مرد نابینا [دهخدا] ضریره، مونث ضریر است به معنای زن نابینا. [دهخدا]
عاصف
عاصف به سه معنی است: به معنی سیر کننده سریع است همچون باد، [لسان العرب، المنجد] یا به معنی خم کننده یا خم شونده است، [المنجد] و یا به معنی کاسبی کننده است [المنجد] عاصفه مونث عاصف است.
عایشه
عایشه یا عائشه از ماده عیش است به معنی زندگی و حیات، پس یا به معنی زیسته شده با او است یا به معنی زندگی کننده است. [المنجد]
عباس
معنی این کلمه در ابوالعباس اشاره شد. عباسه نیز مونث عباس است که استعمال عربی ندارد.
عثمان
عثمان به معانی مختلفی است، از جمله: جوجه پرنده هوبره [دهخدا] مار [لسان العرب] بچه مار [المنجد] ولی عثمانی که بر اشخاص قرار میگیرد نام حیوانات نبوده بلکه اسم علم عربی است، شاید به معنای استخوان کج بسته شده باشد. [دهخدا]
عذرا
به معانی: زن باکره، زن دوشیزه، و زن پاکدامن آمده است. [المنجد] همچنین به معنی عشق نیز آمده است. [حاشیه ریگی بر المنجد]
عشرت
در لغت از عاشر گرفته شده است به معنی معاشرت کننده میباشد. [المنجد] خوش زندگی کردن با هم نیز معنا میدهد. [دهخدا]
غانم
کسی که مالی بدست میآورد. [المنجد] کسی که غنیمت به دست میآورد. [لسان العرب] صفت فاعلی است برای شخصی که غنیمت میگیرد. [دهخدا]
غدیر
غدیر به معنی آبگیر (برکه) است. [لسان العرب] وجه شهرتش به جهت تشکیل شدن بزرگترین جلسه اسلام در محلی نزدیک به آبگیر (برکه) خم بود، غدیر خم.
غلام
به معنی پسر بچه است [لسان العرب، دهخدا] به معنی اجیر، بنده و عبد نیز به کار گرفته شده است. [المنجد]
فائضه
از فیض منشق شده است به معنی بسیار سودمند [المنجد] و سود سرشار [المنجد]
فاطم
به معنای گرفته شده است. [لسان العرب] یا بریده شده [لسان العرب] چه از شیر و چه از چیزهای دیگر، چه انسان باشد چه موجودی دیگر. فاطمه مونت فاطم است. در برخی روایات اشاره شده است که حضرت فاطمه سلام الله علیها را فاطمه نامیدند به جهت اینکه از آتش جهنم بریده شده است. یا فاطمه نامیدند چرا که مردم از شناخت او بریده شدهاند.
فتانه
به معنی بسیار دلربا و مورد پسند است. [لسان العرب، المنجد]
فخار
فخار یا از معنی فاخر به معنی فخر فروش است، و یا از معنی فاخر به معنی ارزنده و ارزشمند گرفته شده است. [المنجد]
قاسم
قاسم از ماده قسم است به معنی قسمت کننده، [المنجد] چه قسمت کننده غنایم باشد چه پخش کننده هر چیز دیگر. میتوانم به معنای
کسی که قسم میخورد نیز باشد.
قاسى
به معنی سفت و سخت و محکم است. [المنجد] چه سخت در دل باشد چه سخت در اراده…
قربان
قربان از لفظ قربه منشق شده است به معنی نزدیک شدن [دهخدا]
قلى
در عربی کلمه قُلی که به صورت اسم استعمال شود وجود ندارد؛ این کلمه فارسی است که از کلمه غلام + ی نسبت ساخته شده است. در عربی قُلی به معنی صفت برای زنان کوتاه قد آمده است. [منتهی الارب]
کاظم
به معنی ساکت شدن و فروبردن خشم است. [المنجد] امام کاظم علیه السلام را به این جهت کاظم می نامیدند که، فروبرنده خشم بودند. (کاظم الغیظ)
کرباسه
کرباسه به معنی ماری است که پا خواهد داشت. [دهخدا] ولی کرباسه به معنی قطعهای از پارچه کرباس است. [دهخدا] و کرباس پارچه پنبهای سفید است. [دهخدا]
هدایت شده از جان من و سید علی💕
کلب على
کلب به معنی سگ است [لسان العرب] و علی نام علم میباشد. برخی برای نشان دادن تواضع، نام مستعار خود را کلب علی و یا… میگذارند.
کلثوم
به معنی کلثوم در ام کلثوم اشاره شد.
لیلا
به معنی لیلا در معنی ام لیلا اشاره شد.
مائده
سفره غذای بهشتی است. [معجم] به معنی سفره غذا نیز میباشد. [دهخدا]
محرم
نام ماه اول سال قمری است [لسان العرب] و به معنی کسی است که به او امان داده شده است و محترم میباشد. [المنجد] ماه محرم را به این جهت محرم نامیدند که در آن خونریزی به جهت حرمت و ارزش این ماه ممنوع است.
مریم
مریم اسمی است عبری و معنی آن در عربی غالبا پارسا معنی میشود.
معراج
از کلمه عرج است به معنی بالا رفتن [المنجد] به معنی چیزی است که از آن بالا میروند به سوی هر چه باشد چه خدا و چه غیر او [لسان العرب]
موسى
اسمی است عبری که در عربی معنایی ندارد.
میثم
میثم اسمی است فارسی و در عربی معنی دیگری غیر از معنی فارسی آن دارد، که همان سم شتر باشد. [منتهی الارب]
میمونه
در عربی به معنی مبارک است. [دهخدا] و دارای یمن و برکت خواهد بود. [برهان] در فارسی اسم حیوان میباشد.
هاجر
به چند معنی آمده است: کسی که هجرت کرده است و جای دیگری وطن نموده [المنجد] کسی که از جایی کوچ کرده [المنجد] و به معنی زن کامل [المنجد] و آنچه به معنی جدایی دهنده است هاجِر است. [المنجد]
هادى
در عربی به معنی راهنما و هدایت کننده است. [دهخدا] از ماده هدایت میباشد [لسان العرب]
هاشم
هاشم به معنی شکننده است [المنجد] و جد پیامبر را هاشم مینامیدند چرا که اولین کسی بود که نان را شکست و در غذا آبگوشت ریخت. [لسان العرب] هاشمه مونث هاشم است.
هانى
صفتی است از عرب به معنی خدمتکار و خادم. [منتهی الارب] هانیه مونث آن است.
یاسر
به معنی مطیع و فرمانبردار و سهل و آسان گیرنده است. [المنجد] به کسی که شغلش قصابی است نیز یاسر گفته میشود. [لسان العرب]
چند نکته:👇👇⬇️⬇️
🔻🔹1⃣کنیه، نامی است که به افراد داده میشود به جهت پرهیز از آوردن نام کوچک آن شخص، استفاده از کنیه به جای نام اصلی بیشتر برای احترام و بزرگداشت اشخاص بوده ولی گاه دلایل دیگر هم داشته است. در روایات نیز استفاده از کنیه امری پسندیده دانسته شده ولی از بعضی کنیهها نهی شدهاست.
2⃣ نامگذاری فرزندان به اسامی نیکو حقی است از حقوق اولاد بر والدین، چنان که حضرت رسول صل الله علیه و آله میفرماید: «وَ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ أَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ، وَ یُحَسِّنَ أَدَبَهُ» حق فرزند بر پدر آن است که نام خوبی بر او بنهد و به بهترین شکل تربیتش نماید.
3⃣. اسمائی که در عرب مرسوم بودهاند، تماما مورد تایید اسلام نبوده است، مثل اسمائی که در آن شرک بوده؛ مثل عبداللات و… و یا اسمائی که شان مومنین در آنان نبوده است، در چنین مواردی پیامبر اکرم صل الله علیه وآله نام شخص را تغییر میدادند. چنانچه در تاریخ به کرات تکرار شده است. برای نمونه : پیامبر اکرم نام قلیل بن صامت به «کثیر»، عاص بن الأسود به «مطیع» و مادر عاصم بن عمر عاصیه به «سهله» تغییر دادند.
شیخ علی شاهرودی - پایگاه تخصصی شبهه
#جهادتبیین
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهاتمذهبی وسیاسی روز در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
کانال《 براهین 》👈 @barahin
🌟کپی و نشر آزاد، با ذکر صلوات به نیت فرج🌟
هدایت شده از محمد حسین
#پاسخ
سلام واحترام
بزرگوار این شبهه است یا خیر؟؟
جایی که مخالفان اهل بیت علیهم السلام در منابع خودشان هر جور میخواهند بنا به تفکر خود معنی میکنند در صورتی که معنی حیدر اینگونه میباشد که 👇👇
پس از ولادت امام علي(ع) مادرش فاطمه بنت اسد نام حضرت را «حيدره» ( شير )به نام پدرش(اسد) ناميد. آن گاه پدر آن حضرت ابوطالب آن نام را عوض کرد و او را علي ناميد. برخي گفتهاند: «حيدره» نامي است که قريش براي حضرت انتخاب کرده بودند، ولي قول نخست صحيحتر است، زيرا خود آن بزرگوار در جنگ خيبر هنگامي که «مرحب» به جنگ حضرت آمد و گفت: أنا الّذي سمّتني اُمّي مرحبا، پاسخ داده و گفت: «أنا الّذي سمّتني اُمّي حيدره؛ منم آن کسي که مادرم مرا حيدره نام نهاد».
✅سه معنای متفاوت از لقب حیدر
1- این که شیر را به جهت داشتن مقام فرمانروایی و سلطنت «حیدر» میگویند.
2- نامیدن شیر به حیدر؛ این است دارای گردنی کلفت و دست (ساعد و بازوی) قوی است. به همین جهت به جوانی که دارای بدنی پر و محکم و قدرتی سترک باشد جوان حادر میگویند.
3- حیدر به معنای دور اندیش و کسی است که در ظرافتها و نکتههای دقیق امور و کارها اندیشه میکند.
در زبان عربی حیدر به معنای «شیر»(نماد شجاعت و شکست ناپذیری) است. البته با این توضیح که از ویژگیهای زبان عربی آن است که برای یک چیز به لحاظ ویژگیهای مختلف نامهای متعدد قرار میدهد. در مورد علت نامگذاری شیر به حیدر شیر را به جهت داشتن مقام فرمانروایی و سلطنت «حیدر» میگویند.
#جهادتبیین
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهاتمذهبی وسیاسی روز در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
کانال《 براهین 》👈 @barahin
🌟کپی و نشر آزاد، با ذکر صلوات به نیت فرج🌟
#سوال#
عرض سلام و خداقوت
سوالی هرزگاهی ذهنم رو به خودش مشغول میکنه که البته ارتباطی با مسائل روز جامعه نداره!
با توجه به علم و حکمت و خیر مطلق بودن خداوند، آیا میتوان گفت که:
مرگ انسان در زمانی اتفاق می افته که فرد با توجه به ظرفیت وجودی و خودسازی خودش، در بالاترین مرتبه کمال خودش هست و چنانچه حیاتش ادامه پیدا میکرد، این مرتبه یا بالاتر، براش قابل دسترس نبود؟!
هدایت شده از سَرو
سلام و احترام
#پاسخ⬇️⬇️
⬅️ مرگ برای انسانهای معمولی بسیار سخت و دشوار و حتی وحشتناک و دهشتناک است؛ اما برای کسانی که به #کمال میرسند مانند چیدن میوه رسیده است.
⬅️اصولا بر خلاف تصور ساده مردم، مرگ انسان را نمیگیرد، بلکه این انسان است که مرگ را میگیرد. مرگ مانند آب و غذا و میوهای است که انسان آن را هنگام رسیدن میچیند و میچشد. از همین رو در #قرآن از چشیدن مرگ توسط انسان سخن به میان آمده است نه از چشیدن انسان توسط مرگ. پس این انسان است که با چشیدن مرگ، بقای خود را تضمین میکند و ابدی میشود. خداوند میفرماید: 👈کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ؛ هر نفسی چشنده مرگ است.(آل عمران، آیه 185)
⬅️ انسان تا زمانی که در دنیا است در حال کارزار با مرگ است. مرگ از انسان میگریزد تا زمانی که در نهایت در دام انسان گرفتار میشود؛ زیرا انسان میخواهد به بقا و جاودانگی برسد و اگر مرگ را نچشد به جاودانگی نمیرسد. با چشیدن مرگ انسان ابدیت را برای خود فراهم میکند.
⬅️ مرگ #انسان_کامل همانند یک نفس کشیدن و بوییدن یک چیز خوشبویی چون گل است؛ چنانکه در روایتی است که جان دادن برای مومن، مانند بوییدن گلی خوشبو است؛ و در روایت دیگر نیز آمده که مرگ مانند بوییدن سیب است.(نگاه کنید: حق الیقین، مجلسی، فصل بهشت و منازل الآخره، شیخ عباش قمی؛ میزان الحکمه، ج 12، ص 5675، حدیث 19122)
⬅️ امام حسن عسکری(ع) میفرماید: قِیلَ لِلصَّادِقِ(ع): صِفْ لَنَا الْمَوْتَ ؟ قال: لِلْمُؤْمِنِ کَأَطْیَبِ رِیحٍ یَشَمُّهُ ، فَیَنْعَسُ لِطِیبِهِ ، وَ یَنْقَطِعُ التَّعَبُ وَ الْأَلَمُ کُلُّهُ عَنْهُ ، وَ لِلْکَافِرِ کَلَسْعِ الْأَفَاعِیِّ ، وَ لَدْغِ الْعَقَارِبِ ، أَوْ أَشَدَّ؛ از حضرت امام صادق(ع) درباره توصیف مرگ پرسیده شد ،
👈 آن حضرت فرمود:برای مومن مرگ، خوشترین بویی است که استشمام میکند، به طوری که از بوی خوشش جان میگیرد و به خواب راحت میرود و از همه دردها و رنجها بریده میشود؛ و مرگ برای کافر همانند نیش افعی و گزش عقرب بلکه بدتر از آن است.(بحار الأنوار، ج 6، ص 152)
#جهادتبیین
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهاتمذهبی وسیاسی روز در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
کانال《 براهین 》👈 @barahin
🌟کپی و نشر آزاد، با ذکر صلوات به نیت فرج🌟
#سوال
ما که شیعه هستیم میتونیم نماز ظهر و عصر مغرب وعشا رو جدا بخونیم یعنی هرکدوم به وقتش خونده بشه؟!
هدایت شده از h...m.p.r
#پاسخی_دیگر 👇
✅برای روشن شدن مسئلۀ مورد پرسش، یعنی جواز خواندن نماز در سه نوبت، و فضیلت داشتن سه نوبت یا پنج نوبت، ضروری است این دو مسئله به صورت جداگانه مورد بحث و تحلیل قرار گیرد.
1⃣. جواز خواندن نماز در سه وقت: در مورد جواز خواندن نماز در سه وقت، بحث های بسیاری صورت گرفته است. 👈اهل سنّت بر شیعیان اشکال می گیرند که سه نوبت خواندن نماز جایز نبوده و محل اشکال است. 👈در مقابل، شیعیان نیز بر جواز این عمل دلایلی از روایات ذکر کرده اند؛ مانند این که از امام صادق(ع) دربارۀ وقت نماز ظهر و عصر سؤال شد، آن حضرت فرمود: 👇
«هنگامى که آفتاب از خط نصف النّهار گذشت وقت نماز ظهر و عصر هر دو با هم فرا می رسد، با این فرق که نماز ظهر را قبل از نماز عصر باید بجا آورد؛ بعد از آن، زمان برای هر دو نماز خواهد بود تا هنگامى که خورشید غروب کند».[1]
⬅️در این مرحله می توان حتّی با إقامه یک دلیل به مطلوب رسید و جواز این فعل را ثابت کرد، بیشتر مباحث در میان علما نیز پیرامون اثبات جواز است.
2⃣. فضیلت خواندن نماز در سه یا پنج نوبت: در این قسمت بیشتر علمای شیعه و اهل سنّت می گویند خواندن نماز در پنج نوبت دارای رجحان و برتری است 👈و فقهای شیعه نیز بر این مطلب تصریح کرده اند و در رساله های عملیه نیز بخشی به این مطلب اختصاص داده شده است که برای نمونه یک مورد ذکر می شود:👇 «مستحبّ است پنج نماز را در پنج وقت به جا آورد، یعنى هر کدام را در وقت فضیلت خود انجام داد».[2]
⬅️علت این حکم نیز روایاتی است که بر برتری خواندن نماز در پنج وقت دلالت دارند:👇
✅امام صادق(ع) می فرماید: «همانا پیامبر اکرم(ص) در سفر، بین مغرب و عشا و همچنین بین ظهر و عصر جمع می کردند و این کار را زمانی که عجله داشتند انجام می دادند و خود می گفتند که جدا خواندن اینها بهتر است».[3]
✅بنابر این، مشخص شد شیعیان با ذکر روایاتی در جواز خواندن نماز در سه نوبت، در مقام بیان افضلیت آن نیستند، بلکه تنها جواز آن را قائل بوده و در مقابل، افضلیت خواندن نماز در پنج وقت را نیز می پذیرند.
✅حال باید به این پرداخت که چرا ما شیعیان با این که پنج وقت را افضل می دانیم، ولی آن را در سه نوبت می خوانیم. در قرآن حکمی وجود دارد به این که فضیلت در این است؛ انسان دو سوم شب یا نصف یا یک سوم از شب را بیدار باشد و به عبادت بپردازد: «پروردگارت مى داند که تو و گروهى از آنها که با تو هستند نزدیک دو سوم از شب یا نصف یا ثلث آن را به پا مى خیزند خداوند شب و روز را اندازه گیرى مى کند او مى داند که شما نمى توانید مقدار آن را (به دقّت) اندازه گیرى کنید (براى عبادت کردن)، پس شما را بخشید اکنون آنچه براى شما میسّر است قرآن بخوانید...».[4]
✅از ابتدای این آیه و آیات دیگر قرآن به صراحت به دست می آید که شب زنده داری و عبادت شب دارای فضیلت بسیاری است و این از معتقدات شیعه و اهل سنّت است،👈 اما در ادامه، مشکلاتی که برای مؤمنان وجود دارد را ذکر می کند و در نهایت به آنها تخفیف داده و به جهت توسعه دادن بر مؤمنان می گوید:👇 «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن»؛ یعنی آنچه می توانید را انجام دهید. در میان مسلمانان نیز مشاهده می شود که به دلیل مشکلات زندگی، نمی توانند بیشتر شب را به عبادت بپردازند و در روز نیز به کارهای روزمره خود بپردازند؛ بلکه در حدّ توان خود گاه کم و گاه زیاد این عمل را انجام می دهند؛ 👈در عین این که همگان به فضیلت این امر اقرار دارند، ولی به جهت انجام ندادن کامل این فضیلت گناهی متوجّه آنان نیست.
✅موضوع مورد بحث ما نیز این گونه است. خواندن نماز در پنج نوبت اگر چه دارای فضیلت است، اما برای همگان به خصوص در این زمان که مشکلات و گرفتاری بر زندگی ها چنبره زده، کار راحتی نیست. 👈لذا خواندن نماز در سه نوبت را جایز دانسته و حتی در روایتی از پیامبر(ص) در علت جواز سه نوبت خواندن نماز آمده: «...أَنْ أُوَسِّعَ عَلَى أُمَّتِی»؛[5] تا این که گشایشی برای امّت خودم به وجود آورده باشم.
✅در عین حال، خواندن نماز های واجب شبانه روزی در پنج نوبت افضل بوده و در صورت توان، انجام آنها در وقت فضیلت خودش بهتر است؛👈 چنان که در جوامع شیعی نیز مساجدی وجود دارند که نماز را در پنج نوبت اقامه می کنند تا به این فضیلت دست یابند."
⬇️پی نوشت⬇️
1]. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، ج 4، ص 126، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق؛ ر.ک: نمایۀ «دلایل جایز بودن خواندن نماز در سه وقت»، سؤال 2205.
[2]. مکارم شیرازى، ناصر، توضیح المسائل، ص 138، مدرسه امام على بن ابی طالب(ع)، قم، چاپ پنجاه و دوم، 1429ق.
[3]. وسائل الشیعة، ج 4 ، ص 220.
[4]. مزمل، 20.
[5]. وسائل الشیعة، ج 4 ، ص 221.
#جهادتبیین
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهاتمذهبی وسیاسی روز در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521