اصل ۲۷ قانون اساسی، حق اعتراض را با رعایت اینکه مخل امنیت و اسلام نباشد جزئی از شوون آزادی مردم میداند. جمهوری اسلامی هم با روش و چارچوبی به این اصل پایبند است. به همین منظور ماده ده قانون احزاب تجمع اعتراضآمیز را بدون مجوز و راهپیمایی را نیاز به مجوز دانسته است. لذا تجمعات هر روزه جلوی مجلس، گاهگداری جلوی پاستور در راستای پاسداشت و حفاظت از همین اصل است.
جدای از این، اخبار غیررسمی اعلام میکند سال گذشته بیش از هشتصد تجمع اعتراضآمیز وجود داشته است. امسال تا قبل از این ماجرای اخیر هم نزدیک به دویستواندی تجمع اعتراضآمیز برگزار شده است.
حالا به این اعداد غیررسمی توجه نکنید. تجمعات اعتراضآمیز سلسلهوار معلمان را که در اخبار رسمی آمده بود را به یاد بیاورید. اتفاقا همین تابستان امسال با وجود اینکه تکلیف مالی سختی به دولت وارد شد منجر به تصویب قانون در مجلس برای معلمان شد.
تجمعات گستردهای که چند سال پیش در ماجرای صندوقهای قرضالحسنه پیش آمد. آن هم منجر به ورود #شورای_امنیت به نفع مالباختگان شد و سرانجام پول مردم برگردانده شد.
اعتراضها در خصوص صندوقهای بازنشستگان، سربازی و... از جمله دیگر اعتراضات همین ایام بود که در اخبار هم آمد.
البته در فقره معلمان، وقتی پای سرویس امنیتی فرانسه باز شد، این قسمت محل ورود نیروی امنیتی شد ولی ادامه پیگیری مطالبات معلمان برقرار ماند.
اعتراض، حق است و جمهوری اسلامی آن را به رسمیت میشناسد. کما اینکه رهبری در دیدار کارگران اردیبهشت امسال فرمودند «یک مواردی اتّفاق افتاده که کارگران اعتراض داشتند، اعتراضشان هم بحق بوده؛ بنده که دنبال میکنم مسائل را، [میدانم] در مواردی اعتراض کارگرانی که جمع شدند، اعتراض بحقّی بوده. فرض کنید کارخانهای را دولت به یک نفری واگذار میکند، او به جای اینکه کارخانه را مدیریّت کند، ابزارهایش را میفروشد، کارگرها را بیرون میکند، خب اینجا کارگرها میآیند بیرون و اعتراض میکنند. در این اعتراضها هم کارگرها همیشه مرز خودشان را با دشمن مشخّص کردند.»
اما در این میان یک مولفه مهم دیگری هم وجود دارد. وجود دشمن خارجی که منتظر فرصت رخنه است. تجربه این رخداد پیش رویمان است. مثلا در سال ۸۸ کسی مخالفتی با اعتراض به نتیجه انتخابات نداشت. مسیر پیگیری اعتراض مشخص بود و حتی امکانات ویژهای برای معترضین به نتیجه انتخابات ایجاد شد اما آنها اردوکشی خیابانی را برگزیدند و آن شد که شد. ۸ ماه ناامنی و ضربه به کسبوکارهای خرد، تغییر استراتژی امریکا در مواجهه با ایران و آغاز تحریمهای شدید، ضعف در تور امنیتی خارجی که منجر به ترور ۴دانشمند هستهای در همین ایام شد؛ از مهمترین آسیبهای عدم رعایت ادب اعتراض بود.
اعتراض، حق است. فرصت ارتقای حکمرانی و زندگی است. دیالکتیک معترض و حکمران در چارچوب مردمسالاری موجب اصلاح امور میشود. اگر چه که حکمران باید اعتراض را بشنود و دربارهاش گفتگو کند، از آن سو معترض هم دائم باید به پشت سرش نگاه کند. اگر پشت سر معترض اینترنشنال سعودی، بیبیسی انگلیسی، من و تو پهلوی و منافق اشرف یا فلان سلبریتی خارج نشین و... قرار گرفت اول باید تکلیفش را با آنها معلوم کند.
محیط اعتراضی بدون مرزبندی، بستر مناسبی برای از دست رفتن اعتراض و تبدیلش به آشوب برای آنهاست. آنها مصرانه و بیرحمانه به دنبال تحقق آرزوی سوریهسازی و جوکری شدن ایران هستند تا نه از تاک چیزی بماند و نه از تاکنشانش.
این خط قرمز همه کسانی است که تحقق منافع ملی و آرمان انقلاب اسلامی آرزویشان است.
روز اول اغتشاشات
منوتو: حمله معترضان به خودروی پلیس/ بیبیسی: فرار نیروهای ضدشورش از دست معترضان/ بیبیسی: رویارویی معترضان و ماموران/ اینترنشنال: آتشزدن موتور مأموران توسط معترضان/ بیبیسی: تلاش برای واژگون کردن خودروی پلیس و...
بهجز این اخبار، در همان روز اول مطابق فیلمهایی که منتشر شد معترضان دهها سطل آشغال آتش زدند. دهها پرچم ایران را به زیر پا و آتش کشیدند. چند نفر بسیجی را در خیابان به شکل وحشیانهای مورد هجمه قرار دادند و....
دقت فرمایید؛ این صحنه متفاوت از اعتراضات گذشته است. از چه جهت؟ از جهت آغاز و سرعت شکلگیری خشونت.
آبان ۹۸ مردم مشهد در محله وکیلآباد تجمعی در اعتراض به افزایش قیمت بنزین برگزار کردند. جمعیت چندهزار نفر تخمین زده میشد. مردم شعار میدادند و راهپیمایی میکردند. ناجا نیز در همان صحنه حضور داشت و فقط تماشا میکرد.
برخورد سخت ناجا در آبان۹۸، از روزی آغاز شد که جریان خرابکار وارد صف معترضان شد و تصمیم گرفت انبار نفت سیرجان را به آتش بکشد؛ بعد از این نیز اساسا اعتراضات به سمت یک عملیات تروریستی شهری رفت. اینجا بود که ناجا مسلح وارد صحنه شد.
اصل ۲۷ قانون اساسی، حق اعتراض را با رعایت اینکه مخل امنیت و اسلام نباشد جزئی از شوون آزادی مردم میداند. جمهوری اسلامی هم با روش و چارچوبی به این اصل پایبند است. به همین منظور ماده ده قانون احزاب تجمع اعتراضآمیز را بدون مجوز و راهپیمایی را نیاز به مجوز دانسته است. لذا تجمعات هر روزه جلوی مجلس، گاهگداری جلوی پاستور در راستای پاسداشت و حفاظت از همین اصل است.
جدای از این، اخبار غیررسمی اعلام میکند سال گذشته *بیش از هشتصد تجمع اعتراضآمیز* وجود داشته است. امسال تا قبل از این ماجرای اخیر هم نزدیک به دویستواندی تجمع اعتراضآمیز برگزار شده است.
حالا به این اعداد غیررسمی توجه نکنید. تجمعات اعتراضآمیز سلسلهوار #معلمان را که در اخبار رسمی آمده بود را به یاد بیاورید. اتفاقا همین تابستان امسال با وجود اینکه تکلیف مالی سختی به دولت وارد شد *منجر به تصویب قانون* در مجلس برای معلمان شد.
تجمعات گستردهای که چند سال پیش در ماجرای صندوقهای قرضالحسنه پیش آمد. آن هم منجر به ورود #شورای_امنیت به نفع مالباختگان شد و سرانجام پول مردم برگردانده شد.
اعتراضها در خصوص صندوقهای بازنشستگان، سربازی و... از جمله دیگر اعتراضات همین ایام بود که در اخبار هم آمد.
البته در فقره معلمان، وقتی پای #سرویس_امنیتی_فرانسه باز شد، این قسمت محل ورود نیروی امنیتی شد ولی ادامه پیگیری مطالبات معلمان برقرار ماند.
اعتراض، حق است و جمهوری اسلامی آن را به رسمیت میشناسد. کما اینکه #رهبری در دیدار کارگران اردیبهشت امسال فرمودند «یک مواردی اتّفاق افتاده که کارگران اعتراض داشتند، اعتراضشان هم بحق بوده؛ بنده که دنبال میکنم مسائل را، [میدانم] در مواردی اعتراض کارگرانی که جمع شدند، اعتراض بحقّی بوده. فرض کنید کارخانهای را دولت به یک نفری واگذار میکند، او به جای اینکه کارخانه را مدیریّت کند، ابزارهایش را میفروشد، کارگرها را بیرون میکند، خب اینجا کارگرها میآیند بیرون و اعتراض میکنند. در این اعتراضها هم کارگرها همیشه مرز خودشان را با دشمن مشخّص کردند.»
اما در این میان یک مولفه مهم دیگری هم وجود دارد. وجود دشمن خارجی که منتظر فرصت رخنه است. تجربه این رخداد پیش رویمان است. مثلا در سال ۸۸ کسی مخالفتی با اعتراض به نتیجه انتخابات نداشت. مسیر پیگیری اعتراض مشخص بود و حتی امکانات ویژهای برای معترضین به نتیجه انتخابات ایجاد شد اما آنها اردوکشی خیابانی را برگزیدند و آن شد که شد. ۸ ماه ناامنی و ضربه به کسبوکارهای خرد، تغییر استراتژی امریکا در مواجهه با ایران و آغاز تحریمهای شدید، ضعف در تور امنیتی خارجی که منجر به ترور ۴دانشمند هستهای در همین ایام شد؛ از مهمترین آسیبهای #عدم_رعایت_ادب_اعتراض بود.
اعتراض، حق است. فرصت ارتقای حکمرانی و زندگی است. دیالکتیک معترض و حکمران در چارچوب مردمسالاری موجب اصلاح امور میشود.
اگرچه که حکمران باید اعتراض را بشنود و دربارهاش گفتگو کند، از آن سو معترض هم دائم باید به پشت سرش نگاه کند. اگر پشت سر معترض اینترنشنال سعودی، بیبیسی انگلیسی، منوتو پهلوی و منافق اشرف یا فلان سلبریتی خارج نشین و... قرار گرفت اول باید تکلیفش را با آنها معلوم کند.
محیط اعتراضی بدون مرزبندی، بستر مناسبی برای از دست رفتن اعتراض و تبدیلش به آشوب برای آنهاست.
آنها مصرانه و بیرحمانه *به دنبال تحقق آرزوی سوریهسازی و جوکری شدن ایران* هستند تا نه از تاک چیزی بماند و نه از تاکنشانش.
این #خط_قرمز همه کسانی است که تحقق منافع ملی و آرمان انقلاب اسلامی آرزویشان است.
لطفا در راستای جواب به سوالتان کلیپ زیر را حتما ببنید:⬇️⬇️⬇️
اصل ۲۷ قانون اساسی، حق اعتراض را با رعایت اینکه مخل امنیت و اسلام نباشد جزئی از شوون آزادی مردم میداند. جمهوری اسلامی هم با روش و چارچوبی به این اصل پایبند است. به همین منظور ماده ده قانون احزاب تجمع اعتراضآمیز را بدون مجوز و راهپیمایی را نیاز به مجوز دانسته است. لذا تجمعات هر روزه جلوی مجلس، گاهگداری جلوی پاستور در راستای پاسداشت و حفاظت از همین اصل است.
جدای از این، اخبار غیررسمی اعلام میکند سال گذشته بیش از هشتصد تجمع اعتراضآمیز وجود داشته است. امسال تا قبل از این ماجرای اخیر هم نزدیک به دویستواندی تجمع اعتراضآمیز برگزار شده است.
حالا به این اعداد غیررسمی توجه نکنید. تجمعات اعتراضآمیز سلسلهوار معلمان را که در اخبار رسمی آمده بود را به یاد بیاورید. اتفاقا همین تابستان امسال با وجود اینکه تکلیف مالی سختی به دولت وارد شد منجر به تصویب قانون در مجلس برای معلمان شد.
تجمعات گستردهای که چند سال پیش در ماجرای صندوقهای قرضالحسنه پیش آمد. آن هم منجر به ورود #شورای_امنیت به نفع مالباختگان شد و سرانجام پول مردم برگردانده شد.
اعتراضها در خصوص صندوقهای بازنشستگان، سربازی و... از جمله دیگر اعتراضات همین ایام بود که در اخبار هم آمد.
البته در فقره معلمان، وقتی پای سرویس امنیتی فرانسه باز شد، این قسمت محل ورود نیروی امنیتی شد ولی ادامه پیگیری مطالبات معلمان برقرار ماند.
اعتراض، حق است و جمهوری اسلامی آن را به رسمیت میشناسد. کما اینکه رهبری در دیدار کارگران اردیبهشت امسال فرمودند «یک مواردی اتّفاق افتاده که کارگران اعتراض داشتند، اعتراضشان هم بحق بوده؛ بنده که دنبال میکنم مسائل را، [میدانم] در مواردی اعتراض کارگرانی که جمع شدند، اعتراض بحقّی بوده. فرض کنید کارخانهای را دولت به یک نفری واگذار میکند، او به جای اینکه کارخانه را مدیریّت کند، ابزارهایش را میفروشد، کارگرها را بیرون میکند، خب اینجا کارگرها میآیند بیرون و اعتراض میکنند. در این اعتراضها هم کارگرها همیشه مرز خودشان را با دشمن مشخّص کردند.»
اما در این میان یک مولفه مهم دیگری هم وجود دارد. وجود دشمن خارجی که منتظر فرصت رخنه است. تجربه این رخداد پیش رویمان است. مثلا در سال ۸۸ کسی مخالفتی با اعتراض به نتیجه انتخابات نداشت. مسیر پیگیری اعتراض مشخص بود و حتی امکانات ویژهای برای معترضین به نتیجه انتخابات ایجاد شد اما آنها اردوکشی خیابانی را برگزیدند و آن شد که شد. ۸ ماه ناامنی و ضربه به کسبوکارهای خرد، تغییر استراتژی امریکا در مواجهه با ایران و آغاز تحریمهای شدید، ضعف در تور امنیتی خارجی که منجر به ترور ۴دانشمند هستهای در همین ایام شد؛ از مهمترین آسیبهای عدم رعایت ادب اعتراض بود.
اعتراض، حق است. فرصت ارتقای حکمرانی و زندگی است. دیالکتیک معترض و حکمران در چارچوب مردمسالاری موجب اصلاح امور میشود. اگر چه که حکمران باید اعتراض را بشنود و دربارهاش گفتگو کند، از آن سو معترض هم دائم باید به پشت سرش نگاه کند. اگر پشت سر معترض اینترنشنال سعودی، بیبیسی انگلیسی، من و تو پهلوی و منافق اشرف یا فلان سلبریتی خارج نشین و... قرار گرفت اول باید تکلیفش را با آنها معلوم کند.
محیط اعتراضی بدون مرزبندی، بستر مناسبی برای از دست رفتن اعتراض و تبدیلش به آشوب برای آنهاست. آنها مصرانه و بیرحمانه به دنبال تحقق آرزوی سوریهسازی و جوکری شدن ایران هستند تا نه از تاک چیزی بماند و نه از تاکنشانش.
این خط قرمز همه کسانی است که تحقق منافع ملی و آرمان انقلاب اسلامی آرزویشان است.