#پاسخ #بصیرت #فرصت_دادن_مخالفین
امیرالمؤمنین (علیه السلام) جنگ صفین را طول میداد. گفتند: یاعلی چرا شما خودت هم جنگ ر اطول میدهی؟ میفرمود: به خدا قسم جنگ را طول نمیدهم مگر برای اینکه فرصتی بدهم تا صف جاهلان فریب خورده و معاندان جدا شود و برخی از لشکر دشمن پشیمان شوند و به ما بپیوندند! اگر زود بجنگم و اینها کشته شوند، جهنمی خواهند شد!
یکی از علل مهم فرصت دادن به جبهه مخالف به جهت بصیرت دهی و روشنگری مردم است. تا صف فریب خوردگان از آشوبگران جدا شود.
در مواجهه با رویدادهای مختلف سیاسی و فتنههایی که در جامعه رخ میدهد، داشتن بصیرت از مهمترین مسائل است. در فتنه ها بصیرت مردم باعث خاموش شدن آتش فتنه آشوبگران و دشمنان داخلی و خارجی شد.
در جنگ صفین یکی از کارهای مهم جناب عمار یاسر تبیین حقیقت بود. چون آن جناح مقابل که جناح معاویه بود، تبلیغات گوناگونی داشتند.
همینی که حالا امروز به آن جنگ روانی میگویند، این جزو اختراعات جدید نیست، شیوههاش فرق کرده؛ این از اول بوده. خیلی هم ماهر بودند در این جنگ روانی؛ خیلی. آدم نگاه میکند کارهایشان را، میبیند که در جنگ روانی ماهر بودند.
تخریب ذهن هم آسانتر از تعمیر ذهن است. وقتی به شما چیزی بگویند، سوءظنی یک جا پیدا کنید، وارد شدن سوء ظن به ذهن آسان است، پاک کردنش از ذهن سخت است. لذا آنها شبههافکنی میکردند، سوء ظن را وارد میکردند؛ کار آسانی بود.
این کسی که از این طرف، خودش را موظف دانسته بود که در مقابل این جنگ روانی بایستد و مقاومت کند، جناب عمار یاسر بود، که در قضایای جنگ صفین دارد که با اسب از این طرف جبهه، به آن طرف جبهه و صفوف خودی میرفت و همین طور این گروههائی را که - به تعبیرِ امروز، گردانها یا تیپهای جدا جدای از هم - بودند، به هر کدام میرسید، در مقابل آنها میایستاد و مبالغی برای آنها صحبت میکرد؛ حقائقی را برای آنها روشن میکرد و تأثیر میگذاشت. یک جا میدید اختلاف پیدا شده، یک عدهای دچار تردید شدند، بگو مگو توی آنها هست، خودش را بسرعت آنجا میرساند و برایشان حرف میزد، صحبت میکرد، تبیین میکرد؛ این گرهها را باز میکرد.
«فتنه» ویژگیهایی دارد که تنها راه مقابله با آن «روشنگری و تبیین» است. اول خصوصیتِ حوادث فتنهگون این است که «فضا را فضای غبارآلود میکند. شعار طرفداری از قانون میدهند، عمل صریحاً بر خلاف قانون انجام میدهند.»
«یک کلمهی حق را با یک کلمهی باطل مخلوط میکنند، حق بر اولیاء حق مشتبه میشود.» علت آن است که «دشمنان ملت از شفاف بودن فضا ناراحتند؛ فضای شفاف را برنمیتابند؛ فضای غبارآلود را میخواهند... فضای غبارآلود، همان فتنه است.» و در پی آن «شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است.»
در این فضا هدف این است که «دشمنِ صریح بتواند چهرهی خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند.»
«بصیرت، نورافکن است؛ بصیرت، قبلهنما و قطبنماست و لذا بیبصیرتها فریب میخورندو در جبههی باطل قرار میگیرند؛ بدون اینکه خود بدانند.
بنابراین باید فتنه را شناخت، اسیر اوضاع تشبه حق و باطل نشد و سعی کرد با استفاده از عنصر بصیرت به سراغ رفع فتنه رفت. راهکار خنثیسازی فتنه، بصیرت و تبیین و روشنگری است.
گرچه برخوردهای امنیتی و انتظامی در برابر آشوبگران امری لازم و بدیهی اس لکن علاجِ فتنه های اجتماعی عبارت است از تبیین حق وروشنگری. دشمن برای ایجاد فتنه نیاز به همراهی مردم دارد لذا حق وباطل را ممزوج می کند تا مردم فریب بخورند ودر فتنه با اهداف دشمن همراه شوند. لذا اولین وظیفه دلسوزان نظام تبیین حق است تا دشمن را خلع سلاح کنند. در مرحله بعد برخورد سخت با مخالفین بسیار آسان خواد شد.