#پرسش_وپاسخ_مرتبط
❓آیا قاسم ابن الحسن در شب عاشورا با دختر امام حسین ع ازدواج کرد؟
مگر ایشان در عاشورا ۱۳ ساله نبودند؟
آیا عقد زیر سن تکلیف درست است؟
📝 #پاسخ:
❌ یکی از تحریفات و دروغپردازیها در قصهی عاشورا، ماجرایِ عروسیِ حضرت قاسم در کربلا است! این ماجرا در منابعِ معتبر نیامده است.
❗️علاوه بر اینکه حضرت قاسم در کربلا، تنها 13 سال داشتند. چطور ممکن است کسی قبل از رسیدن به سنّ بلوغ اقدام به ازدواج کند؟! اساساً با آن جنگِ سخت و محاصرهی دشمن آیا مجالی برای برپائیِ عقد و عروسی بود؟!
📚 شهید مطهری در کتابِ حماسهی حسینی میگوید: "در همان گرما گرم روز عاشورا که میدانید مجال نماز خواندن هم نبود، امام نماز خوف خواند و با عجله هم خواند؛ حتی دو نفر از اصحاب آمدند و خودشان را سپر قرار دادند که امام بتواند این دو رکعت نماز خوف را بخواند؛ ولی گفتهاند در همان وقت امام فرمود حجلهی عروسی را بیندازید ... یکی از چیزهایی که از تعزیه خوانهای ما هرگز جدا نمیشد عروسی قاسم نوکدخدا؛ یعنی نوداماد بود. در صورتی که این در هیچ کتابی از کتابهای تاریخی معتبر وجود ندارد".
✍سید محمدمهدی صدری
#محرم 🏴
#قاسم_بن_الحسن
#جهادگرتبیین
🏴حضرت قاسم علیه السلام در شب عاشورا
طبق مستندات تاریخی، سیدالشهداء علیه السلام، در شب عاشورا، ضمن آن که اعلام نمودند فردا روز نبرد است و همه شهادت خواهیم رسید، تکلیف را از دوش همراهان برداشتند و به آنان توصیه نمودند که هم خودتان بروید و هم هر کسی دست عدهای از زنان و کودکان را بگیرد و با خود ببرد ...، اما کسی نرفت و آن اعلام ایستادگیها که شنیده و خواندهاید.
در این میان، حضرت قاسم علیه السلام که احتمال میدادند به خاطر نوجوانی اجازه جنگ به او داده نشود، برخاست و پرسید: «عمو جان! آیا من نیز کشته خواهم شد؟»
امام سریعاً به او پاسخ مثبت و بشارت ندادند، بلکه پرسیدند: «مرگ در نظر تو چگونه است؟»؛ چرا که چگونگی نگاه به مرگ، کشته شدن در راه خدا و رسیدن به لقاء الله، مبین چگونگی شناخت از توحید، معاد، اسلام و ولایت و درجۀ ایمان و تقوا میباشد.
پاسخ کوتاه این نوجوان 13 ساله، بسیار علیمانه، حکیمانه، بصیرانه و عارفانه بود: «اَحْلی مِنَ العَسَل - از عسل شیرینتر».
عزیمت به میدان
پس از شهادتِ بسیاری از خاندان و یاران، حضرت قاسم علیه السلام، از عموی خود اجازۀ عزیمت به میدان نمود. سیدالشهداء علیه السلام نگاهی به قامت او انداخت و وی را در آغوش کشید و آنگاه اجازه فرمود.
حضرت قاسم علیه السلام، سوار بر اسب شد و با رجزهایی بسیار آگاهی بخش در معرفی خود و عمو؛ به سوی دشمن تاخت.
حُمَید بن مسلم (از لشکریان سعد لعنت الله علیه) روایت کرده که گفت: «نوجوانی چون پاره ماه به سمت ما آمد و شمشیری در دست و پیراهن و ردایی بر تن و کفش به پا داشت، خواست با شمشیر بر دشمن حمله بَرَد که بند یکی از کفشهایش پاره شد و فراموش نمیکنم که بند کفش چپ او بود، این نوجوان درنگی کرد تا بند کفش خود را ببندد که عمر بن سعد بن نُفیل ازدْی گفت: به خدا سوگند! بر او حملهور خواهم شد، حُمید بن مسلم میگوید: من به او گفتم: سبحان اللَّه! می خواهی چه کنی؟! افرادی که از هر سو وی را به محاصره درآوردهاند برای کشتنش کافیاند. ابن نُفیل در پاسخ، سخن خود را تکرار کرد، وقتی آن نوجوان سرش را برگرداند، با شمشیر بر سر او نواخت و از روی اسب به صورت روی زمین افتاد و فریاد زد: یا عمّاه! عموجان! مرا دریاب.»
راوی میگوید: به خدا سوگند! حسین علیه السلام چون بازشکاری، خود را بالین آن نوجوان رساند و آن گاه به سان شیری خشمگین بر دشمن تاخت و با یک ضربت، دست عمر بن سعد نُفیل را از مرفق جدا ساخت که صدایش در میدان طنین افکند و از امام فاصله گرفت، سپاه عمر سعد برای نجات وی از دست امام حسین علیه السلام بر آن حضرت یورش بردند و جنگ به شدت درگرفت و قاسمِ نوجوان زیر سمّ ستوران جان داد. وقتی گرد و غبار میدان فرونشست، دیدم حسین علیه السلام بر بالین وی قرار دارد و او پاهایش را به زمین میساید و حسین علیه السلام میگوید:
«بُعْداً لِقومٍ قَتلوک، و خَصْمَهُم فیک یوْمَ القِیامَة رَسُولُ اللَّه صلی الله علیه و آله» - «از رحمت خدا دور باد گروهی که تو را به شهادت رساندند، رسول خدا روز قیامت با آنان دشمنی کند». (مقاتل الطالبین، 93)
سپس فرمود: «عَزّ (و اللَّه) عَلی عَمِّک أن تَدعوهُ فلایحیبک، اویجیبک فلا تَنفَعک إجابتُه، یوم کثُر واتِرَهُ وَ قَلَّ ناصِرَهُ» - «به خدا سوگند! بر عمویت بسیار دشوار است که او را به یاری خود بخوانی ولی نتواند به تو پاسخ مثبت دهد و یا آن گاه که پاسخ دهد، سودی به حالت نداشته باشد، کمک خواهی ات مانند کسی است که کشته گان قومش زیاد و یاورانش اندک باشند». (الارشاد، ج2، ص 106)
سپس حسین علیه السلام آن نوجوان را به سینه گرفت و رهسپار خیمهها شد. راوی گوید: گویی میبینم که پاهای آن نوجوان به زمین کشیده میشد، پیکر او را کنار جنازه فرزندش علی اکبر قرار داد، پرسیدم: آن نوجوان کیست؟ گفتند: قاسم بن حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام است. (ارشاد، ج2، ص 108)
📚منبع ایکس شبهه
#محرم
#قاسم_بن_الحسن ع
#جهادگرتبیین