✳️ سفر بیبازگشت
🔹دود غلیظی از خانهی «اولیوارس» در روستای «سن مارکوس» بلند شده بود. سه تاج گل بزرگ برای «میزائیل»، «یووانی» و «ژائیر» در مقابل خانهی سادهی آنها بود. چهرههای نرم و بدون چروکشان نشان میدهد که برای رفتن به سفر سرنوشتساز خود به شمال چهقدر جوان بودند.
🔸میزائیل و یووانی هر دو ۱۶ ساله و ژائیر ۲۰ ساله بود. آنها برای مردن بسیار جوان بودند. جسم بیجان آنها در جادهای متروکه در سن آنتونیو تگزاس، حدود ۱۳۰۰ کیلومتر دورتر از خانهشان در یک کامیون رها شده بود.
🔹آنها از جمله ۵۳ مهاجری بودند که از مکزیک، هندوراس، گواتمالا و السالوادور در اثر گرمازدگی و کمآبی در یکی از مرگبارترین حادثهی #قاچاق_انسان در تاریخ آمریکا جان خود را از دست دادند.
🔸پسران اولیوارس، روستایِ خود را برای فرصتهای اقتصادی بیشتر ترک کردند. آنها فقط مردان جوانی بودند که امیدوار بودند با کار کردن در تگزاس بتوانند برای خانوادههایشان در مکزیک پول بفرستند.
🔹اهالی ایالت وراکروز، داستان پسران اولیوارس را شنیدهاند. یولاندا میگوید «ما خطرها را میدانستیم؛ مهاجرت پسران و دختران جوان به آنها انگیزه میداد. آنها میخواستند یک خانه بسازند؛ یک تجارت باز کنند نه اینکه اینجا بنشینند و تا آخر عمر کفش درست کنند».
🔸شغل اهالی روستای سن مارکوس، ساخت کفش و چکمه است. یکی از اهالی میگوید: ممکن است در یک روزِ خوب، ۸۰ جفت کفش بسازیم که درآمد آن حدود ۳۰ - ۴۰ دلار در هفته است.
🔺@barahoot_tv1