eitaa logo
بـــاران‌عــــ❤ـشــق
32.1هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
289 ویدیو
182 فایل
﷽ وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ. کپی حرام پیگرد قانونی و الهی دارد. تبلیغات 👇 @gostarde_nn
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂 🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂 🍃🍂 🍂 🍁رمـــان انلاین نجلا🍃 🍁براساس واقعیت🍃 🍁به قلم: زهـــرا_ســـادات🍃 اشاره ای به مبل ها کرد که روی آن نشستم و پایم را روی پا انداختم. -ممنون. -اوضاع خوب پیش میره. -کاسب شمایید و باید بگین اوضاع چطوره. نیمچه لبخندی زد که چروک کنار لب هایش بیشتر شد. -مگه میشه رزق خدا خوب پیش نره. -چه خوب! -خداروشکر. -راستش پسرم زنگ زدم بیای تا درمورد اون موضوع حرف بزنیم. خودت هم می دونی چرا خونه دعوتت نکردم. سرم را تکان دادم. -حاج خانم با نجلا حرف زد، انگاری اون هم راضیه، ما هم که پرس و جو هامون رو.... دستم را بالا آوردم. می خواستم همین اول ماجرا همه چیز را بگویم. او که غصه به هم می بافت قلب من هم برای خودش تفسیری می کرد. می ترسیدم که این بافته های قلب کار دستم بدهد مانع گفتن حقیقت شود. -راستش اون حرف هایی که توی پرس و جو زدن غلط بود. اخم هایش را ظریف در هم فرو کرد و متفکر به من خیره شد. لبه ی کتم را مرتبه کردم و جلو آوردم. خیره شدم در چشم هایش، همان قدر مطمئن، همان قدر محکم. -اون استاد آمریکا حقایق رو به شما نگفته بود. -یعنی اون دختر در کار نبود؟ -چرا، یه دختری بود، اما من دیر جنبیدم و اون دختر الان اسیر خاکه، بعد از خودکشی اون دختر همه چیز معلوم شد. دهانش ذره ای باز ماند .داستان مها داستان تلخی بود که یقین داشتم دل سنگ را هم آب می کرد. چشم های نگران و عاشق پدرش؛ آن همه شور و انگیزه که در نگاه مها بود، همه و همه برای سوزاندن دلی کافی بود. اما دنیا امانش نداده بود دیگر. -من برای حفظ ابروی اون دختر اون کار رو نکردم، جون ابروی که باید می رفت رفته بود، من بعد از شنیدن اون داستان کنترلم رو از دست دادم و به سمت اون پسر هجوم بردم. اون پسر هم الان تو کماست، نفس هاش هم وصله دستگاست و هیچ امیدی بهش نیست، در واقع من یک قاتل واقعی هستم. نمی شد از چشم هایش چیزی فهمید. او هم همین طور به من خیره بود و حتی پلک هم نمی زد. داستان جالبی نبود اما وقتی تا نصف راه را آمدی دلت می خواهد بقیه را هم خوب بشنوی. -پدر و خانواده ی اون پسر از بزرگ های آمریکا هستن، از اعضای کاخ سفید. الان هم دنبال من هستند و من یه فراری ام. به خواست خودم فرار نکردم، ولی از این اجبار هم ناراحت نیستم زیاد، چون با نجلا آشنا شدم. https://eitaa.com/baran_eshgh/22547 کُپی حَرام اَست و پیگرد الهی و قانونی دارد 🍃 🍂🍃 🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃