❤️ مادر ۷۵ ساله یکی از شهدای شهرستان نهاوند باهدف اثبات عشق مادرانه در این سن سواد آموخت تا بتواند وصیتنامه فرزند شهید ۱۷ ساله اش را بر روی قالیچه ببافد.
🌺خانم گل بانو سوری
مادر شهید ۷۵ ساله شهید عزتالله کرمعلی در اقدامی مادرانه
در حال بافتن وصیتنامه فرزند شهیدش بر روی قالیچه است
تا بتواند از این راه نام و یاد و راه فرزندش و را برای همیشه زنده نگه دارد.
واقــعــــا اگـــر بــه راه و وصــیــت شــهــــدا، #عـمــــل_نـکــنیــم، 😞
#جــفـــــــای_بــزرگــــی در حــــق شــهــدای عــزیــز و خـــانــواده هــای بــزرگــوارشـــان کــــــرده ایــم 😞😔
۶۶۵۸۵:
.#اللهُمالࢪزُقنآلبخَندِمھدے(عج)❥
امامزمان(عج)
بهجمعیتهیئتهانگاهنمیکند!
بهبرگزارکنندگانهیئتهاگاهنمیکند!
بهمداحهیئتهانگاهنمیکند!
بهکجابودنهیئتهانگاهنمیکند!
بهسرمایههیئتهانگاهنمیکند!
امامزمان(عج)آنسومیننفر ،
دریکروضهےدونفرهاهلدلیاست💛
امامزمان(عج)بهدنبالخالصهاست(:
__________________
#مخلص_باشیمـ♥️
#برای_خدا_باشیمـ🌱
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من
اون
چیزی
رو
دوست
دارم
که
تو
دوست
داری...☺️😍
ازهمہۍ مردم گرفتارتر مؤمن است،
کھ باید هم بھ کارهاۍ دنیاۍ خوش بپردازد و هم بھ کار آخرت.
-پیامبرنورﷺ-
#کــــلامشــــهـــید🥀🕊
◽️خدا در هر بُرهه و زمانی، بهشتش رو به حراج میذاره..بُرههی ما برههی حضرت امام بود... بُرهه و زمانهی خودت رو بشناس، اگه به سمت حراج نرفتی، حتما میبازی...
🌷شهیدعباسبابایی🌷
🕊شادی روح بلندپروازشصلوات🕊
#طنز_جبهه😂
خيلے از شبها آدم تو منطقه
خوابش نمےبرد😴😬
وقتے هم خودمون خوابمون نمےبرد دلمون نمےاومد ديگران بخوابن😌
یه شب یکــے از بچه ها سردرد عجيبے داشت و خوابيده بود.
تو همين اوضاع یکـــے از بچه ها رفت بالا سرشو گفت: رسووول! رسووول! رسووول!😱😁
رسول با ترس بلند شد و گفت: چيه؟؟؟چے شده؟؟😰
گفت: هيچے...محمد مےخواست بيدارت کـــنه من نذاشتم!😐😂
#خنده_حلال😂
📎دیدار آخر
روزی که میخواست اعزام شود، نماز صبح را که خواندم دیدم محمد هم نمازش را تمام کردهاست، بعد آمد جلوی من پای سجاده زانو زد دستهایم را گرفت بوسید، صورتم را بوسید، من همینجا یک حال غریبی شدم، گفتم: مادر جان تو هردفعه میرفتی تهران مأموریت، هیچ وقت این طوری خداحافظی نمیکردی، گفت: این دفعه مأموریتم طولانیتر است دلم برای شما تنگ میشود، من دیگر چیزی نگفتم، بلند شدم قرآن آوردم و از زیر قرآن ردش کردم، بعد که محمد رفت برگشتم سر سجاده و ناخودآگاه گریه کردم انگار همان موقع همان خداحافظی به من الهام کرده بود که این دیدار آخرمان است.
شهید #محمد_تاجبخش🌷