eitaa logo
شهید‌محمود رضا بیضایی
955 دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
23 فایل
‹بِسـم‌ِرَب‌ِّالحُسَـیْن🌱› صلی‌اللّٰـه‌علیک‌ِیـٰافاطمـةالزهـرا♥𐇵!' . «امام‌زمـان(عجل‌اللّٰه)امروزسرباز باهـوش‌وپـای‌کارمی‌خواهند؛ آدمی‌که‌شجـاع‌ومردمیدان‌باشـد.» #شـهیدبیضائی🎙!" . ◞پشت‌سنگر: @etlaeatkanal
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان زندگی 💥قسمت یازدهم💥 . بعضی موقع ها که توی جمع میرفت سر به سرش می گذاشتند و دستش می انداختند.😒 به خاطر عقایدش،شغلش، ریشش، تیپ و قیافه اش، حزب اللهی بودنش، زیاد رفتنش به گلزار شهدا، ارادتش به . می دانستم توی ذوقش می خورد می دانستم ناراحت می شود اما هیچ نمی گفت به روی خودش نمی آورد به همه آنها می گذاشت به تک تک شان.🤗💚 ΠΠΠΠΠΠΠΠΠΠ بعضی موقع ها کوچولوی یک ساله مان را رو به رویش می نشاند.😌 نگاهی به علی می کرد و بعد شروع می کرد به خواندن و کردن و سینه زدن.😭 تماشایی داشتند. مجلس پدر و پسری. بعضی موقع ها هم نصف شب صدای گریه و مناجاتش می‌آمد.😢 می‌رفتم می‌دیدم نشسته سر اش و دارد برای خودش روضه می خواند. می نشستم کنارش. آنقدر با سوز و گداز روضه می خواند که جگرم آتش می گرفت.😭💚 میگفتم: "محسن، بسه دیگه. طاقت ندارم." روضه حضرت زهرا علیها السلام را که می خواند، دیگر بی تاب بی تاب می شدم. خودش را که نگو،بس که به نام بی بی بود و پای روضه هایش اشک می ریخت و ضجه می زد.😔😭👌🏻 یک شب هم توی خانه سفره حضرت علیهاالسلام انداختیم.💝 فقط خودم و محسن بودیم. پارچه ی پهن کردیم و و و مقداری خوراکی روی آن چیدیم. یک لحظه محسن از خانه بیرون رفت و بعد آمد.🙄 نمی دانم از کجا یک پیدا کرده بود. بوته را گذاشت کنار بقیه چیزها.😔 نشست سر سفره. گلویش را گرفته بود. من هم نشستم کنارش. نگاه کرد به بوته خار. طاقت نیاورد.زد زیر من هم همینطور. دو تا یک دل سیر گریه کردیم.😭😭😭😭😭 🍃
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ از کلاس دانشگاه بیرون اومدم🚶🏻‍♀ مقابل درب آسانسور ایستاده بوده‌ام تا به طبقه مدنظرم برسه آسانسور ایستاد و افراد خارج شدن تامیخاستم وارد آسانسور شم اکیپی از دختر و پسرها خیلی با عجله خودشونو رسوندن (جوری قرار گرفتن که مانع سوار شدنه من شدن) دختره دوستش(پسره) رو هول داد گفت بروووو دیگه پسره سریع ایستاد و دستش رو گرفت جلو بقیه دوستاش بهشون گفت مگه نمی بینید اول این خانم قرار بود داخل آسانسور بره بعد دوستاشوکشوندکنار و خودش به شکل احترام گفت شما اول بفرمایید.... برایم جای تعجب داشت این مردجوان همان کسی بود که بادخترها باجسارت وشوخی رفتار میکرد و با من.... فرقمان فقط حجابمون بود(: و اینجاست که برای بارها برایم ثابت شد و.... چادرم (حجابم) به همراه خود دارد خواهرم خودت انتخاب میکنی که عینه یک ملکه باهات رفتار کنن یا یک اسباب بازی‌ای‌که......(: حجابت در رده‌اول یعنی احترام گذاشتن به ارزشه خودت 😉 یعنی هرکسی ارزش‌‌داشتن‌خودت‌وزیبایی‌هاتونداره😁🥰 ❤️ 🦋🦋🦋