#داستان_کوتاه
#براساس_یک_جریان_واقعی
✍️🏻 | توی یکی از بهترین مراکز فروش لپ تاپ و کامپیوتر تهران مغازه گرفته بودم. روز افتتاح بود، کلی وقت و هزینه صرف کرده بودم تا بهترین دکور ممکن رو برای مغازه طراحی کنم و بسازم.
هر کی رد میشد تبریک میگفت. همه از دکور تعریف میکردن، اون هم توی این پاساژ که هر مغازه برای خودش سمبل زیبایی بود.
تعدادی از همسایهها برای تبریک اومدن توی فروشگاه، بعد از کلی تعریف و ابراز محبت، رفتند.
موقع رفتن یکی از همسایهها که مردی حدوداً ۴۵-۵۰ ساله بود، به من گفت: «دکورت فوق العاده زیباست، اما اون تابلویی که اونجا زدی، کلاس مغازه رو پایین میاره! دیگه مردم به این چیزای مذهبی اهمیت نمیدن. اگه به جای اون یه بطری خالی مشروب بذاری کلی زیباتر میشه و فروشِت رو بیشتر میکنه!»
برگشتم دیدم داره به تابلویی اشاره میکنه که بالای سرم زده بودم و نوشته بود:
💚
اَلا اِنَّ خاتَمَ الْاَئِمَّةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِىَّ💚 یه لحظه تمام بدنم یخ کرد. خیلی سعی کردم عصبانی نشم! توی روی من واستاده داره مهمترین رکن اعتقادی من رو با چی مقایسه میکنه؟!! خودمو جمع و جور کردم و گفتم: «اگه فرصت دارین چند دقیقه ای با هم صحبت کنیم؟» گفت: «موردی نداره» چند دقیقهای هر چی بلد بودم در دفاع از دین گفتم، ولی زیر بار نمیرفت. گرم صحبت بودیم که یک آقای شیک پوش به همراه یک خانم نسبتاً بد حجاب وارد شدند و شروع کردن به قیمت کردن و اطلاعات گرفتن. به همسایهام گفتم: «چون من از شما خواستم بمونید، اگه میخواید برید تا بعداً با هم صحبت کنیم.» گفت: «نه میشینم تا کار اینا تموم بشه» هی قیمت کردند، تا روی یک مدل به نتیجه رسیدن، وقتی قیمت رو بهشون گفتم، خانمه گفت: «ما همین مدل رو با ۳۰ هزار تومن قیمت کمتر توی یه مغازه دیگه دیدیم، بهمون کمتر بدین» گفتم: نمیشه قیمت ما اینه. گفت: ببین آقا! گرونتر هم بدین ما از شما خرید میکنیم، ولی تخفیف بدین. خلاصه بعد از کلی چونه زدن با ۳۰ هزار تومن تخفیف خرید کردن موقع بیرون رفتن خانمه برگشت و گفت: میدونید چرا خواستیم از شما خرید کنیم؟ ❌ بخاطر اون تابلوی نام امام زمان علیهالسلام که بالای سرتون زدین. من برای بدرقه مشتریها پشت سرشون راه افتادم که دیدم همسایهام پا شد، گفتم: «آقا الان بر میگردم صحبت میکنیم» مشتریا رو که تا دم در مشایعت کردم، برگشتم دیدم همسایهام رو به تابلو وایستاده اشک تو چشمش جمع شده و با بغض میگه: «آقا غلط کردم، میخواستین به من بفهمونید، فهمیدم، غلط کردم، ببخشید... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج... • • @mahmoodreza_beizayi