.
#خاطره_شهید✨🦋
اولین برنامه ی فرهنگی که بعد از فرمانده شدنش توی مسجد گرفت،نمایشگاه دفاع مقدس بود.
یه روز بهم گفت :
میخوام تو حیاط نمایشگاه درست کنم.
منم گفتم :باشه ولی فکرنکنم بشه. آخه فضا جوری بود که نمی شد کار کنیم.
گفت "کار شهدا رو زمین نمیمونه"
فردا ی اون روز شروع کردیم به کار.
اولش هیچ کس باور نمی کرد تو فضای حیاط مسجد بشه اینقدر قشنگ کار کرد. ولی بعدش همه متعجب بودن.
یادمه یکی از فرماندهان سپاه اومد برای سر زدن.
واقعا لذت برد از این همه پشت کار و گفت واقعا زحمت کشیدین و کارتون قابل تحسینِ
یه کار قشنگی که انجام داد این بود که تو نمایشگاه دفاع مقدس یه جایی که خیلی دید داشت،عکس شهدای مدافع حرم که رفیقاش بودن رو زده بود.
شهید بیضائی
شهید خلیلی
از جیب خودش تمام خرج نمایشگاه رو داد. بدون اینکه به کسی بگه ...
زمان بازدید از نمایشگاه که شد با عجله اومد تو حیاط گفت بریم.
گفتم علی کجا؟
گفت: بریم به خانواده شهدا سر بزنیم.
با چند نفر از ریش سفیدای محل به تک تک خانواده شهدا سر زد. خانواده هاشون خیلی خوش حال شده بودن .
یاد اون موقع ها میافتم میگم:
واقعا علی برا شهدا از جون گذاشت
که آسمونی شد.
دل همه رو یه تکونی داد....
آخه اون موقع ها کسی مثل الان شهدای مدافع رو نمیشناخت ولی اون با عکسایی که از اونا میاورد و خاطراتی که تعریف میکرد، باعث شدخیلی ها مدافعان حرم وشهدای مدافع رو بشناسن...
#شهید_علی_امرایی🌿
ڪپےباذڪرصلوات✅
ــــــــــــــ❁ــــ ـــ ــ ـ
#خادم
🌿⃟♥|⇢°j๑ïท➺
.
#قسمتی_از_وصیتنامه💔🖇
وصیت من به دخترانی که عکس هایشان را در شبکه های اجتماعی می گذارند، این است که ایـن کـار شما بـاعث مـی شود امام زمان علیه السلام خون گریه کند💔😭
بعد از ایـن که وصیت و خـواهشم را شنیدید بـه آن عمـل کـنید. زیرا ما میرویم تا از شرف و آبروی شما زنان دفاع کنیم.مانند خانم حضرت زهرا سلام الله علیها باشید...🥀
#شهید_محسن_رعد✨
ڪپےباذڪرصلوات✅
ــــــــــــــ❁ــــ ـــ ــ ـ
#خادم
🌿⃟♥|@Shbeizayi_313
🕊
#خاطره_شهید😊🌿
آخرین باری که به یُمن حضور شهید طارمی اهل خانواده دورهمی صمیمی داشتند، پدرم خاطرهای تعریف میکرد که اگر کسی بخواهد شهید شود، باید گناهانش بخشیده شود، موضوعی که موجب تأمل برادرم هادی شد و به عقیده بنده، برادرم در همان لحظه آرزوی بخشش و شهادت کرد.💔
《بهروایتبرادرشهید》
#شهید_هادی_طارمی🌿
ڪپےباذڪرصلوات✅
ــــــــــــــ❁ــــ ـــ ــ ـ
#خادم
🌿⃟♥|⇢°
🦋•|@Shbeizayi_313
#معرفی_شهید💙✨
________
نام: هادیطارمی🧔🏻
محلتولد: تهران🏰
تاریختولد: ۱۳۵۸/۰۶/۱۴🧡
تاریخشهادت:۱۳۹۸/۱۰/۱۳🥀
محلشهادت: فرودگاهبغداد💔
وضعیتتاهل: متاهلبادوفرزند🍃
آدرسمزار: بهشتزهرایتهران🖤
________
آمادهیشهادتبود:👇🏻💔
محمدرضا طارمی، پدر شهید پاسدار هادی طارمی گفته: هادی از روزی که لباس سپاه را به تن کرد، آماده شهادت بود.او حدود ۱۶ سال پاسدار بود و سالها در تیم حفاظتی سردار قاسم سلیمانی حضور داشت. هرچند از مأموریتها و رفت و آمدهایش برای ما چیزی نمیگفت و مخفیانه به مأموریت میرفت، اما از میزان انسش با سردار قاسم سلیمانی اطلاع داشتم.
برادرشهید:👇🏻✨
یکی از برادران ما در سال ۶۲ و در عملیات خیبر به شهادت رسید.وقتی او شهید شد سن هادی بسیار کم بود و چیزی را به خاطر نمیآورد.پیکر شهید جواد طارمی مفقودالاثر بود. ۱۵ سال بعد که پیکر جواد طارمی پیدا شد .
خانوادهیشهید:👇🏻🦋
خانواده شهید طارمی اصالتاً زنجانی اما ساکن تهران هستند.شهید طارمی حدود ۱۶ سال در لباس سبز سپاه به خدمت مشغول بود.او سالها در تیم حفاظتی شهید سپهبد قاسم سلیمانی حضور داشت.
خصوصياتاخلاقیشهید:👇🏻♥️
از نظر خصوصیات اخلاقی منحصر به فرد و عالی بود.هرچند بسیار مظلوم بود، اما زیر بار حرف زور نمیرفت.بارها دیده بودم برای احقاق حق مظلوم و مقابله با زورگو پادرمیانی میکرد.
شهادت:👇🏻🥀
سرانجام در بامداد جمعه ، سیزدهم دی سال هزار و سیصد و نود و هشت او در کنار حاج قاسم به آرزوی دیرینه ی خود رسید.
روحش شاد و یادش گرامی✨
#شهید_هادی_طارمی🍃💚
ڪپےباذڪرصلوات✅
ــــــــــــــ❁ــــ ـــ ــ ـ
#خادم
🌿⃟♥|⇢°
🕊
#خاطره_شهید🎙✨
ياسيني هرگز به دنيا بها نمي داد و به مظاهر فريبنده آن پشت کرده بود و گامي بر تعلقات دنيوي خود بر نداشت. مردي مقتدر در کار، شجاع در پرواز که در عين حال با زير دستان همواره مهربان بود.
داراي تعهد و تخصص بالايي بود و کارش را با عشق انجام مي داد. براي هيچ کس تبعيض قائل نبود و سفارش را براي هسچ کس قبول نمي کرد. حرف هاي منطقي را مي پذيرفت و حرف هاي غيرمنطقي را منطقي پاسخ مي گفت. فرمانده اي قاطع و در عين حال رئوف بود و درد دل پرسنل را صبورانه گوش مي کرد و در راه حل مشکلات آنان تلاش مي کرد. براي انجام کارها برنامه ريزي دقيق داشت و براي کساني که بي نظمي مي کردند بسيار سخت گير بود.
#شهید_علیرضا_یاسینی🌼
ڪپےباذڪرصلوات✅
ــــــــــــــ❁ــــ ـــ ــ ـ
#خادم
🌿⃟♥|⇢°j๑ïท➺
#معرفی_شهید•••✨🌱
____
نام: علیرضایاسینی🧔🏻
محلتولد: آبادان🏰
تاریختولد: ۱۳۳۰/۰۱/۱۵✨
تاریخشهادت: ۱۳۷۳/۱۰/۱۵💔
محلشهادت: اصفهان🥀
وضعیتتاهل: متاهل🦋
____
جنگ:👇🏻♥️
یاسینی با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از جمله خلبانانی بود که در عملیات ۱۴۰ فروندی در حمله به خاک عراق نقش مهمی ایفا کرد. وی به علت شایستگیهای نشانداده در ۱۰ اسفند ۱۳۷۲ به سمت رئیس ستاد و معاون هماهنگکننده نیروی هوایی ارتش ایران منصوب شد و تا هنگام شهادت این سمت را بر عهده داشت.این شهید بزرگوار در طول دوران حیات خود بجز این که همواره به عنوان افسر خلبان کابین جلو اف 4 خدمت میکرد، مسئولیتهای فروانی هم داشت.
شهادت:👇🏻🥀
در تاریخ 15/10/73 در ساعت 30/6 صبح هواپیمای جت استار حامل فرماندهان ارشد نیروی هوایی، (شهید منصور ستاری، شهید یاسینی و شهید مصطفی اردستانی) از تهران به سمت کیش پرواز کرد تا فرماندهان در جلسه شورای هماهنگی نیروی هوایی در کیش شرکت کنند.
بعداز ظهر قرار می شود که هواپیما قبل از عظیمت به تهران، در پایگاه هوایی اصفهان توقفی کوتاه نماید. بعد از بازدیدی کوتاه از این پایگاه، هواپیما در ساعت 30/8 شب آماده پرواز به سمت تهران می شود و پس از دقایقی هواپیما به پرواز درمیآید.
ناگهان در ساعت 42/8 شب از سوی خلبان اعلام می شود که به علت بازشدن پنجره کابین خلبان، هواپیما مجبور به فرود اضطراری می باشد. لحظاتی بعد هواپیما در حال گردش برای نشستن بر روی باند در 64 کیلومتری جنوب پایگاه اصفهان، سقوط می کند و چراغ زندگی سید علی رضا یاسینی برای همیشه خاموش می شود و او به درجه رفیع شهادت نائل می آید.
______
#شهید_علیرضا_یاسینی🌹
ڪپےباذڪرصلوات✅
ــــــــــــــ❁ــــ ـــ ــ ـ
#خادم
🌿⃟♥@
🦋•
ی چالش اسم برادر شهیدتون رو و دوتا از خوبیاش رو بگید
و من ازشون تحقیق کنم و در کانال قرار میدم🌸
#خادم.
https://harfeto.timefriend.net/16292025277487
صندوقچهـ جواب هاتون🦋درکانال شهیدبیضائی🌸🌈😍❤️
امشببریمدرخونهاربابموناباعبدالله💔
میدونیرفیق !؟
#روحانسان
میتونهفرسنگهاازجسمشفاصله
بگیرهوبهجاییكهمیخوادبره !
#خادم
هوالمحبوب
🕊رمان #هادےدلـــــہا
قسمت #بیست_وسوم
🍀راوے زینب🍀
بالاخره رسیدیم پایگاه مسعودیان جایی که عزیز دلم پارسال اینجا #خادم بود. وقتی رسیدم اینجا، اومد استقبالم..
اما حالا...
من زائر این مناطقم بدون حسین
بهم گل میدادن به یاد حسین
وارد قرار گاه شدیم وآنقدر خسته بودم و مسکن ها سریع وادار به خوابم کرد ولی قبل از خواب گوشیم رو روی ساعت گذاشتم برای #نماز به وقت اهواز
باصدای گوشیم بیدار شدم بهار بیدار بود.
بهار: زینب کجا میری؟!
_میام...
بهار:وایسا بیام
پشت محل سکونت ما یه خیمه برپابود
بهار:اونجا چه خبره؟
_اونجا محل نماز خوندنای حسین بود
هرقدم که برمیداشتم بیشتر دلم میلرزید وخاطرات سالهای پیش جلوی چشمم مرور میشد..
آقایون خیلی دور خیمه بودن..
تا من رفتم نزدیک اونا رفتن #عقب.من وارد خیمه شدم....
شکستم.. آوارشدم.. اشڪ ریختم.. نماز خوندم با هق هق.. مداحے شهدای گمنام رو گوش دادم...
تا موقع حرکت من تواون خیمه بودم.
اولین محل باز دیدمون اروند بود.به بهار گفتم یه گل فروشی سر راه دیدن حتما نگه دارن.
داخل شهر یه گل فروشی نگه داشتن ۷۵ تا شاخه گل رز گرفتم.
اروند رود
رود وحشی که بعد از ۳۴ سال هنوز #غواصای جوان ایران رو در خودش نگه داشته
همون غواصایی که در کربلای ۴و۵ زدن به دل دشمن و #هیچوقت برنگشتن..
اینجا جای پای قدم های هزاران شهیده.... مادرانشون...خواهرانشون...همسرانشون..
که هنوز #چشم_به_راه پیکرشونن..
_بهارهنوز اجازه قایق سواری به زایرین میدن؟
بهار: آره چطور؟!
_میشه بریم سوار بشیم؟
اون قایق... من،عطیه ،بهار،داداشش،آقای علوی وآقای لشگری هم اومدن
میانه های آب ۲۵ رز به یاد برادرم تو اروند رها کردم.
عطیه دستشو میکرد توی آب که آقای علوی گفت:
_خانم اسفندیاری دستتونو بیارید بیرون خطرناکه خدایی نکرده اتفاقی میفته
لب اروند همه پیاده شدیم.
که آقامهدی داداش بهار گفت :
_خانم عطایی فر یک لحظه
گفت:
_فکر نمیکنم برادرتون که شهید شده که جواب نامحرم رو بدین (یاد اتفاق دم اتوبوس افتادم که جواب آقای علوی رو دادم) اصلا در شان شمانیست چنین شیطنت هایی.. دیگه دلم نمیخواد چنین رفتارایی ازتون ببینم
بعدم خانمشو صدا زدورفتن.
به خودم قول دادم خانم وار تر رفتار کنم.
محل دوم بازدید ما شلمچه بود.
تو ورودی شلمچه یک صوت از حاج حسین یکتا پخش میشد.
وارد منطقه شدیم..
دلم یه جای خلوت میخواست #من باشم و #خدا و #حسین...
صدای سخنران تو منطقه میپیچید..
که گفتن:
《خواهر شهید عطایی فر هم اینجان..
خواهرم پیکر برادرت به دستت نرسیده؟
بی تابی میکنی که مزار برادرت خالیه؟
زیر همین خاکی که راه میری..
روش پر از هزاران حسین مثل شماس
هزار #خواهرشهید مثل شما #منتظر حسینشونن..
بذار برات یه چیزیو تعریف کنم کمتر بی تابی حسینتو کنی..
چند سال پیش یه مادرشهیدی اومد اینجا
زمان تفحص شهدا..
سفت وسخت گفت که باید پسرم رو بدید ببرم
چندروزی گذشت..
دیدم مادر شهید باچشم گریون داره وسایلشوجمع میکنه بره شهر خودشون
گفتیم:
_مادر چیشد شما که میگفتی تا بچه ام پیدا نشه نمیرم
خلاصه اونقدر اصرار کردیم که گفت : دیشب پسرم اومد به خوابم .
گفت
🕊_مامان ماشهدای گمنام پیش #حضرت_زهراییم منو از خانم و دوستام جدا نکن
آره خواهرم حالا #حسین شما پیش #حضرت_زهرا .س. هست با #بی_تابیت اذیتش نکن.....
ادامہ دارد...
نام نویسنده ؛ بانو مینودری
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اقسم بعلی ونخ شادور الزهراءلن استعبدک
بهعلیوبهنخچادرزهراسوگند
كهغلامیتورامنبهمقامیندهم
دلبر عراقی
#خدمت
#کریمانه
#خادم
#الحسین
https://eitaa.com/barayehusayn
شهیدمحمود رضا بیضایی
🕊
ما طایفه ی پاک و اصیلی هستیم
امروز طرفدار جلیلی هستیم
هرکس برود راه شهید خدمت
ما حامی او خدا وکیلی هستیم
#خادم _الحسین_
#جلیلی
https://eitaa.com/barayehusayn
#معرفی_شهید🧡✨
______
نام: مجیدعسگری🧔🏻
تاریختولد: ۱۳۵۳/۰۵/۰۳♥️
محلتولد: شهرمقدسقم🏰
تاریخشهادت: ۱۳۹۶/۰۹/۰۶💔
آدرسمزار: گلزارشهدایقم🖤
_______
نگاهیگذرابهزندگیشهید:👇🏻🙂
شهید عسگری جمکرانی متولد 3 مرداد 1353 شهر مقدس قم و از فرهنگیان گرانقدر با مدرک کاردانی در رشته کاربرد کامپیوتر بوده است .این شهید والا مقام هنرآموز هنرستان شهدای چهارمردان بوده و در هنرستان های رجایی و ثامن نیز انجام ماموریت نموده است.
خانواده:👇🏻😊
شهید عسگری از خانواده ای متدین و دارای سه فرزند می باشد که از وی به یادگار مانده اند که یکی از آنها دختر می باشد.
همچنین یکی از فرزندان پسر این شهید از دانش آموزان روشندل استان است.
عسکری طلبه حوزه علمیه و از خادمان حرم مطهر حضرت معصومه(س) و مسجد مقدس جمکران و سرگروه صالحین پایگاه بسیج شاهد حوزه مقاومت شهید قربانی بود.
شهادت:👇🏻💔
اوی پس از اعزام به مرکز مقاومت اسلامی در سوریه در روز دوشنبه ششم آذر ماه نود وشش به خیل شهدای مدافع حرم پیوست و در روز جمعه دهم آذرماه پس از اقامه نماز جمعه بردوش نمازگزاران استان،دانش آموزان و فرهنگیان تشییع و در گلزار شهدای استان قم به خاک سپرده شد.روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
#شهید_مجید_عسگری🌹
ڪپےباذڪرصلوات✅
ــــــــــــــ❁ــــ ـــ ــ ـ
#خادم