eitaa logo
شهید‌محمود رضا بیضایی
955 دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
23 فایل
‹بِسـم‌ِرَب‌ِّالحُسَـیْن🌱› صلی‌اللّٰـه‌علیک‌ِیـٰافاطمـةالزهـرا♥𐇵!' . «امام‌زمـان(عجل‌اللّٰه)امروزسرباز باهـوش‌وپـای‌کارمی‌خواهند؛ آدمی‌که‌شجـاع‌ومردمیدان‌باشـد.» #شـهیدبیضائی🎙!" . ◞پشت‌سنگر: @etlaeatkanal
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان زیبا وهیجانی 🍃فدای بانوی دمشق 🍃 زنگ خونشون به صدا در اومد 🔔 منو آسیه باهم رفتم کنار درب هال ایستادیم تا اونا بیاین تو خونه🔹🔸 بعد از اینکه مامان جونم وبابایی وزن دایی و دایی وخلاصه همه اومدن علیرضا و محمدحسین باهم وارد شدن😜 من محمد حسینو آوردم اینور که اونا راحت باشن😂🤪 آسیه👇🏻🌸 خیییلی استرس داشتم😰😥 وقتی آقا علیرضا جلوم ایستاد خیلی بدتر شدم😥 دیدم زینب داره با یک لبخند ملیح نگاهم میکنه و مژه هاشو روهم فشارمیده یعنی نگران نباش😅 _س.. سلام😥 +سلام آسیه خانم🙈 بفرمایید این گل برای شماست🌸 _خیلی ممنون رفتم توی آشپزخانه و زینب رو صدا زدم بیاد 😀 _وای زینب خیلی باحال بود😂 +چشمم روشن👀تا دو دقیقه پیش داشتی پس میوفتادی الان اینقدر بلبل زبون شدی🤨 _بله بله درست میفرمایین😂😂 با صدای مامانم که می‌گفت آسیه جان مادر چاییو بیار به خودم اومدم زینب رفت چایی رو ریخت و چادرمو درست کرد سینی رو داد دستم وگفت *چایی هارو نریزی روی اون پسرداییه بدبختم😜😂 چایی رو تعارف کردم وزینب زحمت کشید شیرینی رو تعارف کرد ☺️ بعد از صحبت های بزرگترا عمو مهدی گفت _خب حالا بچه ها برن توی اتاق باهم حرف بزنن اگه باهم به تفاهم رسیدن مبارکه😍👏🏻👏🏻 با اجازه ی بابا و بقیه آقا علیرضا رو به سمت اتاقم راهنمایی کردم😅😄 زینب👇🏻🌸 بعد از نیم ساعت اومدن بیرون از لبخندعلیرضا معلوم بود جواب آسیه مثبته 😍😍😍 یهو صدای دایی اومد که گفت _مباررررکه ان شاءالله 😍👏🏻👏🏻👏🏻 همه دست زدن و انگار همه خوشحال بودن مخصوصا من😍😍 جای فاطمه خالی اگه می‌بود یه عالمه میخندیدم ولی حیف که برای عمو احمد کاری پیش آمد ومجبور شدن برن روستامادربزرگش 😕🙁 قرار شد عقد سه روز دیگه باشه توی مسجد جمکران😍😋 مهریه هم به خواست آسیه 14تا بود😋 قرار شد دو هفته ی دیگه هم عروسی باشه🤩 چون خانواده ی ما زیاد اهل نامزدی نبودن واینکه ماها همدیگه رو کاملا میشناسیم😍😌😉😉 آماده شدیم بریم که آسیه صدام کرد _زینب آبجی یه خواهش +جونم _فردا باهام بیا بریم واسه عقدخرید کنیم چون وقت کمه میترسم دیر بشه😕 +باشه عروس خانم فردا ساعت 9با فاطمه دم در خونه ایم _باشه برو منتظرتونم. یاعلی (اسیه:بازگفتن کلمه عروس خانم قند تو دلم آب شد😍) +علی یارت🌸 ادامه دارد.... 😍 🌸به قلم سیده بیضایی🌸 ‼️کپی با ذکر نام نویسنده وایدی کانال ازاد‼️