eitaa logo
بارداری بهشتی
2.2هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
9.2هزار ویدیو
269 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محجوبه
🌸🍃﷽🍃🌸 🔻آموزشِ دعا کردن🔻 ✍ در سوره قصص، به بخشی از داستان حضرت موسی اشاره شده که: حضرت موسی، تنهایِ تنها، با ترس و خوف از شهر فرار میکنه:👇 🕋 فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ (قصص/۲۱) 💢 موسی از شهر خارج شد، در حالی که ترسان بود، و هر لحظه در انتظار حادثه‌ای بود. وقتی به شهر مَدیَن میرسه، یه گوشه تنها میشینه و دعا میکنه:👇 🕋 رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ (قصص/۲۴) 💢 پروردگارا، به هر که تو بر من نازل کنی، محتاجم! ☝️ این دعای حضرت موسی، یک شاهکار تمامه؛ اصلاً کلاسِ آموزش دعاست.🙄 ✔ با اینکه فراری بود، نگفت جا میخوام. ✔ با اینکه گرسنه بود، نگفت غذا میخوام. ✔ با اینکه بیکس و تنها بود، نگفت خانواده و زن و زندگی و... میخوام. 📣 دقّت کنیم! حضرت موسی، احتیاجاتش رو برای خدا لیست نمیکنه.📝 نمیگه فلان چیز رو میخوام، فلان چیز رو نمیخوام. اصلاً به ذهنش جهت نمیده. با کلماتش خودش رو محدود نمیکنه.❌ 👌 بلکه فضایِ رو باز میگذاره، تا هر خیری، از هر کجا و هر زمان، و به هر مقدار و کیفیت، بر او بباره.😇 🍃 حضرت موسی در نهایتِ تواضع رفتار میکنه: ✔ به خدا دستور نمیده.☜ ✔ برای خدا تعیین تکلیف نمیکنه.☜ ✔ بلکه در برابرِ خدا، یک پذیرش تام میشه. چون خوب میدونه که، این خداست که صلاحِ کارش رو بهتر از خودش میدونه.😌 خدایی که خودش است، و جز از او صادر نمیشه.❤️ 👈 پس فقط کافیه با این یک رابطه‌ی عاشقانه، بر اساسِ برقرار کنه. که اگر این اتفاق بیفته، دیگه کار تمومه، و از بهترین‌ها برخوردار شده😍 ✅️ جالبه که در همین سوره، دنباله‌ی داستان می‌بینیم که، توی همین شهری که موسی غریب هست، همه چیز بهش میده: 👈 شغل، مسکن، همسر و... 💯 موسی برای خدا تعیین تکلیف نکرد. گفت خدایا! هرچی خودت صلاح میدونی و هرچی که هست، به من بده. ↶ امّا قرآن کریم در داستانِ حضرت یوسف می‌فرماید، وقتی حضرت یوسف به خواسته‌ی زلیخا تن نداد: 🕋 لَئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ (یوسف/۳۲) 💢 زلیخا گفت: اگر آنچه را به او دستور میدهم انجام ندهد، به زندان خواهد افتاد. 🕋 قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ (یوسف/۳۳) 💢 یوسف گفت: «پروردگارا! نزد من محبوبتر است، از آنچه اینها مرا به سوی آن می‌خوانند.» 👈 بقیه‌ی ماجرا رو هم میدونیم، که حضرت یوسف سالها زندانی شد.⛓ ❌ حضرت یوسف در دعای خودش، برای خدا مصداق تعیین کرد. گفت خدایا من میخوام. خدا هم او رو زندانی کرد. ✅️ امّا حضرت موسی برای خدا مصداقی تعیین نکرد. نگفت خدایا چی میخوام. فقط گفت خدایا هرچی است بر من نازل کن. خدا هم همه چیز بهش داد. 🔚 نتیجه‌گیری: در برای خدا تعیین تکلیف نکنیم: 👈 خدایا من فلان دختر، یا فلان پسر رو میخوام. 👈 خدایا من فلان رشته رو قبول بشم. 👈 خدایا من فلان شغل رو بتونم به دست بیارم. 👈 خدایا من فلان خونه رو بتونم بخرم. 👈 خدایا فلان کاندید رای بیاره، فلانی رای نیاره. 👈 خدایا... همیشه در مورد هر موضوعی در زندگی که می‌کنیم، بگیم: ✔ خدایا! تو و صلاح ما رو در مورد این موضوع (ازدواج، شغل، تحصیل و...) بهتر میدونی، ✔ هرچی که ما هست، برامون رقم بزن.😌 ، ، ، ، ، 🆔 @ahkame_banovan
﷽؛ 👌 فقط می خواندم ... 📝 داستانی زیبا از مشاهده نماز خوبان در تغییر انسان ☀️ 👈 سید علی اکبر ۲۶ آذر ۱۳۵۹ در عملیات شناسایی در تپه های الله اکبر به درآمد. او ۲۰۰متر در قلب نیروهای دشمن نفوذ کرده بود. ابوترابی هنگام اسارت خود را به مرگ زده بود تا تیر خلاص کارش را تمام کند. اما نیمه جان به درون نفر بر انداخته شد و با سر به کف آن خورد. 🔺او در وزارت دفاع حزب بعث بارها و بارها تحت بازجویی و شکنجه قرار گرفت. 📜 ای از تاثیرگذاری نماز ایشان را از زبان خودشان بخوانید :👇 ♨️ تصمیم قطعی بر کشتن من داشتند. لذا مرا در وزارت دفاع از جمع جدا کردند و به یک پادگان نظامی که اسیر ایرانی هم آنجا نبود، بردند. دیدم اینجا آخر خط به معنای واقعی است. جایتان خالی از صبح که بلند می شدم می خواندم تا ظهر. ۳ دقیقه بین نمازهایم فاصله نمی گذاشتم. بکوب نماز، تا ظهر و ظهر نیم ساعتی چرت می زدم و بعد از آن می خواندم تا غروب آفتاب. بعد از نماز مغرب تا ده شب [هم] بکوب نماز می خواندم. ❌ آنجا کسانی بودند که با ایرانی سر و کار نداشتند. را برایم با لگد می آوردند. خیلی برخورد بدی داشتند. بعد از ۳روز-که سلول هم انفرادی بود و یک روزنه ای داشت- دید صبح رد می شود من دارم نماز می خوانم، یک ساعت دیگر، دو ساعت دیگر هم همین طور. 🌹از روز سوم غذا را دو دستی گذاشت جلوی من. شب چهارم و پنجم در را باز کرد و آمد خیلی مودب گفت: انت عابد؛ زاهد؟ تو ؟ تو زاهدی؟ چه هستی؟ 👈گفت: ما شنیده ایم👂 ایرانی ها و آتش پرستند. تو را از کجا به نام ایرانی آوردند. گفتم: به هرحال اگر ها مجوسند، من هم مجوسم و اگر نماز می خوانند من هم نماز می خوانم. 💢 از روز دوم که دید نمازم قطع نمی شود، کشید که با من آن گونه برخورد کند. از آن شبی که به من گفت: انت زاهد، انت عابد، دیگر می آمد در سلول را دو، سه ساعت باز می گذاشت که هر وقت می خواهم بروم دستشویی و وضو بگیرم. نماز رفتار اینها را عوض کرد. ✅بعد از ۱۶روز صحنه عوض شد. مرا دوباره بردند وزارت دفاع [ و از کشتن من کردند] 📚 کتاب تسبیح ابوترابی ؛ حسن شکیب زاده ؛ ص 78 ؛ خاطره سید علی اکبر ابوترابی (الگوی مرحوم حجت الاسلام ابوترابی امام کاظم علیه السلام بودند، ایشان با عبادت خود در زندان زن بی عفت و بدکاره ای را که از طرف هارون الرشید مأموریت کثیفی داشت را متحول و اهل عبادت کردند)