eitaa logo
مرکز هنر و رسانه بارقه
705 دنبال‌کننده
83 عکس
65 ویدیو
23 فایل
💠هنر، بارقه‌ای جاودانه است💠 . ارتباط با ادمین: @Baregheh_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
مرکز هنر و رسانه بارقه
#لوح 📌توهم پیروزی 🖌ایده و اجرا : سید رضا احمدی 🔸️تهیه شده در مرکز هنر و رسانه بارقه 🔹️آبان ماه ۱۴
این وعده‌ی صادق ماست که موشک‌هایمان عمودی بخوابند و سربازان شما افقی. ابرفراصوت‌ها منظّم ببارند و کروزها شلخته درو کنند. بله عاقبت زمین‌خواران، زمین خوردن است. گوشی نه، این دسته‌ی بازی دنیاست که بازیچه‌ی دست یهود شده و تیغ تیز رسانه در دست زنگی مست، بدمستی می‌کند. اما باطل‌السّحر مقاومت کار خودش را کرده و با توییتِ برپای فرمانده هم جیک هیچ سربازی درنمی‌آید. دیگر حنای دروغ رنگ باخته و کلک رسانه نخ‌نما شده. واقعیت این است که جنگ ادراکی هم جلوی به درک رفتن شما را نمی‌گیرد. آنها که قدرت مقاومت را با سِحر رسانه وارونه‌نمایی می‌کنند، همان نوادگان فرعون‌اند که عصای موسی (ع) را فتوشاپ می‌خواند و شکاف نیل را گذرگاه فتح می‌دید! توهّم برتری، در ذات ابلیس آتش‌نهاد است. اما ارض موعود، ارث بندگان پاک‌طینت خداست. 🗒نویسنده متن: زهرا محسنی‌فر @bareghehmedia
مرکز هنر و رسانه بارقه
#لوح 📌 مروری بر برخی ویژگی‌های شهید سید حسن‌نصرالله از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی ▪️به مناسبت ارب
نوجوان که بودم یکی از لذتهایم این بود که با دوستم جملات سید حسن را از حفظ تکرار کنیم. بیشتر، آن سخنرانی‌اش بعد از پیروزی جنگ ۳۳ روزه را دوست داشتیم. باصدای بلند و باهیجان یکی من می‌گفتم یکی او. "هذه الأمریکیون لایعرفون ماذا لبیک یا حسین! لبیک یاحسین یعنی أن تکون حاضراً فی المعرکة و لو کنت وحدک و ترکک الناس و تهمک الناس و خذلک الناس لبیک یا حسین أن تکون أنت و مالک و اهلک و أولادک فی هذه المعرکة" * سید حسن آن زمان جوان بود و طنین صدایش دل آدم را می‌لرزاند. شنیده بودم صهیونیستها حرکات چهره او را موقع سخنرانی تجزیه و تحلیل می‌کنند. با پدرم سخنرانیهایش را از العالم نگاه می‌کردیم. بعضی حرفهایش را متوجه نمی‌شدم بخاطر همین تصمیم گرفتم لبنانی یاد بگیرم. مستندهای خارجی درباره زندگی و شخصیتش را می‌دیدم. من از میان سخنرانیها و تصاویری که گاه و بیگاه منتشر می‌شد سید را شناختم. ارادتش به رهبری و حاج قاسم اشک به چشمانم می‌آورد. به فهم و بصیرتش غبطه می‌خوردم. انجا که خطاب به رهبری می‌گفت: ...ما ترکناک یابن الحسین سید حسن محاسنش سفید شد اما آن صدا هنوز همان طنین را داشت و من را به شور و غلیان می‌آورد. خبر شهادتش که پیچید جدی نگرفتم. با خودم گفتم مگر می‌شود سید حسن نصرالله را شهید کرد؟ این جمله را قبلا هم از خودم شنیده بودم، زمانی که خبر شهادت حاج قاسم آمد. با حیرت و بهت قبول کردم رهبرحزب الله شهید شده. رفتیم مصلی برای مراسم. محبوبه دوستم را دیدم. همدیگر را در آغوش گرفتیم و اشک ریختیم. این صحنه آخرین بار موقع شهادت حاج قاسم اتفاق افتاد. او فاصله‌ها را رد کرده بود و یکی از ما شده بود. حالا داغش ما را شبیه عزیز از دست داده‌ها کرده بود. * آمریکایی‌ها نمی‌دانند لبیک یا حسین یعنی چه؟ لبیک یا حسین یعنی اینکه در میدان جنگ حاضر باشی هر چند تنها باشی، هر چند مردم تو را رها کرده باشند وتو را متهم کرده و تو را بی یاور گذاشته باشند. لبیک یا حسین یعنی تو و اموال و زن و فرزندانت در این میدان جنگ باشید. 📌نویسنده روایت: زینب حزباوی ▫️با تشکر از: روایت‌خانه استان خوزستان @bareghehmedia
مرکز هنر و رسانه بارقه
#لوح 📌جای کودک در میان آتش و باروت نیست... 💡ایده: اتاق ایده بارقه 🖌تصویرسازی: سید رضا احمدی، سید
سقف خانه‌اش را کشیده بود که مادر رسید. -چی کشیدی قلب مامان؟ با کف دست، موهای مشکی‌ را از جلوی چشم‌هایش کنار زد و چرخید سمت مادر: -یه خونه‌! برای خودم با عروسکم... هوا سرده مامان یه وقت سردمون نشه! و دود را شکل یک ابر کشید بالای دودکش خانه‌اش. «مرحبا»های مادر را که شنید از ذوق بالا پرید و یک خورشید هم اضافه کرد آن بالا تا نقاشی‌اش قشنگ‌تر شود و خانه‌‌ی خودش و عروسک گرم‌‌تر؛ گرم و روشن. مداد زرد هنوز بین دو انگشتش بود که یکباره همه‌جا روشن شد، اینقدر که عروسک هرچه چشم چرخاند دست‌های کوچک دختر را ندید، فقط هاله‌ی دود بود که آسمان اتاق را پر می‌کرد. نویسنده متن: سیده معصومه شفیعی @bareghehmedia
مرکز هنر و رسانه بارقه
#لوح 📌لجن را منزلی جز "نیستی" نیست... 💡ایده: اتاق ایده بارقه 💻طراحی گرافیک: امیر مهدی خرم‌دل 🖋شع
تازگی‌ها به آسمان نگاه انداخته‌اید؟ به آسمان که نگاه کنی، به حرکت ستاره‌ها که دقت کنی، صور فلکی را که ببینی، می‌بینی که ستاره‌ای بی‌فروغ شده. انگار کن مردی بر زمین افتاده و خون از دهانش جاری شده و مشغول جان کندن باشد. مردی که شاید روزی، حداقل در ظاهر، توانمند بوده و تکیه‌گاه اما حالا با سرنوشت محتومش روبه‌رو شده است. این داستان ستارهٔ یهود است. روزبه‌روز بی‌فروغ‌تر و روزبه‌روز خاموش‌تر. زوالش را پذیرفته یا دست‌وپای بی‌خود می‌زند؟ زوالتان را پذیرفته‌اید یا دست‌وپای بی‌خود می‌زنید؟ چاره‌ای نیست. خورشید در حال برآمدن است و ناچار با طلوع آفتاب، ستارهٔ شما با مرگ، با سرنوشت محتوم و منحوس خود، روبه‌رو خواهد شد. نویسنده متن: محمدرضا معلمی @bareghehmedia
مرکز هنر و رسانه بارقه
شانه داده‌ایم به شانه‌های هم، شبیه دانه‌های انار، تنگ و گرم. عطر هل و بهار نارنجِ چایت پیچیده توی اتاق، اما «الا یا ایهاالساقیِ» آقاجان مانده منتظرِ خودت که برسی و باز جمع‌مان را جمع کنی. دانه‌ها که بدون تاجِ روی سرشان، انار نمی‌شوند! با انارِ توی دستت که وارد می‌شوی، بیت‌های حافظ هم از میان صدای بمِ آقاجان راه می‌گیرند توی اتاق. شب زمستانی‌مان حالا، گرم ِگرم شده. لبخند می‌زنی و بارقه‌ی روشنی از نگاهت می‌تابد روی همه ثانیه‌های یلدایمان. بارقه‌ای که برای روشن شدن امشب و تمام شب‌های سالِـمان کافیست. 📌نویسنده متن: سیده معصومه شفیعی @bareghehmedia