eitaa logo
فروشگاه برکت
3.1هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
240 ویدیو
4 فایل
🌸 اولین وبزرگترین شبکه عرضه محصولات محلی تولیدطلاب ومومنین انقلابی درکشور که باهدف عرضه محصولات باکیفیت باقیمتی منصفانه وتقویت بنیه اقتصادی جبهه متدینین انقلابی شکل گرفته. ☘ارتباط: @barkat313_admin ☘خرید آنلاین: barkat313.ir 💯 #با_برکت_سالم_زندگی_کنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
فروشگاه برکت
🌸 #داستانک / کارتای پُر از خالی . اون‌روز رفته بودم نونوایی. سه تا نون می‌خواستم. چون پول نقد نداشتم
🌸 / طلبگی رو عشقه . 👆 ادامه از قبل ... وقتی رسیدش داشت چاپ می‌شد یاد یِ چیزی افتادم. یک خاطره. از چند سال پیش. وقتی که وضع مالیم افتضاح بود. همون زمانی که همه فکر می‌کردن وضعم واااقعا خوبه. . اون روز هیچی پول نقد نداشتم. ته کارتامم هر کدوم دو سه هزار تومان بیش‌تر نداشت. توی خونه داشتم مطالعه می‌کردم. ناخودآگاه ذهنم رفت تو عالم هَپَلوت. به سمت جیب خالیو ... احتاجات خونه. ناگهان با خودم گفتم درسته که پول ندارم، ولی ... ماشین که دارم. می‌تونم دو تا مسافر بزنم حداقل کمی پول دستمو بگیره. . لباس پوشیدمو پریدم توی ماشین. استارت زدم. آمپر بنزین رو صفر بود. ماشینمم بنزین نداشت. شاید فقط به قدری که برسونم به پمپ بنزین. رفتم. قبل از رسیدن به پمپ بنزین جلوی یک خودپرداز نگه داشتمو چهار پنج تا کارت رو از جیبم در آوردمو شروع کردم به موجودی گرفتن از تمام کارت‌ها. . کارت اول: ۲۲۵۶۰ ریال. کارت دوم: ۳۵۸۶۱ ریال. کارت سوم: ... . همه‌شونو جمع زدم ی چیزی حدود هفت هشت ده هزار تومن شد. . رفتم پمپ بنزین. نازل رو برداشتمو شروع کردم به بنزین زدن. حواسم‌کاملا جمع بود که بیش‌تر از موجودیم بنزین نزنم. بنزین زدن تموم شد. رفتم کارت بکشم. پنج‌شش تا کارت در آوردم. اولی چقدر داشت؟ آهااااا؛ ۲۲۵۶۰ ریال؛ دومی؛ ۳۵۸۶۱ ریال؛ و ... وقتی پنج شش تا قبض بانکی رو دادم دست مامور پمپ بنزین چشاش چهار تا شدو چند بار جمع زدو از آخر که معلوم بود کاملا گیج شده گفت: "ان‌شاءالله درسته حاج آقا." آخرشم یک نگاه معنا داری بهم انداخت که معنا و مفهوم اون این بود که: "شما که لوله‌های نفت تو جیباتونه و حقوقای نجومی می‌گیرین دیگه چرا؟". منم در جوابش فقط ی کم چشامو تنگ کردمو لبخند ملیحی تحویلش دادمو تو دلم بِهِش گفتم: " هر چی دلت می‌خواد بِهِم بگی بگو؛ ولی ... ". . 🌐 @barkat313