eitaa logo
فروشگاه برکت
3.2هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
236 ویدیو
4 فایل
🌸 اولین وبزرگترین شبکه عرضه محصولات محلی تولیدطلاب ومومنین انقلابی درکشور که باهدف عرضه محصولات باکیفیت باقیمتی منصفانه وتقویت بنیه اقتصادی جبهه متدینین انقلابی شکل گرفته. ☘ارتباط: @barkat313_admin ☘خرید آنلاین: barkat313.ir 💯 #با_برکت_سالم_زندگی_کنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 / گیوتین . سه دوست در همسایگی هم زندگی می‌کردند. یکی از آن‌ها ، یکی و نفر آخر فیزیک‌دان بود. طلبه و وکیل نه تنها برای حفظ سلامتی خود و خانواده مایحتاج‌شان را از محصولات محلی تهیه می‌کردند بلکه دیگران را هم تشویق به خرید از این فروشگاه می‌نمودند. اما ... اما فیزیک‌دان قصه‌ی ما به هیچ وجه به این مسائل اهمیت نمی‌داد و اصلا این مسائل را قبول نداشت؛ لذا به هیچ وجه از خرید نمی‌کرد. . از قضا این سه نفر با هم در یک سفر زیارتی به کشور عربستان سفر کردند. در فرودگاه جده😉 بر اثر یک سوء تفاهم کوچک دستگیر و به اعدام با گیوتین محکوم شدند. . 🔶 در هنگام اعدام، داوطلبانه پیش‌قدم شد. . جلاد سر طلبه را زیر گیوتین گذاشت و منتظر دستور قاضی ماند. قاضی، قبل از رها کردن گیوتین، از او سوال کرد: "حرف آخرت چیست؟" طلبه شجاعانه فریاد زد: "خدا، خدا، خدا. او مرا نجات خواهد داد." به اشاره‌ی قاضی، جلاد ضامن گیوتین را کشید. گیوتین با سرعت جاذبه‌ی زمین به سمت پایین حرکت نمود. اما ... اما وقتی تیغ گیوتین پایین آمد با کمال ناباوری نزدیک گردن طلبه متوقف شد. . مردم از تعجب دهان‌شان باز مانده بود! همه با هم فریاد می‌زدند: "آزادش کنید، آزادش کنید، ... خدا با این کار حرفش را زده است." بدین ترتیب فردِ طلبه نجات یافت. . . 🔶 نوبت به رسید. . قاضی از او سوال کرد: "آخرین حرفی که می‌خواهی بگویی چیست؟" وکیل گفت: من مثل طلبه‌ها خدا رو نمی‌شناسم. اما ... اما درباره‌ی عدالت می‌دانم. من به عنوان آخرین حرفم در این دنیا می‌گویم: "عدالت، عدالت، عدالت." . با اشاره‌ی قاضی ضامن گیوتین کشیده شد و گیوتین با سرعت به سمت گردن وکیل به حرکت در آمد. نفس در سینه‌ها حبس شده بود. تَرق ... باز هم گیوتین نزدیک گردن وکیل متوقف شد. باز مردمِ متعجب با فریاد گفتند: "آزادش کنید، آزادش کنید. عدالت حرف خودش را زد." . وکیل هم آزاد شد. . 🔶 نوبت رسید به فیزیکدان. گفتند: "آخرین حرفت را بزن." گفت: من نه طلبه‌ام که آنچنان خدا را بشناسم و نه وکیلم که عدالت را. اما می‌دانم که گره روی طنابِ گیوتین مانع پایین آمدن گیوتین خواهد شد. . با نگاه به طناب دریافتند که گرهی بر روی طناب بسته شده. گره را باز کردند. . قاضی، که خسته و عصبی شده بود، با اشاره‌ی انگشت سبابه‌ی خود دستور اعدام را صادر کرد. . تیغ با سرعت به سمت گردن فیزیک‌دان فرود آمدو سر او را از تن جدا کرد. . : این برجامِ تلخِ، ببخشید فرجام تلخِ کسانی‌ست که از خرید نمی‌کنند. 🌐 @barkat313