#شماره ۳
شهید عدالت
🍃زنی قریشی از حجاز به کوفه آمد تا سهم بیشتری از علی ع برای خود مطالبه کند و وقتی وارد کوفه شد به زنی پارسی زبان که تازه در کوفه ساکن شده بود برخورد کرد و وقتی از مقدار عطا و جیره او از بیت المال پرسید ،متوجه شد که عطای آن زن نیز مطابق با بهره و عطای خود اوست ،با ناراحتی آن پارسی رابرداشته نزد علی ع آورد ، در حالی که صدایش را بلند کرده بود ، گفت :
آیا این از عدالت است که میان من و این کنیز فارسی یکسان عمل کنی ؟ امام ع نگاهی به آن
زن کرده و مشتی خاک بر داشت به آن خاک نگریست و دردست خود آن خاک را گرداند و فرمود: این خاک اجزایش بر یکدیگر برتری ندارد ! و سپس این آیه را تلاوت فرمود:
انا خلقنا کم من ذکرو انثی و جعلنا کم شعوبا و قبائل لتعا رفو ان اکرمکم عند الله اتقاکم
ابن ابی حدید از مداینی نقل کرده که گوید : مهم ترین علت در این که مردم علی ع را رها کرده و گرد معاویه شدند ، مسئله مال و پول بود ، زیرا علی ع در تقسیم مال کسی را بر دیگری برتری نمی داد ؛ ولی معاویه این گونه نبود .
📗شرح نهج البلاغه ج ۱ ص ۱۸۰
http://eitaa.com/joinchat/2546860032C55441fa7d6
╭═━⊰✿•❀•✿⊱━═╮
@barnamehaye_farhangi
╰═━⊰✿•❀•✿⊱━═╯
#شماره ۳
فضائل امیرالمومنین علی ع
اخلاص در عمل
هنگامی که ( عمرو بن عبدود ) شجاع و قوی هیکل معروف که قدرتش برابری با هزار سوار و مرد جنگی داشت در جنگ احزاب مبارزه
طلبید ، هیچ یک از مسلمین جرات پیش رفتن نداشتند تا این که علی ع خدمت پیغمبر ص
آمده اجازه رزم خواستند، حضرت رسول فرمودند: این مرد عمرو بن عبدود است .
عرض کرد : و انا علی بن ابی طالب ؛ و من هم علی بن ابی طالب هستم .
وقتی علی ع به طرف میدان رفت و با عمرو روبه رو شد ، حضرت رسول ص فرمود : برز الاسلام کله الی الکفر کله ؛ تمام اسلام با تمام کفر رو به رو شد، از این جهت بود که درباره همین مبارزه فرمود : ضربه علی ع یوم الخندق افضل من عباده الثقلین ؛ یک شمشیر زدن علی در جنگ خندق با ارزش تر بود از عبادت جن و انس . زیرا تمام اسلام و اسلامیان رهین همان یک ضربت شدند که با آن عمرو بن عبدود را مغلوب ساخت .
در چنین موقعیت حساسی علی ع عمرو را به زمین انداخت و بر روی سینه او نشست ، صدا و فریاد مسلمین بلند شد و پیوسته به حضرت رسول ص عرض کردند : یا رسول الله ! بفرمایید علی ع در کشتن عمرو تعجیل نماید . پیغمبر ص می فرمود : او را به خود واگذارید ، او به کارش داناتر از دیگران است .
هنگامی که سر عمرو را جدا نموده خدمت پیغمبر ص آورد ، آن جناب فرمود : یا علی ! چه شد که در جدا کردن سر عمرو توقف نمودی ؟
عرض کرد : یا رسول الله ص موقعی که او را بر زمین انداختم مرا ناسزا گفت و آب دهان بر من انداخت . من غضبناک شده ، ترسیدم اگر در حال خشم او را بکشم مبادا این عمل من به واسطه تسلی خاطر و تشفی نفس صادر شود . چون مرا ناسزا گفته ایستادم تا خشمم فرو نشست ، آن گاه برای رضای خدا و در راه فرمان برداری او سرش را جدا کردم .
🍃 اهل سنت روایت کرده اند: عمربن خطاب به حضرت گفت : چرا زره عمرو را بر نداشتی ؟ آن زره در عرب نظیر ندارد ! حضرت فرمود : نخواستم او را عریان کنم : زیرا دلاوری سرشناس بود ، و این عریان شدن سبب حقارت بیشتر او می شد .
خواهر عمرو بن عبدود بر سر جنازه برادرش حاضر شد و دید ضره بر تن برادرش است . وقتی لباس را بر تن برادرش دید گفت : همرزم کریمی او را به قتل رسانده است .
انوار نعمانیه عین الحیوه علامه مجلسی
http://eitaa.com/joinchat/2546860032C55441fa7d6
╭═━⊰✿•❀•✿⊱━═╮
@barnamehaye_farhangi
╰═━⊰✿•❀•✿⊱━═╯
#شماره ۱۰
#زندگی_در_حد_فقیر_ترین_افراد
🍃احنف بن قیس می گوید : نزد معاویه رفتم ،در نزد او آن قدر از شیرینی و ترشی آوردند که تعجب کردم ، بعد از آن غذاهای رنگارنگ در سفره او چیدند که من نام آن ها را ندانستم ونام یک یک آن ها را از او می پرسیدم و او جواب می داد، وقتی که معاویه غذاهای خود را توصیف کرد، گریه ام گرفت ،گفت : چراگریه می کنی؟گفتم به یادم آمد شبی در محضر علی ع بودم ،هنگام افطار ،آن حضرت مرا تکلیف ماندن کرد،آن گاه انبانی که سرش بسته بود و مهر زده شده بود طلبید ،گفتم :در این انبان چیست؟
فرمود :سویق جو است.
عرض کردم :ترسیدی کسی از آن بردارد ویا بخل کردی که این گونه سر آن رامهر کردی؟
فرمود : نه ،ترسیدم و نه بخل کردم ؛بلکه ترسیدم فرزندانم آن را با روغن یازیتون بیالایند تا من سویق روغنی بخورم.
گفتم :اگر چنین غذایی بخوری مگر حرام است؟
فرمود: حرام نیست ؛ ولی بر امامان عادل واجب است که به قدر فقیرترین مردم ،نصیب خود را بردارند،تا مستمندان از جاده حق بیرون نروند.
📗 الفصول العلیه محدث قمی ص ۵۰
http://eitaa.com/joinchat/2546860032C55441fa7d6
╭═━⊰✿•❀•✿⊱━═╮
@barnamehaye_farhangi
╰═━⊰✿•❀•✿⊱━═╯