مهمترین برنامه دشمن و اصلیترین راه مقابله با آن
@barsakht
یکی از الزامات فعلی ایران با توجه به اوضاع داخلی، اقتصادی و منطقه ای این است که نباید هیچ موضوعی تبدیل به یک گسل و گسست سیاسی و اجتماعی شود !
برای این کار لازم است که به سراغ گفتگو برویم و گوش شنوای حاکمیت نیز میبایست بیشتر از هر زمان دیگری در خدمت شنیدن صدای روشنفکران، نخبگان، اقشار مختلف و بویژه متفکران معتدل و انقلابی باشد!
این یک واقعیت است که پس از اتفاقات سوریه، نظام معاندین ایران اسلامی بیشترین تلاش را خواهند کرد تا با احیای گسل ها و با بهرهگیری از فشارهای اقتصادی مردم را به کف خیابانها بکشانند.
به نظرم ماموریت اصلی این کار نیز با منافقین خواهد بود!
واقعیت این است که مردم نباید در کف خیابان ها حرف خود را بزنند! حضور مسئولین در بین مردم امروزه بیش از هر زمان دیگری برای تعمیق سرمایه اجتماعی نظام لازم و ضروری است
@barsakht
🔺پیام اوجالان و آینده مساله کُردی ترکیه!
@barsakht
به موازات تحولات داغ در پرونده کُردی سوریه و تهدیدهای ترکیه و متحدان سوریاش به حمله گسترده به نیروهای سوریه دموکراتیک (قسد)، خود مساله کردی ترکیه شاهد تحولات معناداری است که فعلا تا حدودی امیدها را در این کشور برای «صلح و آشتی» زنده کرده است.
دیروز یکشنبه هیاتی کُردی از حزب برابری و دموکراسی خلقها متشکل از سری ثریا اوندر و پروین بولدان دو نماینده پارلمان ترکیه به دیدار عبدالله اوجالان در زندان امرلی رفتند. جالب این که همین دو هم در هیاتی بودند که در چارچوب روند صلح قبل از سال 2013 با اوجالان دیدار کردند. این هیات حامل پیامی از رهبر پ.ک.ک برای دولت ترکیه بوده است.
اوجالان در این نامه خود گفته است که «توانایی و عزم لازم» برای حمایت از پیشنهاد جدید اردوغان و باغچلی را دارد. وی همچنین بر آمادگی خود برای «اتخاذ گام مثبت و ایراد سخنرانی لازم» تاکید کرده است. به احتمال زیاد منظور او از این سخنرانی همان پیشنهاد باغچلی برای ایراد سخنانی در پارلمان ترکیه است.
اوجالان همچنین بیان داشته است که «تقویت برادری کرد و ترک به شکل فوری مسئولیت تاریخی پراهمیتی برای همه ملتهای منطقه است».
رهبر حزب کارگران کردستان ترکیه همچنین حوادث غزه و سوریه را به عنوان ضرورتی برای حل مساله کُردی بر میشمارد و میگوید که «طرفهای خارجی» در این مساله برای تبدیل آن به «مشکلی مزمن» دخالت میکنند، اما نامی از این طرفها نبرده است و از اپوزیسیون ترکیه هم خواسته است که برای موفقیت راهحل مساله کردی تلاش کند.
در عین حال هم هدف همه را ارتقای ترکیه به «سطحی شایسته» و «مرحله کنونی را دوره دموکراسی و برادری در ترکیه و همه کشورهای منطقه» دانسته است.
این دومین دیدار با اوجالان در زندان جزیره ظرف دو ماه اخیر است. دیدار اول هم منحصر به بستگان او بعد از سه سال بود که در اواخر اکتبر پس از آن انجام شد که باغچلی شریک راستگرای دولت ترکیه پیشنهادی مبنی بر آزادی اوجالان و سخنرانی او در پارلمان برای انحلال پ.ک.ک مطرح کرد؛ اما یک روز پس از این پیشنهاد و ملاقات، ناگهان مقر سازمان هوافضای ترکیه «توساش» در آنکارا هدف حمله مسلحانه پ.ک.ک قرار گرفت و 5 نفر کشته و 22 نفر دیگر زخمی شدند.
در آن هنگام هم گفته شد که بعید است این عملیات جز وقفهای کوتاه مانع پیشبرد این روندی شود که با ملاقات اوجالان کلید خورده است. در واقع ملاقات دیروز و پیام اوجالان تاکیدی بر عزم دو طرف برای گشودن مسیری جدید برای حل و فصل مساله کردی ترکیه است.
به نظر میرسد که اردوغان به دلایل مختلفی بیش از گذشته به حل و فصل مساله کُردی متمایل شده است؛ از پایان دادن به این مناقشه تاریخی و کسب حمایت پارلمانی کردها برای اصلاح قانون اساسی گرفته تا برداشتن این مانع داخلی در مسیر توسعه، تضمین تداوم حکمرانی عدالت و توسعه، تقویت جایگاه و نقش منطقهای ترکیه و کنترل چالشها و پیامدهای منطقهای افزایش نفوذ ژئوپلیتیک آن از دروازه سوریه
اما این مسیر بسیار پرچالشی است و همین چالشها باعث شد که روند شروع شده از 2013 ظرف مدت کوتاهی به شکست بینجامد، اما احتمالا دو طرف این تجربه قبلی را فراروی خود دارند و از آن برای پیشبرد فرایند جدید در صورت شروع بهره ببرند.
فعلا گام اول این روند آزادی اوجالان از زندان و سخنرانی او در پارلمان ترکیه است. اگر این گام برداشته شود، باید دید مضمون سخنرانی او چه خواهد بود، در واقع این سخنرانی نقشه راه مساله کُردی ترکیه میتواند باشد و بعد از آن گامها و چالشهای بعدی شروع خواهد شد.
اما در این میان، این پرسش مطرح میشود که اگر این تحول داخلی در ترکیه رخ دهد، چه تاثیری بر مساله کردهای سوریه خواهد داشت؟ آیا آنکارا قبل از هر اقدامی علیه قسد، منتظر خروج اوجالان از زندان و کلید خوردن «آشتی کردی ترکی» در ترکیه میماند؟ به این امید که فراخوان احتمالی او برای بر زمین گذاشتن سلاح مثل 2013 از جانب پ.ک.ک تاثیر مطلوب خود را بر حزب کردی همسو با آن در سوریه هم بگذارد و بدون جنگ و درگیری نتیجه مطلوب حاصل شود یا خیر.
در پاسخ میتوان گفت که این مساله تا حدود زیادی به زمان احتمالی آزادی اوجالان بستگی دارد که اگر فرضا قریب الوقوع باشد، میتوان گفت که ممکن است دولت ترکیه منتظر تاثیر آن بماند، اما اگر به طول بینجامد این احتمال کمرنگ میشود. در این میان هم برخی ناظران معتقد هستند که اردوغان احتمالا تا بازگشت ترامپ به قدرت از هر حملهای پرهیز میکند.
در مجموع فعلا برای خوشبینی و هر گونه پیشبینی درباره شروع دوره جدید میان پ.ک.ک و حکومت ترکیه و «آشتی» میان دو طرف زود است؛ اما با این چرخشی که باغچلی دستکم در بعد اعلامی داشت، و پیام اوجالان روزنه امیدی در این کشور برای تحقق این هدف گشوده است.
@barsakht
عبور از رفتار تسکین دهند به تصمیمات پایدار
@barsakht
عبارت «نمیشود»، «نداریم»، «نمیتوانیم»، «مجبوریم»، «سخت است» در ادبیات دولتمردان و شخص رئیسجمهور محترم پررنگ است و دال مرکزی این گفتمان این است که ناترازیها قبلاً با مسکن پشت سر گذاشته شده و اکنون به انباشت رسیده است.
قطعاً ناترازیها در دولتهای قبل خصوصاً در دهه ۹۰ شکل گرفته است. اما تدبیر دولتها این بوده است که با قاعده «از این ستون تا آن ستون فرج است» موضوع را حل یا به آینده پرتاب کنیم تا مردم نگران نشوند و شاید هم اگر صریح میگفتند برخی سوءظن پیدا میکردند که اینها دنبال تقابل حاکمیت-مردم هستند یا بیعرضهاند.
اکنون پزشکیان از گفتن این مشکلات ابایی ندارد و تلاش میکند آن را به «صداقت» ارجاع دهد.
حقیقت داستان این است که ناترازی یک واقعیت است، اما گفتن مکرر آن در رسانه بدون ارائه راهحل علمی، نوعی بنبستسازی است و تکرار آن بدون راهحل ممکن است این سوءظن را برای دولت تولید کند که دهها مسئله را طرح میکند و راهحلی ارائه نمیکند تا چینش این مشکلات بنبستگونه، نقطهای را رهنمون شود که راهحل آن تسلیم شدن مقابل امریکاست.
وقتی پرچمداران مذاکره فراتر از کلمه مذاکره نمیگویند و روشن نمیکنند که چه چیزی را باید بدهیم و نسبت آن داده با حل ناترازی چیست، این سوءظن تشدید هم میشود. نگارنده نسبت به شخص رئیسجمهور محترم چنین فکر نمیکند.
خوشبین هستم که پزشکیان برخلاف دیگر دولتها حاضر است از رأی دور دوم بگذرد، اما «تسکیندهنده» را به «پایدارکننده» تبدیل کند. این اراده در وی هست و این یک گام بزرگ به جلو است. حال میماند راهحلی که اقتدار، برنامه و عرضه دولت را نشان دهد.
قطعاً ناترازی از چهار روش بهوجود آمده است
۱- محدودیت منابع،
۲- اقدامات و تصمیمات غیرکارشناسی،
۳- عدم توسعه زیرساخت همزمان با رشد مصرف و
۴- مصرف بیرویه.
به این جمله پزشکیان توجه کنید: «ما چرا باید به خانهای که استخر روباز دارد گاز دولتی بدهیم؟ ما باید از این خانه نرخ واقعی گاز را بگیریم و به آن یارانه ندهیم.» اجرای این همان شهامتی است که شرط آن گذشتن از رأی ۱۴۰۷ است، اما برای کشور آوردههای ماندگاری دارد.
در حوزه مصرف انرژی نظیر گاز، برق و بنزین علاوه بر گسترش زیرساخت، لازم است دولت صریحاً با ملت سخن بگوید. بگوید مردم، ما نمیتوانیم سالانه ۲۰ درصد به آب، برق، گاز و بنزین کشور اضافه کنیم. دولت باید بپرسد چرا باید گاز مصرفی در هزاران مغازه تعمیراتی و صافکاری و مکانیکی با در باز مغازه از صبح تا شب بسوزد که طرف هر از گاهی دستی گرم کند؟ چرا باید گاز را به گلخانهها برد تا مثلاً فلفلدلمه صادر کنیم یا زمستان خیار داشته باشیم؟ نشت آب در مسیر شهرها چقدر است؟ چرا باید بنزین ۱۵۰۰ تومانی را چندبرابر بخریم و ۱۵۰ همت یارانه بدهیم و از سوی دیگر حقوق و پاداش بازنشستگان بماند؟
به روسیه نگاه کنیم، مسکو با ۱۵ میلیون جمعیت آلودگی ندارد،، چون گاز در منازل نیست، حال آنکه روسیه در نفت و گاز جزو برترینهای دنیاست. مگر روسیه در جنگ نیست و مگر تحریم نیست، چه کرد که تورم رشد نکرد؟ از این الگوها ممکن است در جاهای دیگر دنیا هم باشد.
این که در مصارف ملی برای نسل آینده امانتدار نباشیم که نکند ملت به ما رأی ندهد را باید فاکتور بگیریم و خوشبختانه پزشکیان ایثارگرانه حاضر است از این مهم بگذرد و اینجاست که همه باید به کمک بیایند و از تسکیندهندهها عبور و با آن مبارزه کنند.
مدیریت مصرف انرژی با اهرمهای منطقی و قدرتمند و غیرتبعیضآمیز، مولدسازی اموال دولت، ایجاد گذرگاههای منطقهای، تنوعدهی به محصولات پتروشیمی، ظرفیتافزایی در استفاده از معادن و فرهنگسازی عمومی نمونههایی از این مهم است. مذاکره هم اگر راهگشا باشد، حتماً در کنار این امور مهم است.
پزشکیان حرفهای سخت را میزند ولی هنوز تصمیمات سخت را نگرفته است. باید به صداقت او اعتماد و به دولت کمک کرد که پایهگذاری رفع ناترازیها را به عنوان یک پروژه ملی پیش ببرد. شرط آن وفاق واقعی است.
✍️دکتر عبدالله گنجی
@barsakht
مذاکرات هستهای ایران و آمریکا!!!
@barsakht
تحرکات پیدا و پنهان دیپلماتیک در یک ماه اخیر نشان میدهد که ایران و آمریکا در حال فراهم کردن مقدمات مذاکرات مستقیم و بلاواسطه با یکدیگر با ورود ترامپ به کاخ سفید هستند.
مذاکراتی که نتیجه آن تاثیر راهبردی و قابل ملاحظهای بر آینده روابط طرفین، پرونده هستهای و معادلات در حال تحول منطقهای خواهد شد
به نظر میرسد، هرگونه مذاکره جدید میان ایران و آمریکا یک تفاوت مهم با مذاکرات پیشین خواهد داشت. اگر در دو دهه اخیر، مذاکرات از پرونده هستهای آغاز میشد، احتمالا پروندههای منطقهای مانند جنگ غزه، یمن و مناقشه ایران و اسرائیل میتواند مبنا و موضوع آغاز مذاکرات جدید باشد. این یک نقطه عطف خواهد بود.
از این جهت که رسیدن به هرگونه نتیجهای در مذاکرات، نیازمند کاهش تنشها و تعارضات منطقهای و دور کردن منطقه از سایه جنگ است. به نظر میرسد، بدون آرامش در منطقه، مذاکرات هستهای نیز به نتیجه نخواهد رسید و با بن بست مواجه خواهد شد
مذاکراتی که قطعا همه کشورهای منطقه که میخواهند از جنگ دوری کنند، از آن استقبال میکنند. در واقع، پایان دادن به جنگ در منطقه میتواند همسو با منافع آمریکا و تمام کشورهای منطقه و همچنین ایران باشد. البته اسرائیل از آن استقبال نخواهد کرد و گسترش جنگ را به ثبات و امنیت منطقهای ترجیح میدهد.
در واقع ما با دو پلن متفاوت مواجه خواهیم بود: پلن مشترک منطقهای برای ایجاد ثبات و پلن اسرائیلی برای گسترش جنگ. مهم این است که ترامپ بخواهد در کدامیک از این دو پلن سیاستهای خود را تنظیم کند. این انتخاب مهمی است که ترامپ باید انجام دهد. ایران نیز برای هر دو سناریو خود را آماده کرده است.
با این حال، ایران و آمریکا با ۴ مرحله در این مسیر دشوار مواجه هستند: نخست، انجام مقدمات مذاکره و رسیدن به توافقی برای آغاز آن، دوم، سیاستها و اهداف طرفین، سوم، زمان و چهارم، نتیجه مذاکرات.
در این میان، عنصر زمان از اهمیت زیادی برخوردار است. دو طرف میدانند زمان زیادی برای رسیدن به توافق ندارند. توافقی که علاوه بر مدیریت تنشها در منطقه، بتواند مناقشه هستهای را نیز تا پیش از اکتبر ۲۰۲۵ به سرانجام برساند. بنابراین، اگر فرض را بر این بگیریم که مراحل ۱ تا ۳ به خوبی پیش برود و مثبت باشد، طرفین کمتر از ۱۰ ماه فرصت دارند تا به توافقی بزرگ دست یابند که بدبینیها را بیشتر میکند.
به هر روی، آنچه آغاز شده (مقدمات شروع مذاکرات) ممکن است در همین ابتدا با شکست مواجه شود و تقابل را تشدید کند و از سوی دیگر، میتواند طرفین را به سمت مذاکرات سخت در ماههای آتی و احتمالا توافق سوق دهد. توافقی که مبدأ آن مسائل منطقه و مقصد آن پرونده هستهای و تحریمها خواهد بود
@barsakht
دستاوردهای مقاومت فلسطین در آتشبس غزه
رژیم صهیونیستی که در تحقق اهداف اعلامی جنگ در نوار غزه از جمله نابودی حماس ناکام مانده است، در توافق احتمالی ناچار به دادن امتیازهای زیادی به مقاومت غزه شده است.
@barsakht
11 دستاورد کسب شده در این توافق تقریبا قطعی شده است:
1. تضمینهای بینالمللی از سوی دولت ترامپ، مصر و قطر مبنی بر عدم بازگشت ارتش رژیم صهیونیستی به جنگ پس از پایان مرحله اول توافق.
2. پایان دادن به حضور ارتش رژیم صهیونیستی در محور «نتساریم» طی مرحله اول که این رژیم بنا به استراتژی راست صهیونیستی به دنبال آن بود که این محور مرز شمالی نوار غزه باشد.
3. بازگشت آوارگان بدون هرگونه بازرسی و قید و شرطی به مناطق سکونت خود.
4. اسرائیل در مرحله نخست از تمامی مناطق مسکونی در نوار غزه عقبنشینی میکند.
5. تعهد قطر برای ارائه تمام کمکهای لازم به مردم غزه طی مرحله اول از جمله تامین غذا، سرپناه و بازسازی بیمارستانها.
6. بازگشایی گذرگاه رفح طی مرحله نخست در هر دو سمت گذرگاه.
7.امکان سفر همه بیماران و مجروحان از جمله رزمندگان مجروح به خارج از غزه.
8. آزادی حدود 1700 اسیر که اکثر آنها اهالی نوار غزه هستند از جمله تمام زنان و کودکانی که در طول جنگ بازداشت شدهاند.
9. آزادی 250 زندانی از مجموع 550 زندانی محکوم به حبس ابد در زندانهای اشغالگران طی مرحله اول.
10. تضمین بینالمللی برای بازسازی همه جانبه غزه طی مرحله دوم.
11. حماس تمامی سربازان و افسران زنده و اجساد نظامیان صهیونیست را برای تضمین تحقق دستاوردها طی مرحله دوم و سوم توافق حفظ خواهد کرد
انتظار میرود آتشبس در غزه طی دو تا سه روز از زمان امضای آن اجرایی شود.
طبق توافق به دست آمده، مرحله مقدماتی به مدت 3 روز برای اجرای توافق آتشبس وجود خواهد داشت و مرحله نخست از روز یکشنبه آتی با آزادی اسرای زن صهیونیست آغاز خواهد شد.
توافق دربردارنده بندی برای بهبود اوضاع اسرای فلسطینی در زندانهای اسرائیل است و حماس همچنین خواهان تضمینهایی برای تدوین جدول زمانی مشخص به منظور بازسازی ویرانیهای غزه شده است.
@barsakht
🔷 بخشی از سند راهبردی جمهوری خواهان آمریکا در قبال ایران:
@barsakht
۱. کمکهای آمریکا در خاورمیانه باید در خدمت منافع امنیتی آمریکا قرار گیرد.
۲. آمریکا به جای اعطاء کمکهای مستقیم مالی باید در جهت تقویت و حمایت از بخش خصوصی و شبکه تجاری میان اعراب و اسرائیل سیاست ورزی نماید.
۳. کمکهای آمریکا به همپیمانان آمریکا باید در جهت تقویت پیمان ابراهیم قرار گیرد.
۴. کمکهای آمریکا به کشورهایی مانند عراق و لبنان و گروه های فلسطینی مادام که به طور مستقیم و غیر مستقیم با ایران همکاری میکنند باید فورا قطع شود.
۵. کمکهای آمریکا باید در خدمت تغییر الگوی مداخله آمریکا در خاورمیانه از «حضور» به «نفوذ» قرار گیرد.
https://eitaa.com/barsakht
گروههای اصلی معارض در سوریه کدامند؟؟
@barsakht
۱. جریانهای اخوانی که توسط دلارهای قطری و سرویس امنیتی ترکیه حمایت میشوند.
۲. گروههای سلفی_تکفیری که تحت حمایت عربستان و امارات هستند.
۳. جیش الحر که مستقیما با CIA کار میکند.
۴. اسلامگرایان سنتی که مخالف جریانهای تکفیری، اخوانی و سکولار هستند.
۵. جریان در حال قدرت گرفتن سکولارها که از سوی میت ترکیه اداره میشود.
۶. معارضین کردی که ترکیه را دشمن خود میدانند و رابطه خوبی با آمریکا دارند.
https://eitaa.com/barsakht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توافق آتشبس در غزه چگونه اجرا میشود؟
@barsakht
اداره غزه بعد از جنگ!
آیا متن توافق به واگذاری مدیریت نوار غزه و سلب آن از حماس پرداخته است؟
@barsakht
متن توافق هیچ اشارهای به روز بعد از جنگ غزه و ماندن یا نماندن حکومت حماس در آن نکرده است و حماس با پرداختن به این مساله -به این دلیل که شان داخلی فلسطینی است- از روز اول مذاکرات با اسرائیل مخالفت کرده است.
با این حال از چند ماه پیش به موازات مذاکرات آتشبس میان حماس و اسرائیل گفتگوهای فلسطینی- فلسطینی با مشارکت گروههای مختلف در قاهره برگزار شده و ماحصل این گفتگوها هم طرح مصر برای مدیریت مشترک فتح و حماس بر نوار غزه از طریق کمیتهای متشکل از شخصیتهای تکنوکرات و مستقل بوده است که با نظر موافق گروههای فلسطینی به ویژه دو گروه عمده فتح و حماس انتخاب شوند.
منتها فتح از امضای طرح مصر سرباز زد و همراه باتشکیلات خودگردان بر ضرورت عدم مشارکت حماس در اداره نوار غزه تاکید کرد؛ خواستهای که حماس نپذیرفت. به دنبال آن و بااز سرگیری مذاکرات آتشبس، گفتگوی فلسطینی- فلسطینی مسکوت ماند و فشارهای رئیس جمهور مصر بر محمود عباس به نتیجه نرسید.
البته در این میان خود اسرائیل هم در ماههای گذشته به علت عدم محکوم کردن حمله هفتم اکتبر حماس از جانب تشکیلات خودگردان و به دلایل دیگری مخالف بازگشت آن به غزه بوده است.
حالا هم پس از توافق آتشبس احتمالا گفتگوی فلسطینی- فلسطینی دوباره در میانه مرحله نخست این آتشبس از سر گرفته شود. در این صورت هم بعید است که حماس معطوف به نتایج جنگ غزه به چیزی غیر از کمیته مشترک برای اداره نوار غزه رضایت دهد و حالا که پس از ۱۵ ماه جنگ ویرانگر با اسرائیل ساختار نظامی و امنیتی خود را حفظ کرده است، به نوعی دست بالا را خواهد گرفت و بعید است با واگذاری کامل اداره غزه به تشکیلات خودگردان بدون مشارکت خود موافقت کند.
در واقع موافقت حماس با کمیته مشترکی با فتح برای اداره غزه هم بیشتر معطوف به الزامات بازسازی نوار غزه و نگرانی از مانعتراشیهای اسرائیل در این مسیر است تا در چارچوب گفتگوهای قدیمی فلسطینی- فلسطینی برای آشتی ملی.
@barsakht
البته وظایف این کمیته چنان که در طرح مصری مورد توافق گروههای فلسطینی به استثنای فتح هم آمده است، بیشتر اداره امور اقتصادی و خدماتی غزه است تا کنترل امنیتی آن.
اما چنین کمیتهای در صورت تشکیل مزایا و معایب خود را برای حماس دارد. منفعت بزرگ آن این است که بازسازی نوار غزه به عنوان مهمترین چالش و تهدید فراروی حماس پس از جنگ به شکل مستقیم از روی دوش این تشکیلات برداشته میشود و دیگر اسرائیل نمیتواند چندان در روند این بازسازی اخلال ایجاد کند، اما در عین حال هم این کمیته میتواند در آینده مدخل و محملی برای مداخله طرفهای خارجی برای به چالش کشیدن کنترل امنیتی و نظامی حماس بر این باریکه تبدیل شود.
در مقابل اسرائیل نیز که جنگ را بدون به زانو درآوردن حماس و ایجاد جایگزینی دلخواه خود برای آن به پایان میرساند، درباره آینده نوار غزه با معضلی بزرگ مواجه است؛ از یک طرف، دیگر ابزار کارآمد و موثری برای حذف حکومت حماس در اختیار ندارد. کما این که جنگ هم نتوانست این مهم را محقق کند و از دیگر سو نیز کمیته مشترک پیشگفته هم در صورت تشکیل هر چند به ظاهر به جای حماس امور اقتصادی و خدماتی غزه را اداره خواهد کرد و این امر از فشار روانی تصویر پایان جنگ بدون نابودی حماس میکاهد، اما در سایه تداوم کنترل امنیتی و نظامی این تشکیلات بر غزه نمیتواند حکمرانی عملی حماس را تضعیف کند و به چالش بکشاند و به نوعی هم حماس از وجود آن برای بازسازی غزه و رهایی از فشار سنگین ناشی از آن در این شرایط سخت که کل این منطقه ویران شده است، رهایی مییابد.
همچنین وجود این کمیته مشترک برای اداره غزه نیز میتواند به مدخلی برای اتحاد سیاسی و اداری دوباره کرانه غربی و نوار غزه هم تبدیل شود و این چیزی نیست که باز اسرائیل بخواهد.
در هر حال، غزه بعد از جنگ در سایه این بحران انسانی بیسابقه و ویرانی همه زیرساختها و در صورت عدم تشکیل کمیته مذکور، چالش و معضل بزرگی برای حماس خواهد بود و به احتمال زیاد اسرائیل تلاش خواهد کرد که با مانعتراشی در بازسازی این منطقه و اجرای توافق این چالش را به تهدیدی بزرگ تبدیل کند.
صابر گل عنبری
@barsakht
1_16462935941.pdf
487.7K
📌 دلایل و زمینههای حصول توافق آتشبس در نوار غزه
🔍 سرانجام حماس و اسرائیل، در نتیجۀ میانجیگری مصر، قطر و آمریکا و البته با حمایتهای منطقهای و بینالمللی، به توافق آتشبس دست یافتند. سخن بر سر زمینهها، ابعاد و پیامدهای گوناگون این توافق بسیار است؛ اما در گزارش پیوست، بر آنیم تا مهمترین دلایل و زمینههایی را که به حصول این توافق انجامید، به نقل از گزارش جدید *مرکز تحلیلهای راهبردیِ «اینتررجیونال»* برشماریم.
@barsakht
🔲⭕*️سیاستگذاران عاقل چگونه در دام سیاستهای احمقانه میافتند؟
مجتبی لشکربلوکی *
@barsakht
تاریخ پر از است از سیاست گذاران و مدیرانی که احمق نیستند. اما در تصمیمات احمقانه گیر می کنند چرا؟ سه مثال را با هم مرور کنیم و سپس آن را ریشه شناسی کنیم:
آمریکا با وجود تلفات انسانی و هزینههای مالی سنگین، به مدت طولانی در جنگ ویتنام باقی ماند. سیاستمداران آمریکایی به دلیل پول هایی که خرج کرده بودند و سربازانی که از دست داده بودند و نگرانی از دست دادن اعتبار، از خروج سریع امتناع کردند. این جنگ تا 1975 ادامه یافت. در این بیست سال شش رئیسجمهور از دو حزب اصلی (دموکرات و جمهوریخواه) آمدند و رفتند.
تداوم پروژه هواپیمای کنکورد؛ دولتهای بریتانیا و فرانسه با وجود افزایش هزینهها و کاهش توجیه اقتصادی، به پروژه جت مافوق صوت کنکورد ادامه دادند، با اینکه می دانستند که این پروژه دیگر سودآور نیست. این پروژه به ضررهای مالی هنگفت منجر شد.
حضور شوروی در افغانستان؛ شوروی سابق به مدت یک دهه با وجود محکومیتهای بینالمللی و تلفات سنگین، حضور نظامی خود در افغانستان را حفظ کرد. در نتیجه این حضور بی فایده طولانیمدت، فشار اقتصادی و بیثباتی سیاسی در داخل شوروی شد.
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
چرا سیاست گذار تا زانو در گل سیاست احمقانه می رود؟ ریشه آن را می توان در مفهوم هزینههای ریختهشده (Sunk Cost) شناسایی کرد یعنی زمانی که افراد یا سازمانها یا کشورها به دلیل منابعی که خرج کرده اند، دلشان نمی آید از چیزی که برایش پول خرج کرده اند یا زمان گذاشته اند دست بکشند حتی اگر ادامه آن زیان ده و غیرمنطقی باشد. خب اگر بخواهیم همین را ریشه یابی کنیم به موضوعات جالبی می رسیم. فعلا به دو مورد اشاره کنم:
گرایش نفرت از زیان Loss Aversion؛ ما نسبت به زیان بسیار حساسیم. از دست دادن چیزی که قبلاً داشتهایم، از نظر روانی آسیب بیشتری ایجاد میکند تا بهدست نیاوردن چیزی جدید.
تشدید تعهدات Escalation of Commitment: افراد یا سازمانها، حتی با وجود شواهد جدید، تمایل دارند به تصمیمات قبلی خود پایبند بمانند. این رفتار ناشی از فشار اجتماعی، نیاز به اثبات توانایی، یا ترس از قضاوت دیگران یا بی اعتبار شدن است.
@barsakht
آیا سیاست مداران همیشه زانویشان در گل تصمیمات احمقانه گیر می کند؟ خیر! یکی از بهترین نمونه ها تغییر سیاست بین المللی و اقتصادی در ویتنام است.
اصلاحات در ویتنام یکی از نمونههای برجسته تاریخ معاصر است که نشان میدهد چگونه رهبران یک کشور میتوانند علیرغم از دست دادن اعتبار و متهم شدن به عقب نشینی و خیانت؛ تصمیم بگیرند.
اصلاحات در سیاست اقتصادی: پس از پایان جنگ با آمریکا، دولت کمونیستی ویتنام برنامهریزی متمرکز اقتصادی را با الهام از شوروی پیاده کرد (شامل دولتی سازی صنایع و توزیع دولتی کالاها). نتیجه این سیاستها رکود اقتصادی، کمبود مواد غذایی و افزایش فقر بود. سال ۱۹۸۶، دولت ویتنام برنامه نوسازی اقتصادی را معرفی کرد شامل آزادسازی اقتصادی و حمایت از بخش خصوصی. حزب کمونیست ویتنام بر ایدئولوژی مارکسیستی-لنینیستی تأکید داشت و این اصلاحات، نفی اصول بنیادین ایدئولوژیک حزب بود که سال ها تبلیغ و ترویج می شد. رهبران ویتنام با انتقادهای داخلی از سوی محافظهکاران حزب مواجه شدند که این تغییرات را خیانت به آرمانهای انقلاب میدانستند.
در نهایت اصلاحات اقتصادی موفقیتآمیز بود و ویتنام به یکی از سریعترین اقتصادهای در حال رشد جهان تبدیل شد و البته حزب کمونیست ویتنام، علیرغم تغییر در سیاستهای اقتصادی، قدرت و اعتبار خود را حفظ کرد.
اصلاحات در سیاست بینالملل: پس از جنگ ویتنام و تهاجم به کامبوج در سال ۱۹۷۸، ویتنام تحریم و منزوی شد. اواخر دهه ۱۹۸۰، ویتنام تصمیم گرفت از کامبوج عقب نشینی کند و روابط خود را با همسایگان و جهان بهبود بدهد و تلاش کرد تا روابط دیپلماتیک خود را با غرب و آمریکا بازسازی کند و در نهایت در دهه ۱۹۹۰ به عادیسازی روابط با آمریکا رسید.تغییر سیاستهای بینالمللی میتوانست ضعف ویتنام در برابر فشارهای خارجی و عقب نشینی از مواضع و تصمیمات قبلی تلقی شود.
سه راهکار برای آنکه پایمان تا زانو در گل تصمیمات احمقانه گیر نکند:
◻️تمرکز بر خالص منافع امروز به بعد: به جای محاسبه هزینههایی که پرداخته ایم و تمام شده، تصمیمات خود را بر اساس خالص منافع آینده (منافع از این لحظه به بعد منهای هزینه از این لحظه به بعد) بنا کنید.
◻️تعریف معیارهای خروج از سیاست/پروژه: هیچ سیاستی و تصمیمی برای همه حالات و زمان ها درست نیست. بنابراین پیش از آغاز هر پروژه/تصمیم/سیاست، شرایطی که در آن باید از ادامه آن صرفنظر کرد را به وضوح تعریف کنید تا تصمیمات بدون دکمه خاموش نداشته باشید.
◻️قداست زدایی از سیاست/تصمیم/پروژه: آنچه مهم است فقط و فقط و فقط سعادت عمومی است.
@barsakht
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﺪﻫﺪ ،
ﺍﻣﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﻻﻧﻪ ﺍﺵ ﻧﻤﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ.
#تلاش_سازنده
@barsakht