eitaa logo
برساخت
385 دنبال‌کننده
262 عکس
99 ویدیو
51 فایل
کانال تحلیلی سیاسی 《 برساخت 》 به دنبال القای نگرشی نو و جامعه شناختی بر مسائل و اتفاقات جاری کشور است. جهت ارتباط با ادمین و ارسال انتقادات،نظرات و پیشنهادات : @M_Razavi_g
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا و چگونه استان آذربایجان غربی تبدیل به سوژه مطالعاتی چندپارگی ها میشود؟ @barsakht یکی از مباحث مهمی که در مناطق مرزی کشور ما و مخصوصاً در شمالغرب ایران وجود دارد، بررسی بحث رابطه بین چندپارگی های متراکم و توسعه می باشد. منظور این است که اگر در مناطقی مثل شمالغرب کشور و مخصوصاً استان آذربایجان غربی، وجود دو یا تعدادی از چندپارگی ها، می‌توانند یکدیگر را تقویت کرده و در کوتاه مدت به یک آسیب مهم و در بلند مدت به بحران تبدیل شوند، پس نحوه مقابله با آن می بایست چگونه باشد ؟ و یا اینکه چگونه چندپارگی های مذکور می توانند در بلند مدت آن منطقه را از توسعه بازدارند؟ به راستی لازمه های سیاستگذاری در آن مناطق کدامند؟ چنانچه گفتیم یکی از مباحث بسیار مهم در بررسی مسائل توسعه سیاسی در ایران بررسی همین نوع تاثیر و تاثر چندپارگی ها در بحث توسعه است.یعنی اگر در استانی مثل آذربایجان غربی، چندپارگی های قومی و زبانی و مذهبی بر هم منطبق شوند و باعث ایجاد یک نوع چندپارگی متراکم گردند، پس در این صورت تکلیف برای سیاست گذاری چیست و مدیریت این مناطق باید چگونه باشد؟ آیا مدیران و کارگزاران و حتی جامعه شناسان بومی آنجا وظیفه ندارند که از از متراکم شدن این نوع چندپارگی ها جلوگیری کنند و یا اینکه آنها را به چندپارگی متقاطع تبدیل کنند؟ بررسی چنین مباحثی در استان‌هایی مثل آذربایجان غربی که هم از حساسیت جغرافیایی استراتژیک و خاص برخوردار می باشد و هم از بافت جمعیتی متفاوتی برخوردار است بسیار لازم و ضروری به نظر می رسد. به نظرم شیوه تخصیص منابع ، نوع نگاه برای سیاستگذاری و مهمتر از همه نشان دادن چهره ای از ثبات برای حکومت مردان در این مناطق به عنوان لازمه سرمایه گذاری کلان بسیار مهم است . یکی از آخرین مباحثی که در کلاس مسائل توسعه سیاسی ایران - دکتر ابطحی - در پرتو بررسی چندپارگی های مختلف موجود در کشور به آن پرداختیم، بررسی چندپارگی های متفاوت موجود تاریخی ، فرهنگی ، مذهبی ، اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و حقوقی در ایران بود که همه آنها به نحوی مانع تحقق توسعه می‌شدند و نتیجه گرفتیم که لازمه این کار – رسیدن به توسعه - مدیریت صحیح این چندپارگی ها بر مبنای عقلانیت و آینده نگری می باشد. نکته مهم برای من این بود که چرا نخستین مثالهای دکتر ابطحی برای نشان دادن حساسیت این چندپارگی های متراکم، در خصوص شهرستانهای نقده و مهاباد در استان آذربایجان غربی بود. @barsakht سوال من این است که چرا در استان‌هایی مثل آذربایجان غربی و علی رغم برخورداری آنها از موقعیت جغرافیایی بسیار مهم و ژئوپلیتیک، همواره نگاه امنیتی و آن هم در پرتو وجود تراکمی از چند پارگی ها، حاکم بوده است ؟ اساسا شیوه تغییر این نوع نگاه چیست؟ چه نگاه هایی مانع تبدیل بحث چندپارگی متراکم از تهدید به یک فرصت شده‌اند؟ و آیا اساساً می‌توان به بحث تراکم سه مقوله قومیت ، زبان و مذهب در یک منطقه ، جنبه‌ ای غیر امنیتی داد؟ راهکارهای آن کدامند؟ کسانی که در استان آذربایجان غربی در مدارج بالای علمی و دانشگاهی و حتی سیاست‌گذاری و حکومتی هستند، به این سوالات چگونه پاسخ خواهند داد؟ چگونه می توانیم هم جنبه ی مثبت هم زیستی مسالمت آمیز اقوام و حل تعارضات را به دیگران نشان دهیم و همین اینکه به سوژه‌ای مثبت برای بحث در محافل علمی، سیاسی و فرهنگی تبدیل شویم؟ چه کسانی مسئول تغییر نگاه ها هستند؟ اگر بخواهیم نگاه ها را تغییر دهیم آیا نیازمند بازتعریف تاریخ گذشته هستیم؟ به نظرم این بحث میتواند به کارویژه اصلی نخبگان در محافل رسمی و غیر رسمی تبدیل شود. ✏محمد رضوی قره قشلاق دانشجوی دکترای جامعه شناسی سیاسی ____________________________ برای عضویت در کانال تحلیلی سیاسی در تلگرام و ایتا بر روی فشار @barsakht دهید
یلدا با طعم تناقض @barsakht نگاه من به نمایش آشکار برخی مراسمات مختلف خانوادگی در شب یلدا در پیام رسان هایی مثل اینستاگرام – حداقل به آنهایی که میشناختم - تا اندازه ای با عینک اجتماعی و سیاسی همراه بود. آنچه در فرای سفره ها و نمایش های ظاهری و رنگین دیدم ، نه حقیقت بلکه مملو از تناقض بود و به همین خاطر زیاد خوشحالم نکرد. واقعیت این است که برخی روندهای ناصواب اقتصادی وگسترش طیف بزرگی از دانه درشت ها و بروز شبکه های بزرگ فساد و رانت خوار در سال های اخیر در کشور ، باعث ایجاد فاصله ی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بسیار زیادی بین دو طیف دارا و ندار شده و ممکن است قدرت تحلیل مردم نیز در این وضعیت به شدت به قهر و قهقرا برود . به نظرم تعمیق فاصله طبقاتی در این دوران، موجب شده تا افراد کم توان عصبانیت خود را در برهه های خاص به شکل گذر از آموزه های مذهبی سیاسی و حتی ایدئولوژیک نشان دهند . یعنی از یک طرف چند پارگی های اجتماعی زیاد تر و از طرفی شدت شکاف نیز عمق شده است . معتقدم اخیرا نمونه های فراوانی از این شکاف طبقاتی و اقتصادی را میتوان در صحنه اجتماعی و بزنگاه های آن مثل شب یلدا و ایام تحویل سال مشاهده کرد . یعنی سفره های پر زرق و برق اینستاگرامی ، جای واقعیت و عینیت را پر کرده اند. @barsakht داخل پرانتز بگویم که گرانی و تورم ممکن است در گذر زمان و پس از مدتی به شکل اعتراضات ساختار شکنانه وسیاسی نمایان شوند. البته کار جامعه شناسان سیاسی نیز این است که با مطالعه همین شکاف ها و روندها ، از تبدیل معضلات گوناگون به بحران سیاسی جلوگیری کنند. واقعیت این است که طبقه ی متوسط در جامعه فعلی ایران به سمت قاعده زیرین مثلث یعنی طبقه ی پایین و کم دارا سرریز شده است . ادامه ی این روند نه تنها خوب نیست، بلکه هم باعث زیرزمینی شدن بسیاری از قواعد و هم باعث پهن تر شدن لایه ی پایین اجتماعی و اقتصادی میشود . نتیجه چنین حالاتی گسترش عامدانه تناقضات رفتاری مختلف در جامعه است. ساده بگویم: قرار عده ای با خودشان این میشود که در حالتی متناقض، زندگی ظاهری خود را بسیار مرفه ، شاد و به دور از بایسته های اخلاقی پیشین و البته در یک چهارچوب سیاسی اجتماعی ساختارشکنانه نشان دهند تا اعتراضی کرده باشند به آشفتگی طبقاتی موجود! البته هر چند من اینها را بسیار گذرا و حاصل نارضایتی کوتاه مدت اجتماعی و اقتصادی میدانم ، اما ممکن است شرایط موجود باعث تبدیل ضعف اقتصادی به شکاف معرفتی وسیاسی هم شود. در این حالت ، بایسته های فرهنگ سنتی ، حالتی عرفی به خود میگیرند و در نتیجه برخی قواعد خصوصی از یک جمع خانوادگی و خصوصی ، در ملا عام ودر بستر فضای مجازی به اکران عمومی میرسند و فرهنگ ها و قواعد خانوادگی ، حالتی عرفی گرا و عمومی می یابند. پدیده ای که در سالیان اخیر به شدت رو به گسترش است و من دلیل آن را بیشتر سیاسی میدانم . @barsakht در واقع ، عرفی گرایان فرهنگی – بیشتر با ادله ای سیاسی - به ناصواب برای خودشان قاعده درست کرده اند که هر قاعده و قانونی را که از تریبون رسمی بشنوند به عنوان حکمی حکومتی و نه اسلامی! جلوه دهند . اینها میگویند اسلام جنبه ای رحمانی دارد که هم نمازمان را میخوانیم و هم در محافل خانوادگی با جنس مخالف و نامحرم، آزادی کامل داریم . مهم خداست که برای او یک قلب صاف بس است! اینکه میگوییم سیاست های نادرست و یا رفتار متناقض سیاستمداران و نخبگان جامعه بر بینش های معرفتی و اجتماعی سیاسی مردم تاثیر میگذارد ، همین است. شاید مقدار اینگونه افراد بسیار زیاد نباشد اما تعداد کم آن هم قابل تامل است. به نظرم تمامی این جملات نتیجه ی برخی رویه ها و سیاست هایی باشد که از سال 1370 به بعد در مدیریت اجرایی کشور ظاهر شد . با توزیع نابرابرانه ثروت و دادن امتیازاتی مثل واردات اقلام خاص در سال های اخیر ،عده ای شدند لمپن بورژوا و طبقه ی تن آسا و تنبل ولی مرفه و عده ای هم دستشان به جایی نرسید و شدند لمپن پرولتاریا !!نتیجه ی اجتماعی و فرهنگی این کار هم شد نارضایتی . نکته اینجاست که با زیادشدن فاصله طبقاتی و عمیق تر شدن شکاف سیاسی و گسترش این لمپن بازی ها، عرصه جامعه تبدیل میشود به یک میدان برای لجبازی های سیاسی و عقیدتی!! دلیل مخالفت طیف انقلابی با برخی سیاستگذاری ها و رویه های فرهنگی سیاسی نیز همین است و بس. به نظرم علاج کشور و راهکارهای اساسی را رهبری به خوبی مشخص کرده اند : گسترش عدالت ، مقابله با تبعیض ، توجه به اقتصاد درون زا ، نگاه همه جانبه به پیشرفت با الگویی اسلامی و ایرانی و مهمتر از همه مقابله با رانت و فساد . اما گوش شنوایم آرزوست!! ✏ محمد رضوی قره قشلاق دانشجوی دکترای جامعه شناسی سیاسی ____________________________ برای عضویت در کانال تحلیلی سیاسی در تلگرام و ایتا بر روی @barsakht فشار دهید.
بازیهای سیاسی و قصه آینده ایران @barsakht نارسایی های اقتصادی اخیر باعث شده که طبقه ی متوسط جامعه به مرور زمان آسیب پذیر تر و به شدت کوچک تر شود . البته تبعات مختلف این امر در دراز مدت به هیچ وجه به صلاح ثبات سیاسی کشور نیست. واقعیت این است که شعارهای سیاسی نیز در حال بیان شدن با یک رنگ و لعاب اقتصادی هستند . هر چند تفکیک کامل بین ایندو کارآسانی نیست اما واقعیت این است که دولتمردان می بایست تلاش کنند تا با تقویت طبقه پایین ، بدنه ی طبقه ی متوسط را نیز از طریق تزریق اقتصادی ، محکم تر و ضخیم تر نمایند. روند فعلی نشان میدهد که سرنوشت مباحث مهم سیاسی و اجتماعی آینده، در یک کلمه خلاصه خواهد شد در موضوع معیشت و نحوه ی گذران زندگی اقتصادی. طیف انقلابی باید مراقب باشند تا با آمدن بایدن، جامعه در دام گشایش های موقت اقتصادی نیفتد . غایت و مطلوب نظر غرب این است که با اینگونه گشایش ها ، در ایران زمینه را برای روی کار آمدن طیفی بر روی کار فراهم کند که با آنها راحت تر به مصالحه و مبایعه میرسد و گامی را بنا نهد که به برجام 2و 3 و موضوعات منطقه ای و موشکی ختم شود . البته قصه تنها به خارج از کشور بر نمیگردد. در داخل نیز طیف اصلاح طلب ممکن است اینگونه شعار دهند که ما به راحتی میتوانیم مشکلات اقتصادی را حل وفصل کنیم زیرا زبان صحبت کردن با دنیا را بهتر از تندروها بلد هستیم . @barsakht این شعار های گذرا و کوتاه مدت ممکن است در افکار عمومی ، دست برتر را در انتخابات به طیف اصلاح طلب بدهد اما بدون شک، در دراز مدت کشور را درگیر شرایطی خواهد کرد که تنها شمه هایی از آن را در دولت دوم آقای روحانی مشاهده کردیم : تورم بالا ، تحریم روزافزون و در نهایت مذاکراتی بی فرجام . با توجه به این گفته ها ، به نظر میرسد اولویت امروز کشور ، طرح ریزی مقدماتی برای انتخابات ۱۴۰۰ است که دولت سیزدهم از جنس و جریان انقلابی باشد و اولویت آن تحقق الگویی کاملا اسلامی ایرانی برای پیشرفت و توسعه کشور باشد . این یک اصل است که ثبات ، نفوذ و استحکام حکمرانی در گرو گرایش به توسعه ای درون زا و نیز بهبود شرایط اقتصادی برای مردم وکمک به رشد طبقه ی متوسط جامعه و نگاه به داشته های داخلی برای ترسیم مدلی بومی وملی برای توسعه است. در مدل بومی توسعه ، تمامی نگاه ها معطوف به سیاست داخلی و امکانات و منابع درونی است. ولی بحث مهمتر این است که در راس قوه مجریه ی آینده ، فردی قرار گیرد که که مبنای فکری آن تحکیم قدرت درون زا باشد. دراینصورت نه تحریم ها تا این اندازه کارساز خواهند بود و نه مجالی برای تحقق برجام های 2 و 3 باقی خواهد ماند . ✒ محمد رضوی قره قشلاق دانشجوی دکترای جامعه شناسی سیاسی ______{ @barsakht }________
جنگ نمیشود، همسایه ها غش نکنند! @barsakht این روزها خاطرات دفاع جانانه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از خاک و ناموس کردستان عراق دوباره بر سر زبانها افتاده است . خاطره ای که حکایت از التماس بارزانی به ایران برای دفاع از آنها در مقابل حملات وحشیانه داعش دارد. دیروز – شانزده دی ماه نودونه - در مراسم گرامیداشت سالگرد شهادت سردار سلیمانی ره که با میزبانی قرارگاه حمزه سیدالشهدا ع د رارومیه برگزار شد ، سردار اوصانلو فرمانده دلیر سپاه در شمالغرب کشور با ذکر گوشه هایی از خاطرات حفظ موجویت بارزانی ها توسط حاج قاسم ، تلاش کرد تا به نحوی به خانواده بارزانی یادآوری کند که تقلای این روزهای کردستان عراق برای میزبانی از نیروهای آمریکایی و احتمال مهیا شدن آنها برای میزبانی از فتنه انگیزی های دیگری در منطقه ، نه تنها راه به جایی نخواهد برد بلکه این تنها ایران است که به عنوان سلطان بلامنازع خاورمیانه ، ترتیبات امنیتی منطقه را سامان میدهد. واقعیت این است که منطقه غرب آسیا از زمان ورود آمریکایی به آن در کمتر از دو دهه اخیر ، روی آرامش به خود ندیده است . در نقطه مقابل ، ایران تنها کشوری است که نه تنها به دنبال راهبرد آرامش سازی و امنیت آفرینی در منطقه بوده بلکه نه سودای کشور گشایی دارد و نه پروای جنگ با ایالات متحده، هرچند که در گرفتن انتقام سخت از قاتلان و عاملان سردار سلیمانی ، هیچ تردیدی را به خود راه نمیدهد. آموزه ای که ایران سیاست خود را بر روی آن بنا کرده ، واقع گرایی در عین آینده نگری های هوشمندانه است. @barsakht بازی این روزهای آمریکا و ترامپ ، پیچیده کردن ترتیبات امنیتی و نظامی خاورمیانه برای تحریف و منحریف کردن افکار عمومی داخلی به سمت تحولات خارجی و البته با دسیسه های پشت پرده ی رژیم صهیونیستی است . بازی و دسیسه ای کاملا آمریکایی که کردها نباید قربانی آن شوند. . هر چند واقعیت این است که بدلیل نفوذ و توانایی فوق العاده قدرتند ایران در منطقه ، احتمال جنگ و درگیری در غرب آسیا در کمترین حد خود است و بنا بر فرموده ی رهبری « جنگ نخواهد شد » ، اما با این حال ، برگ برنده ایران نگاه واقع بینانه به تمام تحولات در سالیان اخیر بوده و کشورهای منطقه نیز می بایست بیشتر با چاشنی واقع گرایی و با یادآوری تاریخ سالیان نه چندان دور خود ، نظاره گر این تحولات باشند. خصلت تاریخ ، تکرار پذیری آن است . اردوغان و بارزانی هر دو وامدار ایران در بقای حکومت خود هستند . این روزها اگر خطری از جانب اقلیم کردستان عراق متوجه خاک هوایی و زمینی ایران شود ، نه تنها پاسخ سخت ایران متوجه بیگانگان خواهد شد بلکه حاکمان کشور میزبان نیز می بایست تاوان نمک نشناسی های سیاسی خود را به بدترین صورت بپردازند. در یک کلام ، ناکثین امروزین همان اصحاب جمل دیروین هستند . با همان خصلت و با همان فرجام. -------------------- @barsakht -----------------
بایسته های ایران در مذاکرات آینده ی هسته ای محمد رضوی قره قشلاق دانشجوی دکترای جامعه شناسی سیاسی @barsakht با نزدیک شدن به آغاز دوران ریاست جمهوری جو بایدن در ایالات متحده ، تلاش ها برای احیای برجام همچنان ادامه دارد. به نظر میرسد این تنها دولت روحانی نیست که با رویای مذاکرات مجدد، به فکر خلق حماسه ای سیاسی و اقتصادی از جنس احیای برجام باشد، بلکه شور وشوق طرف اروپایی و آمریکایی هم برای بازگردادن ایران به میز مداکرات فراتر از برجام – بخوانید موشکی و منطقه ای- بسیار قابل تامل است. شنیده ها حاکیست که جو بایدن به دو عضو ارشد کابینه خود یعنی آنتونی بلینکن و جیک سالیوان ماموریت های ویژه ای داده که تا پایان سال 1399 شمسی طرحی را برای چگونگی بازگشت آمریکا به برجام مهیا کنند. طرحی که یک عنصر مهم آن، امکان مذاکره بر سر توان موشکی ایران باشد. اگر فرضیه ی ما اینگونه باشد که در روزهای و ماه های آینده ، مذاکراتی بین ایران و آمریکا صورت خواهد پذیرفت، پس لازم است تا دولتمردان جمهوری اسلامی، کدام بایسته ها را در اولویت قرار دهند؟ به طور حتم ایران باید از دلخوشی مفرط به کشورهای اروپایی – انگلیس، آلمان و فرانسه– بر حذر باشد . آنها از زمان پایان جنگ دوم جهانی و پس از طرح به اصطلاح مارشال ( بازسازی اروپا ) ، به نوعی وامدار ، طرفدار و بدهکار آمریکا بوده و هستند و دلخوش کردن ایران به آنها در منازعات هسته ای و احیای برجام، نوعی آب در هاون کوبیدن است. @barsakht لازم است تا برای ایران، چند اصل مهم به عنوان مبنای طرح مذاکرات مجدد هسته ای و آن هم در چهارچوب توافق برجام، مورد توجه قرار گیرد: 1- دولت بایدن می بایست خسارت های ناشی از خروج آسان دولت قبلی آمریکا از برجام را بپردازد. 2- ایران می بایست این اختیار را از آمریکایی ها سلب کند که به راحتی بتوانند همانند دونالد ترامپ با حربه ی تعلیق تحریم ها، از معاهده هسته ای خارج شده و فشار مضاعفی را بر ایران تحمیل کنند. 3- به طور قطع مکانیسم ماشه در دوران ترامپ نشان داد که تنها در راستای قلدرمآبی آمریکایی ها و استفاده آنها از اهرم فشار شورای امنیت کاربرد دارد و چنین مکانیسمی یا میبایست برچیده شود و یا اینکه حالتی معقول و دوجانبه به خود بگیرد. هر چند با منش قدرت طلبی آمریکایی ها، باقی ماندن مکانیسم ماشه با ساختار فعلی، همان دادن دست برتر به طرف غربی و آمریکایی است . 4- بایدن و طرف های غربی امیدوراند که با مذاکرات مجدد، بتوانند از گسترش توان موشکی و منطقه ای ایران جلوگیری کنند. به نظرم اگر قرار ما بر مذاکرات مجدد هسته ای است، نباید هیچ نوع پیش شرطی برای حال و یا آینده کشور در این دو حوزه مهم و استراتژیک پذیرفته شود. @barsakht سخن آخر اینکه هر چند ممکن است که در ماه های آینده، مذاکراتی بین ایران و آمریکا در قالب مباحث هسته ای انجام شود اما به هر حال، تحریم های آمریکایی ها بر علیه ایران نه تنها به صورت کامل برچیده نخواهد شد بلکه با گذشت زمان، حالتی تصاعدی به خود گرفته و روز به روز بر کمّیت و کیفیت آن افزوده خواهد شد – روندی که در سالیان اخیر شاهد آن بوده ایم- و ما نباید در محاسبات کشور داری خود، امیدوار به گشایش های سیاسی و اقتصادی غیر عقلانی و احتمالی باشیم.به عنوان مثال، محاسبات دولت محترم در بودجه بندی سال 1400 بر مبنای رفع تحریم ها و فروش روزانه دومیلیون و پانصد هزار بشکه نفت در روز، بر مبنای همان خوش بینی های احتمالی پایه ریزی شده است. به نظرم غایت آمریکا در کلیت « پرونده ایران»، رسیدن به توافقی جامع برای حل به اصطلاح معضلات و تهدیدات موشکی و منطقه ای و تهی سازی استراتژیک ایران از قدرت است. ایران نباید اجازه دهد تا مذاکرات مجدد هسته ای، تبدیل به مذاکراتی موازی در حوزه های مهم امنیت ملی آن شود. ______ @barsakht _____ برای عضویت در کانال تحلیلی سیاسی در تلگرام و ایتا بر روی @barsakht فشار دهید.
پایان استعمار جنوبی چگونه یک زن آمریکا را تغییر داد؟ دارون عجم اوغلو و جیمز رابنسون در کتاب چرا ملت ها شکست میخورند؟ از روند حرکت کشور ها در مسیر توسعه و یا در مسیر روند شوم عقب ماندگی سخن گفته اند . @barsakht در بخشی از این کتاب در خصوص اتفاقات آمریکا درباره پایان سلطه شمال بر جنوب اینگونه میخوانیم که : در دسامبر 1955 ، زنی سیاه پوست به نام روزا پارکس بدلیل نشستن در قسمت ویژه سفید پوستان در اتوبوس کلیولند در مونتگمری آلاباما ،مبلغ 14 دلار جریمه شد. او دبیر انجمن ملی برای پیشرفت رنگین پوستان (ان ای ای سی پی ) بود. دستگیری او باعث شکل گیری جنبش تحریم اتوبوس های مونتگومری توسط سیاه پوستان به رهبری لوتر کینگ شد. این تحریم تا 20 دسامبر 1956 طول کشید اما باعث رای دادگاه عالی آمریکا مبنی بر غیر قانون اساسی بودن مسئله جداسازی اتوبوس ها در آلاباما گردید. بحث تحریم اتوبوس ها در جنبش حقوق مدنی ایالات جنوبی آمریکا اهمیت کلیدی داشت بصورتیکه اتفاقات پس از آن موجب شکست قالب ها و تغییر بنیادین نهادها در آمریکا شد. @barsakht در آمریکا مبارزه سازمان یافته برعلیه نهاهای تبعیض آمیز استثماری و رفع نابرابری ها بر علیه مردمان سیاه پوست جنوب آمریکا ، از دهه 1940 شروع شده بود و این قدرت گیری سیاهان فرودست در جنوب ، دیوان عالی و دولت فدرال را مجبور به شروع روند اصلاح نهادهای استثماری در جنوب کرد. تا قبل از آن سیاهان فقط به عنوان نیروی کار ارزان برای کشتزار های بزرگ پنبه مورد استفاده قرار میگرفتند. با وقوع جنگ دوم جهانی دوم و ماشینی شدن و مکانیزاسیون برداشت پنبه در 1960 ، مهاجرت سیاهان از جنوب آغاز شد .دیگر انگیزه ای از سوی نخبگان اقتصادی برای حفظ نهادهای استثماری قدیمی باقی نمی ماند. با این روند ائتلاف غیر معمول بین سیاهپوستان جنوب و نهادهای فراگیر فدرال ، موجب به رسمیت شناختن حقوق سیاسی و مدنی برای سیاهان شده و مسیر رشد اقتصادی ایالت های جنوبی را مهیا کرد و البته مهمترین متغیر ، جنبش حقوق مدنی سیاهان بود اما تنها ترین نبود. قوه مجریه و قانونگذاری و دیوان عالی آمریکا نیز از آرمان اصلاح بنیادین در جنوب حمایت کردند. مداخله دولت و دیوان عالی برای تغییر نهادهای جنوب و گشودن نظام سیاسی به روی سیاه پوستان از 1944 شروع شده بود و با رای دیوان عالی، حق نداشتن سیاه پوستان برای نامزدی در انتخابات را خلاف قانون اساسی بیان کرد( سیاهان از سال 1890 از حق رای سیاسی محروم بوده و در فقر و بیسوادی به سر میبردند).در 1954 فرمان ایالتی تفکیک نژادی مدارس و سایر امکن عمومی با رای دیوان عالی لغو شد و در 1962 نیز سهمیه بندی نامناسب مجلس قانونگذاری ایالتی لغو گردید. @barsakht در فرایند اصلاح نهادی در جنوب، قوانین فدرالی نقش محوری داشتند. با لایحه خقوق مدنی در سال 1964 ، تمام قوانین وشیوه های تفکیک نژادی در ایلات متحده غیر قانونی اعلام شد و قانون حقوق رای گیری مصوب 1965 نیز آزمون سواد و شرط پرداخت مالیات برای برخورداری از حق رای سیاه پوستان را لغو کرد. با این تغییرات ، ماهیت انتخابات برای مناصب محلی و ملی دگرگون شد و حمایت سیاسی حزب دموکرات از نهادهای استثماری علیه سیاه پوستان از بین رفت و راه برای فعالیت نهادهای اقتصادی جنوب هموار شد. فرصت های تحصیلی برای سیاهان و بازار نیروی کار برای آنها در جنوب فراهم گردید. جنوب به شدت رشد کرد و تا 1990 شکاف سطح درآمدی بین شمال و جنوب به کلی از بین رفت. کلید حل مشکل در جنوب ، توسعه نهادهای سیاسی و اقتصادی فراگیر و لغو نهادهای استثماری و فرو ریختن حکومت تک حزبی دموکرات ها بود. رشد اقتصادی ( بدلیل مکانیکی شدن تولید پنبه) مانع از مقاومت فرادستان جنوبی در برابر تغییرات شده بود. @barsakht
حفظ امنیت هزینه دارد و این عین عقلانیت است .بایکوت رسانه‌ای ترامپ چیزی حدود ۵۱ میلیارد دلار به توئیتر و فیسبوک خسارت زده اما آنها هیج گاه عقلانیت و امنیت را فدای نکرده اند. @barsakht
Economic digital - 99.11.14.pdf
15.92M
اقتصاد دیجیتال : مهمترین مضمون برای خلق ارزش و نیل به توسعه در ایران
اقتصاد دیجیتال : مهمترین مضمون برای خلق ارزش و نیل به توسعه در ایران اقتصاد دیجیتال یکی از باارزش ترین مضامین نوظهور برای توسعه ی کشورها بر مبنای داده ها می باشد. در این فایل که توسط استاد محترم جناب اقای دکتر محمدمهدی مجاهدی عزیز برای آشنایی دانشجویان درس جامعه شناسی توسعه با لازمه های نوین توسعه ارسال شده و من در روزهای اخیر مشغول مطالعه دقیق آن بودم ، با مضامینی مثل دموکراسی دیجیتال ، اقتصاد جایگزین ، مفهوم پلتفرم های جهانی دیجیتالی ، نقش ارزش دیجیتال در توسعه ی مدرن و حکمرانی خوب بر مبنای خلق ارزش های جدید در کشورهای در حال توسعه در اکوسیستم دیجیتال و ICT4D آشنا میشویم. اینکه انقلاب صنعتی چهارم چیست؟ و یا مباحثی پیرامون نقش سیاست ملی در محلی سازی داده ها ، نحوه آشنایی ما با استعمار نوین ، آشنایی با فناورهای دیجیتال برانداز در کشورهای در حال توسعه ، چیستی مفهوم امپریالیسم دیجیتالی ، جایگاه زنجیره های ارزش جهانی داده در بحث توسعه ، آشنایی با شکل نوین تئوری سه جهان والرشتاین با یک سبک و سیاق جدید ، آشنایی با شیوه جایگزینی مفاهیمی مثل دست نامرئی آدام اسمیت با دست های نامرئی تر دیجیتالی در اقتصاد جهانی و بسیاری از مسائل و مفاهیمی با این سنخ از پرسش ها ، ایجاب میکند که برای فهم بهتر نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در توسعه ، به مطالعه این گزارش بسیار علاقمند شوم. واقعیت این است که الگوهای وابستگی بین المللی در حال دگرگونی است و جایگاه و استرتژی ایران در بین چندان مطلوب و مشخص به نظر نمیرسد. لازم است تا سیاستگذاران کشورمان با درک این سنخ از تحولات به مفاهیمی مثل کارآفرینی دیجیتال ، گسترش زیربناهای اقتصاد دیجیتالی و اهتمام به نقش پلتفرم های دیجیتال در بحث توسعه ، توجه بیشتری داشته باشند و سیاستگذاری ها نیز به این سمت سوق یابند. با احترام مجدد به مقام شامخ علمی دکتر مجاهدی عزیز محمد رضوی قره قشلاق دانشجوی دکترای جامتعه شناسی سیاسی @barsakht
طعم تلخ تعرض به حقوق مالکیت افراد در بودجه 1400 @barsakht مهمترین محور مباحث سیاسی و اقتصادی مجلس شورای اسلامی در هفته های اخیر پیگیری نحوه شکل بندی به لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ بوده است. بودجه ای که دولت در آن سهم خود را از حدود 484 هزار میلیارد تومان به حدود 850 هزار میلیارد تومان افزایش داده وجالب این است که عمر دولت آقای روحانی برای خرج و تخصیص این بودجه نیز در سال ۱۴۰۰ کفاف نخواهد کرد و دولت بعدی برای تامین این بودجه و حتی شکل بندی به بودجه سالهای بعد از ان با مشکل مواجه خواهد شد. اما مهمترین مسئله از این بحث برای من ، احتمال تعرض دولت به حقوق مالکیت افراد ، برای تامین نیازمندی های خود است. دولت بعدی و مردم ممکن است با تورم‌های افسار گسیخته تری (حتی فراتر از تورم کنونی) مواجه باشند. واقعیت این است که کلید توسعه ما در شرایط فعلی هنجارمند کردن مالیه کشور و دولت است. کلید این هنجارمند سازی نیز در دستان پارلمان و قوه مققنه است. بودجه پیشنهادی دولت زمینه را برای فساد و تورم افسار گسیخته فراهم خواهد کرد. مشخص نیست که دولت چگونه میتواند بنیه تولیدی کشور را که در یک خواب عمیق اجباری فرورفته است از ورشکستگی نجات دهد و کدام راهکار برای درمان این درد در بودجه 1400 در نظر گرفته شده است. به نظرم در سال آتی علاوه بر تورم افسار گسیخته با حجم وسیعی از ناهنجاریهای اقتصادی و به تبع آن سیاسی نیز برخواهیم خورد و قوه قضاییه هم مجبور خواهد بود برای تامین حقوق مالکیت کارآمدتر ، وقت بیشتری را صرف کند چرا که معتقدم با حجم انبوهی از فساد و دزدی های سازمان یافته مواجه خواهیم بود. فارغ از همه مسائل، دولت بعدی ممکن است برای تامین نیازمندی های خود اقدام به تعرض به حقوق مالکیت افراد و بنگاه ها نماید که این هم یک آجر بر دیوار بی اعتمادی مردم به حاکمان خواهد افزود. با این اوصاف ، در سال بعد نیز ممکن است روند کاهش ارزش پول ملی با همین سبک و سیاق فعلی ادامه یابد. واقعیت این است که نظام بودجه بندی ما امروزه بر اساس اقتصاد سیاسی توسعه طراحی نمی شود بلکه وابستگی اقتصاد به فروش نفت و عدم وجود شفافیت در نظام توزیع و بازخورد منابع دولتی باعث ایجاد شرایط فعلی و گسترش تورم شده است . اصلاح این شرایط نیازمند بهره گیری و پیوند نظریات صاحبان امر واندیشه است . @barsakht