9سوال و 9 پاسخ از کتاب « پان ترکیسم و پان آذریسم»
نوشته ی احمد کاظمی – بخش ششم
@barsakht
* 8) ماهیت پان ترکیسم و نقش عوامل خارجی در تبلیغ آن چیست؟
** به نظر محققان اندیشه پان ترکیسم و پان آذریسم در جمهوری آذربایجان و ترکیه قبل از اینکه ایده ای درون زا باشد ، ایده ای برون زا بوده ویکی از ترفندهای استکبار غرب برای مقابله با ایدئولوژی اسلام و نیز از بین بردن وحدت امت اسلام است.
ناسیونالیسم قومی ایده جدید غرب جهت ضربه زدن به جهان اسلام می باشد تا رویایی را که در طول تاریخ با جنگهای صلیبی نتوانست تحقق بخشد , عملی سازد. همسایگی ایران اسلامی با آذربایجان از یک سو و روابط بسیار نزدیک باکو و تل آویو از سوی دیگر موجب شده تا عوامل رژیم صیونیستی بر اساس یک رویای واهی جهت ایجاد آشوب قومی در ایران به مقامات آذری فشار آورند و مخصوصا پس از حوادث یازدهم سپتامبر ، صهیونیست ها و امریکایی ها مجددا این پروژه را فعال کرده ودر جهت عملی شدن آن تحرکاتی را انجام دهند.
@barsakht
همچنین قفقاز به عنوان منطقه ای استراتژیک و دارای ذخایر عظیم انرژی که در بین ترکیه و روسیه و ایران قرار گرفته است، شناخته می شود. غرب امیدوار است که در قرن21 وبا استفاده از ضعف کشورهای منطقه ماورای قفقاز، حضور اقتصادی، سیاسی ونظامی خود را تثبیت کند.ودر این شرایط، حمایت از پان ترکیسم از اهداف دست اول سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و ترکیه در قفقاز است چرا که آمریکا برای کنترل منابع نفت وگاز منطقه و راههای انتقال آن به غرب و نیز تضعیف نیروهای مترقی با توجه به شرایط قومی مذهبی و دیگر ویژگی های منطقه به همکاری نیروهای وابسته محلی احتیاج دارد.
باید اضافه کرد که کشورهای اروپایی در سطح پایین تر از آمریکا و رژیم صهیونیستی تلاش دارند تا از مسئله قومیت ها جهت اخذ امتیاز از ایران استفاده کنند، سیاستی که سالها در مسئله کردها و حتی علیه ترکیه نیز به کار بردند. استقبال برخی از نهادهای اروپایی نظیر شورای اروپا از طرح نقض حقوق آذری های ایران نشان دهنده این واقعیت است.
علاوه بر این بیشترین تعداد گروههای پان آذریستی در کشورهای اروپایی مستقر هستند. سوئد نمونه این مراکز است که کنگره آذریهای جهان در آن کشور فعالیت میکند.
@barsakht
سلسله مباحث ایران و توسعه _ بخش ۱۴
توسعه امید و تلاش میخواهد ، نه آرزو
@barsakht
اساسا در جهان توسعه نیافته، اراده و التفاتی برای رسیدن به توسعه نیست، درحالی که آرزوهای توسعه در آن، بسیار فراوان است...
توسعه نیافتگی جهان جهل و فقر و بیماری و سرشکستگی است درحالیکه توسعه با نظم و رفاه نسبی ملازمت دارد...
اما بحث اساسی در این است که جهان توسعه نیافته به هیچ وجه خود را برای رسیدن به آن(توسعه) به زحمت نمیاندازد و شاید نمیداند که برای توسعه باید چه کند ... همه ما میدانیم که توسعه نیازمند پرسش و مسئله و سپس تلاش های فراوان برای یافتن پاسخ ها و راه حل های مسائل و مشکلات است اما این فرایند را در جهان توسعه نیافته شاهد نیستیم و یا بندرت مشاهده می کنیم...
در جهان توسعه نیافته ، بیشتر به اما و اگرهای بینتیجه و آرزوهای غیرقابل برآورده شدن،اعتنا می شود و امیدی برای رسیدن به خود توسعه وجود ندارد .. البته باید گفت که امید با آرزو فرق دارد... آرزو درخواستی است که با همت عجین و قرین نشده و ارادهای برای رسیدن به آن نیز بکار بسته نشده است ، اما امید سرشار از تلاش و کوشش و عمل و اهتمام است...
#عمل_گرایی_در_توسعه
@barsakht
سلسله مباحث ایران و توسعه _ بخش ۱۵
"ما به خرد توسعه نیاز داریم"
یکی از مفاهیم مهم و نوینی که توسط دکتر رضا داوری اردکانی در مباحث مربوط به توسعه مطرح میشود، مفهوم عقل و یا "خرد توسعه" است.
@barsakht
خرد توسعه، همان عقل انتزاعی و منطقی که از زمان ارسطو به بعد در کتاب های منطق به صورت عقل نظری یا عملی صورتبندی و بیان شده ، نمی باشد.
در واقع ، خرد توسعه با مطالعه فلسفه، فیزیک، مکانیک و هیچ علم رسمی دیگری حاصل نمی شود و از جنس هوش و درک اختصاصی افراد و اشخاص هم نیست، بلکه منظور از آن ، داشتن پرسش و بیان اما ها و چراها و نیز دیدن نقص ها و نقد کردن روند هاست !!
وقتی که ما به جهان توسعه نیافته نگاه می کنیم، در این جهان ، هیاهوها بسیار زیاد و پرسش ها بسیار اندک هستند در حالیکه رشد و تثبیت علم نیازمند وجود پرسش و نیز پاسخ منطقی به پرسش های گوناگون است!!
علمی که در آن پرسش و نیز پاسخ دادن به پرسش وجود نداشته باشد ، به درد نمی خورد!
عقل توسعه همان عقل هماهنگ ساز و سامان بخش و سازنده است که این عقل همواره همراه با توسعه بوده است....
توسعهنیافتگی هیچ وقت به معنای نداشتن صنعت و کشاورزی و دانشگاه و غیره نیست، کما اینکه ما در تمام کشورهای جهان توسعه نیافته، تقریباً تمام سازمانها و ترتیبات جهان جدید را مشاهده میکنیم ، در حالیکه هیچکدام از آنها آن کاری را که باید انجام دهند، انجام نمی دهند و اینها بیشتر به اعضای تکه تکه شده و جدا شده یک ارگانیسم شبیه هستند!!
خرد توسعه در واقع درک ساختارها و روابط مختلف و برقرار کردن سازگاری و هماهنگی در بین اعضای یک ارگانیسم است.... اینکه ما به جامعه به صورت مکانیکی نگاه کنیم، یکی از موانع اساسی توسعه می باشد.. ما در کشور خود ، نیازمند بومی سازی این خرد توسعه برمبنای قابلیت ها و سازه های نظری و عملی مخصوص به خودمان هستیم....
@barsakht
خرد توسعه بیشتر به عمل و آینده نظر دارد و عقل توسعه از سنخ و جنس عقل جمعی می باشد و اعضای جامعه در آن به نحوی اشتراک دارند...
ما باید در شرایط کنونی به دنبال خردی باشیم که امکان های اکنون و توانایی ها و ناتوانی ها و دانایی ها و نادانی های زمان ما را بشناسد...
در واقع توسعه بازسازی جامعه است با امکان هایی که اینجا و اکنون وجود دارد...
@barsakht
سلسله مباحث ایران و توسعه
بخش۱۶
توسعه؛ مسئله ای که نیاز به برنامه دارد
در جهان توسعه نیافته حکومت ها و سیاست هایی هستند که با توسعه مخالفتی ندارند اما امر توسعه، برایشان اهمیت درجه اول ندارد و به همین خاطر در توسعه هم توفیق چندانی به دست نمی آورند ..
@barsakht
البته این امر هیچ تناقضی با مخالفت با سیاستهای قدرتهای استکباری ندارد و منظور ما هم این نیست که صرفاً و فقط به مسائل و مصالح ملی مشغول باشیم.
به نظر می رسد این قبیل افراد، درد را ظاهراً دریافتند اما مسئله را آنطور که باید درست طرح نکرده و نفهمیده اند...
در واقع شاخ غول استبداد و تجاوز باید شکسته شود، اما اگر هر کوششی بر ضد قدرت های بیرونی و جهانی ، با تلاش برای رهایی از بلای توسعهنیافتگی در درون توام نباشد ، موجب خواهد شد که دشواری ها نیز دوچندان شوند زیرا با توقف در توسعه نیافتگی، منابع و امکانات درونی نیز پایان می یابند...
در واقع حکومتی که شعار عدالت خواهی میدهد باید در ابتدا جامعه خود را از فریب و فقر و فساد رهایی دهد و بداند که شیوع بی اعتمادی ، ناامیدی ، بیکاری و بیماری ،جامعه را به سوی پریشانی و از هم پاشیدگی سوق می دهد.
@barsakht
دکتر داوری اردکانی معتقد است که: تجربه یکصد سال اخیر نشان میدهد که صرف کاربست سیاست های متکی بر ایدئولوژی ،در کار توسعه موفق نخواهد بود و نمی بایست توسعه را فقط با یک نگاه ایدئولوژیک و در حد حرف و شعار و عقیده بیان کرد...
حرف اصلی این است که در واقع ، جهان توسعه نیافته، یک جهان بی مسئله است و گرفتاری بزرگ این جهان این است که مسئله ندارد و حتی نمی خواهد که مسئله داشته باشد و آن را تعریف نکرده است.
ویژگی جهان توسعه نیافته این است که بدون تحقیق، خیال میکند که همه چیز را میداند و برای هر مشکلی راه چاره ای را میشناسد...
@barsakht
9سوال و 9 پاسخ از کتاب
« پان ترکیسم و پان آذریسم»
نوشته احمد کاظمی– بخش هفتم و پایانی
@barsakht
* 9) به عنوان نتیجه گیری، مهمترین اهداف طرح ایده پان ترکیسم و پان آذریسم کدامند؟
** مسئله پان آذریسم یا به اصطلاح اتحاد دو آذربایجان پس از فروپاشی شوروی به طور جدی مطرح شد اما واقعیت این است این ایده توسعه طلبانه بیشتر توسط روسها وکمونیست ها با اهداف ذیل بویژه درهنگام تاسیس فرقه دموکرات آذربایجان درسال 1324 ه.ش مطرح گردید:
الف) جایگزین کردن احساسات ضد ایرانی به جای احساسات ضد روسی در بین مردم آذربایجان جدا شده از ایران ومسلمانان قفقاز با تبلیغ این امر توسط کمونیست ها که طی قراردادهای گلستان و ترکمنچای ، آذربایجان واحد بین تزارها و روس ها تقسیم شد وبرای برخورداری مردم آذربایجان جنوبی (ایران) از مزایای زندگی کمونیستی ، باید آذربایجان ایران به آذربایجان شمالی (شوروی) ملحق شود. البته مطالعه دقیق تاریخ، تحریف کامل این مطلب توسط کمونیست ها را نمایان می سازد زیرا امضا کنندگان قراردادها، رژیم پادشاهی ترکان قاجار بودند و نه فارس ها که قومی همانند سایر اقوام ایرانی هستند.
ب )ایجاد تغییرات فرهنگی در قفقاز و آذربایجان جدا شده از ایران به سود فرهنگ روسی و برعلیه فرهنگ اسلامی ایران مانند تغییر الفبا ومبارزه با زبان فارسی و عربی.
ت )ایجاد گسست فرهنگی بین ایران و قفقاز به خصوص میان ایران وآذربایجانی های جداشده از ایران که به رغم جدایی جغرافیایی ، ازلحاظ فرهنگ، مذهب، زبان و پیشینه ادبی و تاریخی جزیی از ملت ایران محسوب می شوند وشاعران بزرگی مثل نظامی گنجوی وخاقانی وشیروانی از میان آنان برخواسته اند.
@barsakht
ث )مشغول کردن مقامات ومسئولان ایرانی به رفع خطر تجزیه مجدد ایران وبه انفعال کشانیدن آنان در قبال سرنوشت مسلمانان قفقاز.
ج )استفاده از اندیشه آذربایجان واحد در ترکیب جمهوری های شوروی وتجزیه ایران به عنوان اهرم فشار برای اخذ امتیازات اقتصادی سیاسی بویژه در دوران جنگ سرد و در زمان حاکمیت رژیم پهلوی که ایران تحت سلطه آمریکا قرار داشت.
نکته قابل توجه این است که آذری های ایران در طول تاریخ ، از جنگ پر افتخار چالدران ومقاومت دلیرانه در برابر توسعه طلبی ترکان عثمانی ، واقعه مشروطیت و حرکت به سوی تهران ونیز در جریان انقلاب اسلامی ثابت کرده اند که تحت هیچ شرایطی روحیه جدایی طلبی ندارند. اما پان ترکیست ها وپان آذریست ها تلاش دارند چنین القاء نمایند که در طول تاریخ یک جنبش سراسری و روحیه جدایی طلبی در ایران وجود داشته است.
@barsakht
سلسله مباحث ایران و توسعه
بخش ۱۷
گرته برداری ناموفق از الگوی توسعه غربی
@barsakht
ایران از ۲۰۰ سال قبل بر اثر برخورد با تجدد اروپایی و با اقتباس از شئون آن، قدم در مسیر تجدد مآبی گذاشت و حال آنکه این وضعیت، تا به حال نیز ادامه داشته است و حاصل آن بروز پارادوکس ها و برهم خوردن نظام تعادل و تناسب است...
در واقع، مجموعه شئونی که به صورت جدا جدا ، از غرب اتخاذ و اقتباس شده و در کنار یکدیگر قرار گرفته ، به هیچ وجه از یک تعادل و تناسب منطقی برخوردار نیست چرا که دین و فرهنگ و هنر و علم و تکنولوژی از هم جدا و بی ارتباط هستند و در جایگاه مناسب خود قرار ندارند و هیچ کدام از آنها کارکرد خود را انجام نمی دهند....
علمی که ما اکنون از آن برخورداریم، در واقع بیش از حد نیاز ما است و به بیانی مشکل امروز ما نداشتن دانش و دانشمند و دانشگاه نیست، بلکه مشکل این است که، نمی دانیم به علم چه نیازی داریم و جایگاه علم کجاست و چه نیازهایی با آن برآورده می شود ....
نتیجه چنین روندی می شود همان : گرته برداری ناموفق!
@barsakht
توسعهنیافتگی ربط ذاتی به نفت و آب و سرزمین ندارد ، بلکه در جان و وجود مردم جهان توسعه نیافته است.....
نتیجه گیری نظرات اندیشمند ؛
@barsakht
به نظر می رسد در نظام فکری دکتر داوری اردکانی چهار عامل موجب عدم دستیابی ایران در بستر تاریخی به توسعه شده است:
۱- گرته برداری ناشیانه از غرب
۲- ناتوانی و نادانی در عین ناهماهنگی و آشوب
۳- عدم هماهنگی و سازواری بین اجزا ( شامل ترتیبات و ابزارها و...)
۴- بی مسئلگی و بی پرسشی
@barsakht
هر کدام از این نتایج ناشی از برخی نارسایی ها در حوزه های مختلف فکری و عملی در جامعه ایران بوده است . این نارسایی ها عبارتند از :
- غلبه ایدئولوژی در مناسبات و طراحی ها
- عدم اولویت توسعه
- تشخیص ندادن لازم از غیر لازم و مهم از غیر مهم و امروزی از دیروزی و سودمند از مضر و ...
- عدم وجود خرد و عقل توسعه
- بستگی صوری و ظاهری به توسعه
- عدم وجود اراده توسعه
_ و....
___________________________
برای پیوستن به کانال تحلیلی سیاسی برساخت در تلگرام و ایتا بر روی @barsakht فشار دهید
تاکنون به مطالعه دیدگاه های برخی از اندیشمندان ایران در خصوص توسعه نیافتگی اینرا پرداخته و گفتیم که :
@barsakht
دکتر صادق زیبا کلام از مباحث تاریخی صحبت کرده و مشکلاتی مانند بیآبی و زندگی عشایری و ایلی تا حمله مغول و خاموشی چراغ علم را به عنوان دلایل و ریشه های وضعیت نامطلوب توسعه در ایران میداند.
سپس به ارائه نظریات دکتر سریع القلم پرداختیم که معتقد بود توسعهنیافتگی ما نتیجه خلقیات و شخصیت دیرپای قبیلهای، عشایری، تبعیتی و استبدادی ما است و هیچ وقت نخبگان فکری و ابزاری ما به یک اجماع در خصوص توسعه ایران دست نیافته اند و به همین دلیل هیچگاه یک انرژی متمرکزی برای حرکت در مسیر توسعه پیدا نشد....
دکتر داوری اردکانی نیز از عدم وجود خرد توسعه( یعنی نوعی از عقل که با انواع دیگر عقل ها تفاوت دارد و باعث تناسب و هماهنگی میشود) صحبت می کند .... او گرته برداری ناشیانه از مظاهر توسعه، میل به توسعه بدون اراده توسعه و عدم اولویت داشتن توسعه توسط حکومت را ، از موانع توسعه یافتگی ایران در طول ادوار تاریخی می دانست
@barsakht
سلسله مباحث ایران و توسعه
بخش 18
"چرا غرب پیش رفت و ما عقب ماندیم؟"
کاظم علمداری مدرک دکترای خود را از دانشگاه ایلینویز آمریکا گرفته و و پس از دانشگاه تهران ، در دانشگاه های لس آنجلس ، نورث ریچ و یو سی آل به تدریس و تحقیق در خصوص بحث توسعه ی ایران پرداخته است ..
چرا غرب پیش رفت و ما عقب ماندیم!
@barsakht
این عنوان کتاب و محور اغلب موضوعات مورد تحقیق دکتر کاظم علمداری است...
وی در ابتدا این سوال را مطرح میکند که کدام مورد را باید به عنوان دلیل عقب ماندگی ایران دانست:
فرهنگ؟
نژاد؟
استعمار؟
اسلام؟
دکتر علمداری معتقد است که : عقب ماندگی در ایران یک پدیده تاریخی و نسبی است . تاریخی به این معنا که باید عوامل آن را در سراسر تاریخ ایران جست و دگرگونی تاریخی آن را نیز مد نظر گرفت و نسبی است به این معنا که نمیتوان گفت ایران کشوری عقبمانده است، بلکه باید گفت که ایران نسبت به برخی جوامع عقب مانده است....
اینکه عقب ماندگی ایران را به فرهنگ ، استعمار ، مذهب یا نژاد نسبت میدهند، درست نیست ..
عدهای معتقدند که استعمار غرب موجب عدم رشد ایران شده است اما عوامل عقب ماندگی ایران، نه خارجی ، بلکه به طور عمده، داخلی بوده و خود ایرانی ها مسئول آن بوده اند.....
@barsakht
البته به طور مشخص این نه انسان هایی که در ایران زندگی می کردند ، بلکه سرزمین آنها در این عقبماندگی دخیل بوده است...
اگر غربی ها پیشرفت کرده و شرقی ها نتوانستند پیشرفت کنند ، آیا باید در این صورت ، نژاد آنها را برتر بدانیم؟؟
بدون شک این چنین نیست و بسیاری از اختراعاتی که غربیها در دوره مدرن به آن دست یافته اند ، چینی ها قرن ها قبل آنها را اختراع کرده بودند مانند پمپ مکانیکی آب، ساعت، کاغذ، باروت، ذوب فلزات و غیره .... ولی سیستم اقتصادی و سیاسی چین مانع از ادامه این روند شد ..
@barsakht
سلسله مباحث ایران و توسعه _بخش ۱۹
آیا اسلام عامل عقب ماندگی ایران و مسیحیت عامل پیشرفت غرب است؟
@barsakht
به طور حتم، بسیاری از کشورهای عقب مانده ، مسلماننشین نیستند و برعکس، بسیاری از کشورهای عقب مانده در آمریکای لاتین و آفریقا هم ، مسیحی هستند ...
به طور حتم ، پیشرفت با رشد سرمایهداری ارتباط دارد ....
دلیل عقب ماندگی ایران، ادامه نظام کهنه کشاورزی و نبود سرمایه داری بوده است...
اگر سرمایه داری در ایران رشد میکرد، اسلامی مدرن نیز جای اسلامی سنتی را میگرفت، کما اینکه در غرب ، سرمایه داری، مسیحیت سنتی را به اصلاحات مدرن کشاند.. مسیحیت سنتی در برابر مدرنیسم دو قرن مقاومت کرد .
بر خلاف نظریه ای که اسلام را عامل عقب ماندگی ایران و مسیحیت را عامل پیشرفت غرب میداند، شواهد تاریخی نشان میدهد که ایران، در دوره غلبه کامل اسلام، یعنی بین قرن های دوم تا پنجم هجری، از رشد علمی برجستهای برخوردار شد و دانشمندان بزرگی را به جهان تحویل داد و بر عکس در اروپا، در دوره تسلط کامل کلیسا در جوامع، یعنی در قرون وسطا، اروپا سیر قهقرایی طی کرد و بسیاری از دستاوردهای تمدن یونانی و رومی نیز از بین رفت..
@barsakht
تاثیر جغرافیا و محیط زیست و ساخت فرهنگی جامعه ایران
تداوم فرهنگ سنتی ایران بیشتر ناشی از عوامل جغرافیایی و محیط زیست ایرانیان در طول سالیان متمادی تاریخی بوده است...
در واقع فرهنگ سنتی، ساخته جامعه سنتی ایران بوده و تداوم این فرهنگ، ناشی از ژئوپلیتیک ایران در طول سالیان دراز تاریخی است ..
چنین فرهنگی باعث شکل گیری روند انسان سازی منحصر به فردی در طول تاریخ این سرزمین شده که نگاه ویژه به آن در یک بستر تاریخی ، برای تحلیل تمام پدیدههای سیاسی و اجتماعی ایران ، لازم و ضروری است.
@barsakht