🔴 ۳۰ نکته کوتاه بیانات امروز رهبرمعظم انقلاب درباره تحولات منطقه
🆔 eitaa.com/barsakht
🔷 چرا سوریه سقوط کرد؟
@barsakht
١. نارضایتی گسترده و عمیق مردم سوریه از عملکرد دولت مرکزی به ویژه در حوزه اقتصادی
٢. ارتش کاملا بی انگیزه و بدون ایدئولوژی سوریه
٣. درگیری متحدان سوریه در جبهه های دیگر
۴. حمایت گسترده آموزشی، تکنولوژی، اطلاعاتی و . . . دولت های بیگانه به ویژه اوکراین و ترکیه از تحریر الشام
۵. برنامه ریزی دقیق، پیچیده و توسل به اصول جنگ ترکیبی ( استفاده گسترده از پهپاد های پیشرفته، جنگ شناختی، استفاده از بدنه اجتماعی، خدمات رفاهی و معرفی چهره جدید . . .)
۶. شکل گیری گروه های ناراضی ساختارمند دارای توان بالای نظامی در گوشه کنار سوریه (کردهای قسد متحد آمریکا در شرق، تحریر الشام در شمال، دروزی ها در جنوب و . . .)
https://eitaa.com/barsakht
🔷 فتنه انگیزی اتاق فکر ناتو در مورد ایران
@barsakht
۱. باید به ایران «فهمانده شود» که صرفاً با متوقف کردن فعالیت هستهای تحریم برداشته نمیشود مگر اینکه از حمایت مقاومت نیز دست بردارد
۲. دیگر نباید به طور علنی از تغییر رژیم (regime change) در ایران حرف زد زیرا این کار باعث عکس العمل شدید حاکمیت خواهد شد، بلکه ایران را باید مانند شوروی سابق با صبر و حوصله از درون از طرق زیر پاشاند:
🔸تمرکز روی زنان
🔸افزایش نارضایتی اقتصادی و گرانی
🔸عصبانی کردن مردم از طریق اخبار تخلفات مسئولین و رصد دقیق خانوادههای مسئولین و تخلفات آنها
🔸تشکیل یک گروه زبده کوچک (small tiger group) مخصوص عصبانی کردن مردم و تدوین جزوههای آموزشی خاص با محوریت عصبانی کردن مردم و برگزاری دورههای آموزشی
🔸تخصیص بودجه بیشتر برای تولید اخبار فارسی بیشتر، گویندگان جدیدتر و متنوعتر، تأسیس تلویزیون ماهوارهای و ...
۳. از بین بردن مقاومت از طرق زیر:
🔸 مسدود کردن منابع مالی حزب الله در بانکهای اتحادیه اروپا و بدبین کردن مردم لبنان نسبت به آنان
🔸 قطع تأمین برق عراق از طریق ایران
🔸 تقویت دولتهای ضعیف منطقه مانند لبنان، عراق و ... برای غلبه و ادغام و خلع سلاح میلیشای مقاومت
🔸 استقرار نیروهای سازمان ملل در مرز لبنان و عقب رفتن حزب الله تا ۱۲ کیلومتر تا شهرک نشینان به شمال برگردند.
🔸 با پایان جنگ، رهبران یمن مانند رهبران القاعده زیر نفوذ آمریکا بروند. در عین حال به مردم یمن گفته شود که این رهبران نمیتوانند اقتصاد را اداره کنند.
۴. تحریک و ترغیب کشورهای منطقه به طور مستقیم و چین و روسیه بطور غیرمستقیم به مخالفت با برنامه هستهای ایران.
https://eitaa.com/barsakht
اتاق فکر ناتو:
دیگر نباید به طور علنی از تغییر در ایران صحبت کرد!!!
راهکار ما، تشکیل یک گروه زبده کوچک (small tiger group) برای عصبانی کردن مردم و تدوین جزوههای آموزشی خاص متناسب با این ماموریت است. ما برای...
ادامه در کانال برساخت:
https://eitaa.com/barsakht
7.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ کولاک دکتر علم صالح، استاد دانشگاه ملی استرالیا، در واکنش به اظهارات وطنفروشانه مشاور ربع پهلوی در مورد برنامههای غرب برای سوریهسازی ایران!
🔺ایران با سوریه فرق میکند؛ آنهایی که آرزو میکنند ایران هم سوریه شود موفق نخواهند شد؛ گروههای مقاومت از بین نرفتند و ايران سیاستهای دفاعی خود را بر سیستم موشکی و دکترین هستهای بنا نهاده است. سوریه تبدیل به باتلاقی برای بازیگران غربی آن خواهد شد!
@barsakht
سوریه پس از بشار اسد به کدام سو خواهد رفت؟
@barsakht
🔹با سقوط نظام بعثی سوریه این سوال مطرح است که چه چشماندازی را میتوان برای آینده سیاسی این کشور متصور بود. برای تببین این موضوع باید مهمترین چالشهای وضع موجود و حکومت آینده، بازیگران اصلی و در نهایت سناریوهای اصلی را مدنظر داشت.
💢مهمترین چالشهای وضع موجود و حکومت آینده
🔸بیتردید تشکیل هر دولتی در آینده نزدیک در سوریه، متأثر از چالشهای مهمی است که در این مسیر وجود دارد. به همین جهت، ابتدا چالشهای فعلی دمشق و البته چالشهایی که متوجه دولت آینده است مورد توجه قرار می گیرد و بعد از آن به بازیگران و سناریوهای موجود پرداخته میشود. مهمترین چالشهای وضعیت فعلی سوریه (بعد از سقوط حکومت بشار اسد) و هر حکومتی که در آینده نزدیک تشکیل شود، عبارتند از:
1️⃣کشوری با سه اقلیم متفاوت (معارضه، قسد و مناطق علوینشین)
2️⃣تأمین هزینه کلان بازسازی
3️⃣ روشن شدن تکلیف تروریستهای خارجی
4️⃣ بروز دوباره شکاف «اکثریت – اقلیت» به عنوان مهمترین محرک در تاریخ سیاست سوریه با رسیدن اکثریت (اهل تسنن) به قدرت
5️⃣ موج فراگیر «انتقامخواهی»
💢 بازیگران داخلی و خارجی
🔸به طور کلی بازیگران اصلی در بحث تشکیل دولت آینده را به دو دسته «بازیگران داخلی» (اهل سوریه) و «دولتهای خارجی مؤثر در معادله نظامسازی» تقسیم میکنیم.
🔸در اقلیم معارضه، حداقل ۵ بازیگر اصلی وجود دارد که شامل هیئت تحریر الشام، اتاق عملیات «فجر الحریۀ» تابع «جیش الوطنی»، گروههای مسلح در درعا، مسلحین دروزیمذهب استان سویدا. گروههای مسلح در منطقه «التنف» میشود. تازه به اینها باید گروههایی از قبیل احرار الشام، جبهه شامیه، الزنکی، فیلق الشام و ... را اضافه کرد.
@barsakht
🔸هماکنون معارضین سوری دارای دو تشکیلات سیاسی حکمرانی مجزا از هم هستند که قطعا جامعه جهانی با حکومت مستقیم هر کدام از آنها بر دمشق مخالفت خواهد کرد. تجربه اول «حکومۀ الأنقاذ» در ادلب و تابع تحریر الشام و تجربه دوم «دولت موقت» در مناطق تحت قیمومیت ترکیه است که جامعه جهانی با حکمرانی بیواسطه اینها بر دمشق مخالفت خواهد کرد. اما نکته مهم اینجاست که اگر این دو تجربه تعین یافته را کنار بگذارند، باید سازههای جدیدی تعبیه شود که قطعا متأثر از بافت این دو تشکیلات خواهد بود.
🔸باید توجه داشت به دو علت «سابقه تطبیق شریعت پیش از زمامداری تحریر الشام» (از سال ۲۰۱۵ یعنی دو سال پیش از سیطره تحریر الشام بر ادلب) و «بافت یکدست سنی قلمرو تحریر الشام در ادلب» تجربه حکمرانی آنان قابل تعمیم به کل خاک سوریه نیست.
🔸در اقلیم کردی بازیگر اصلی قسد است. شکاف عربی-کردی در این دوره تشدید میشود و به صورت «شکاف بدنه با رأس» خود را نشان خواهد داد. در رابطه با علویها برای اولین بار در تاریخ سوریه، کسی رهبری آنها را در دست ندارد و جامعه علوی سوریه فاقد «سر» هستند. این نکته بر ابهامات نسبت به جهتگیریهای آنان میافزاید. آخرین نکتهای که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد، بقایای نظام قدیمی است که همچنان اداره سوریه را از نظر اداری و خدماتی بر عهده دارند.
🔸در مورد بازیگران خارجی باید گفت نقش اول را کشورهای «ایالات متحده»، «ترکیه» و «روسیه» ایفا خواهند کرد و در درجه بعد نیز «رژیم صهیونیستی» و «کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس» (قطر، عربستان و امارات) و «اردن» قرار دارند و البته «جمهوری اسلامی ایران» با توجه به نفوذ خود در گذشته، تلاش خواهد کرد تا در این فضا اثرگذار بماند.
@barsakht
💢 مهمترین سناریوها
🔸در رابطه با سناریوها، به صورت کلی چهار ایده «دولت مرکزی مقتدر»، «تجزیه»، «تأسیس نظام فدرال» و «لیبیایی شدن سوریه» مطرح است. اما در این زمینه نگارنده به صورت خاص، ایده «دویلات» را جدیتر میداند که مشخصات آن به شرح ذیل است:
1️⃣پهنه سرزمینی کشور (قلمرو حاکمیت ملی) در مناطق مختلف میان گروههای متنفذ محلی تقسیم میشود.
2️⃣این گروهها در قلمرو خود فاقد پشتوانه حقوقی و رسمی هستند؛ اما از قدرت بالای سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی برخوردارند.
3️⃣مرزهای مشخصی برای قلمرو هر جریان وجود ندارد.
4️⃣در بسیاری از نقاط، قدرت نفوذ این نیروی متنفذ محلی از ساختار دولت بیشتر است.
5️⃣در این شرایط، دولت یا به شرکت سهامی عام میان این گروهها بدل شده یا دست کم در داخل خود رقابتهایی دارد که طرفهای رقیب را به سمت دادوستد و امتیاز دادن به متنفذین محلی میکشاند.
@barsakht
ارزیابی امنیتی آینده سوریه؛
شرق فرات کانون بحران و رقابت
@barsakht
🔹سقوط بشار اسد، معادلات ژئوپلیتیک خاورمیانه را وارد مرحلهای پیچیدهتر کرده است. درحالیکه از منظر امنیت ملی ایران، پیامدهای این رویداد فراتر از جغرافیای سوریه است یکی از کانونهای مهم این تحولات، منطقه شرق فرات خواهد بود که بهدلیل حضور نیروهای آمریکایی، گروههای کردی، و ذخایر غنی منابع طبیعی، به نقطهای تعیینکننده در آینده تحولات سوریه و منطقه تبدیل خواهد شد.
💢 خیز آمریکا برای تقویت حضور در شرق فرات
🔸منطقه شرق فرات، که هماکنون تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) با محوریت یگانهای مدافع خلق کرد (YPG) قرار دارد، از حیث جغرافیایی و اقتصادی اهمیت راهبردی دارد. این منطقه، که شامل بخش قابلتوجهی از منابع نفت و گاز سوریه است، بهعنوان اهرمی اقتصادی و نظامی در دست بازیگران فرامنطقهای بهویژه آمریکا و متحدانش عمل میکند. در شرایط پساسقوط، حضور گسترده نظامی آمریکا در این منطقه نهتنها ادامه خواهد یافت بلکه احتمالاً تقویت میشود.
🔸از سال ۲۰۱۹ تاکنون، آمریکا به بهانه جلوگیری از بازگشت داعش با هدف حفظ کنترل بر منابع انرژی سوریه، اقدام به ارسال تجهیزات و استقرار پایگاههای متعدد در شرق فرات کرده است. طبق گزارشها با تشدید بحران، ایالات متحده با افزایش سیل نیرو و تجهیزات نظامی به پایگاههایش در الحسکه و دیرالزور، در حال تثبیت حضور خود در این منطقه است. هدف واشنگتن، ایجاد ساختاری شبهدولتی و تقویت نقش نیروهای نیابتی است تا از این طریق مانع دسترسی مجدد ایران به مدیترانه شود.
💢آثار سقوط دولت دمشق بر تحرکات آمریکا
🔸پیش از سقوط نظام سوریه حضور آمریکا در شرق فرات بهمعنای کنترل بر منابع اقتصادی سوریه و جلوگیری از تأمین مالی نیروهای مقاومت بود. این راهبرد در قالب تحریمهای اقتصادی و ممانعت از بازسازی سوریه تعریف میشد که عملاً بار اقتصادی و امنیتی بحران سوریه را بر دوش ایران و دیگر حامیان محور مقاومت میانداخت.
🔸اکنون فرصت مناسبی برای واشنگتن فراهمشده تا بدون هزینههای سیاسی و نظامی گسترده، بر خلأ قدرت موجود سوار شود. در این سناریو، ایالات متحده میتواند از شرق فرات بهعنوان سکویی برای پیشبرد سیاستهای فشار حداکثری علیه ایران استفاده کند.
💢تعامل نیروهای کردی و آمریکا در شرق فرات
🔸نیروهای کردی در شرق فرات، بهویژه یگانهای مدافع خلق، بهعنوان شریک کلیدی آمریکا در این منطقه عمل میکنند. این نیروها که تحت حمایت اطلاعاتی، تسلیحاتی و لجستیک آمریکا قرار دارند، تلاش میکنند از طریق ایجاد ساختارهای شبهدولتی، حاکمیت خود را در منطقه تثبیت کنند. این امر میتواند پیامدهای مستقیمی را متوجه امنیت مرزهای ایران سازد.
💢تهدیدات مرزی ایران: سناریوی کردستان دوم
🔸 تجربه اقلیم کردستان عراق نشان داده است که قدرتگیری گروههای کردی در منطقه، ارتباط مستقیمی با تحرکات مشابه در مناطق مرزی ایران دارد. تقویت کردها در شرق فرات، میتواند به تحریکات قومی در داخل ایران دامن بزند. از این رو، ایران با تهدیدی چندلایه مواجه خواهد شد: از یک سو، افزایش تحرکات نظامی در مرزهای غربی و از سوی دیگر، تحریک احساسات قومی و تجزیهطلبانه در مناطق داخلی.
💢نقش ترکیه در تحولات شرق فرات
🔸سقوط دولت اسد، ترکیه را نیز بهعنوان بازیگری کلیدی در تحولات شرق فرات فعالتر خواهد کرد. آنکارا که حضور کردها در شمال سوریه را تهدیدی وجودی میداند، احتمالاً به عملیاتهای نظامی بیشتری در این منطقه دست خواهد زد. هرچند سیاستهای ترکیه ممکن است در ظاهر با منافع آمریکا همسو باشد، اما تعارضهای عمیقی میان این دو بازیگر وجود دارد که میتواند به پیچیدگی معادلات منطقه بیفزاید.
💢چاره ایران برای مدیریت بحران
🔸در این شرایط، ایران باید با طراحی راهبردی چندوجهی، از گسترش نفوذ آمریکا در شرق فرات جلوگیری کند. اولویت ایران، تقویت نیروهای نیابتی محلی و ایجاد شبکههای امنیتی در مناطق شرقی سوریه خواهد بود. استفاده از ظرفیتهای قبایل عرب و جوامع محلی، که از حضور آمریکا و نوع کنشگری قسد در این مناطق ناراضی هستند، میتواند بخشی از این راهبرد باشد. روسیه هنوز منافع مشترکی با ایران در جلوگیری از گسترش نفوذ آمریکا دارد و برخی از همکاریهای اطلاعاتی و نظامی با مسکو در سوریه میتواند در دوران پسااسد نیز تداوم یابد.
✅در نهایت، سقوط دولت بشار اسد آزمونی دشوار برای محور مقاومت و بهویژه ایران خواهد بود. شرق فرات به کانون تحولات منطقهای تبدیل خواهد شد و ایران باید با بهرهگیری از تمامی ابزارهای ژئوپلیتیک و امنیتی، از این بحران بهعنوان فرصتی برای تجدید کنشگری خود در سوریه استفاده کند.
@barsakht
خوانش انحرافي از سقوط نظام سوريه
@barsakht
✍️عبدالله گنجی
اصلاحطلبان علت سقوط نظام سياسي سوريه را با دو عبارت «ديكتاتور» و «مردم» معنا ميكنند و تقريباً هيچ دليل ديگري براي آن ارائه نميكنند و هيچ متغير ديگري را براي آن برنميشمارند. البته در سقوط دولت افغانستان كه به دست گروهي همفكر با تحريرالشام اتفاق افتاد، اصلاً نقدي به دولت مستقر نداشتند و حرفي از حضور ۲۰ ساله امريكا نزدند و از مردم افغانستان نيز ذكري نكردند، فقط طالبان را گروهي تروريستي اعلام كردند و به جمهوري اسلامي متلك ميانداختند و در داستان سوريه نيز خوانشي ارائه ميدهند كه اينهماني با جمهوري اسلامي باشد.
آيا سقوط نظام سوريه به خاطر نبود دموكراسي بود و اگر اين بود مردم مقابل تيربارهاي سوار بر تويوتاها ميايستادند و كشته ميشدند؟ يا اصلاً آن تيربارها وجود نداشت؟ سؤال اساسي اين است كه در كدام كشور عربي دموكراسي است و مردم حاكماند؟ چرا حركتي كه عليه اسد شد عليه امثال اردن، مراكش، مصر و عربستان نميشود؟ اگر اسد متعلق به اقليت مذهبي بود، چرا در بحرين چنين نميشود؟ ممكن است در قبال اين سؤالات گفته شود كه آن كشورها اقتصاد بهتري دارند لذا رفاه نسبي نبود دموكراسي را امكانپذير ميكند. اگر پاسخ اين است پس علت سقوط نظام سياسي سوريه دو عامل بيشتر نيست؛ اول مشكلات حاد اقتصادي و دوم توطئه خارجي. اگر اين دو عليه هر كدام از كشورهاي عربي اتفاق بيفتد، همين خواهد شد. اما اصلاحطلبان مسئلهشان سوريه نيست؛ آنان روشنفكراني هستند كه حتي در قدرت هم باشند، اپوزيسيون هستند و اين داستان ادامه دارد. تفاوتشان در نگاه به افغانستان و سوريه دقيقاً حركت معكوس نسبت به آن چيزي است كه گمان ميكنند نظر نظام است. در افغانستان احساس ميكردند نظام از دولت مستقر راضي نيست، پس با طالبان است و اينجا احساس ميكردند نظام با دولت سوريه است. اگر احساس ميكردند نظام با تحريرالشام است حتماً به تحريرالشام حمله ميكردند. راهبرد فقط خلاف جهت نظام شنا كردن است و هيچ انگيزه و راهبرد ديگري ندارند.
اما دلايل جامع حتمي سقوط نظام سياسي سوريه چيست؟ دلايل آن در دو دسته قابل تقسيمبندي است: ۱- دلايل ريشهاي و تاريخي، ۲ـ دلايل آني و زماني.
دسته اول به اين معناست كه نيروي انساني نظامهاي تكحزبي عمدتاً لاغر ميشود و نيروهاي تحت انقياد هم به مررو به حاشيه رانده ميشوند. حال اگر دشمن خارجي بتواند نيروهاي موصوف را تر و خشك و برايشان هزينه كند، موفق ميشوند. البته نزاع امنيتي- نظامي ۶۰ ساله سوريه با صهيونيستها و اشغال بخشي از اين كشور كه در 13 سال اخير تشديد شد و با اشغال بخش ديگري از كشور در هفت سال گذشته در شمال غرب و شرق سوريه، حالت فوقالعاده را در سوريه استمرار داد و بلكه تحميل كرد. همين وضعيت امكان اصلاحات داخلي را به خاطر احتمال بروز بيثباتي، از نظام حاكم سلب كرد.
دشمنان قسمخورده و آماده به كار نيز از عوامل مهم احتياط در شروع اصلاحات در سوريه بود.
اما در خصوص عوامل آني و زماني ميتوان ۱- تحريم و قانون سزار را عامل مهم دانست. سوريه مانند ايران زيرساختهاي درونزا براي دوران تحريم نداشت، منابع و مزيتهاي ارزآوري مانند پتروشيميها يا نفت را نيز نداشت، بنابراين در ۱۳ سال اخير منابع تحليل رفت و زيرساختها و حقوق نه تنها ترميم نشد كه بدتر شد و ارتش را نيز شامل شد.
۲- ايدئولوژي براي مبارزه حياتي و حتمي است. آنچه تحريرالشام از آن بهره برد و ارتش سوريه فاقد آن بود. ارتش سكولار- كلاسيك سوريه فاقد اين ايدئولوژي بود و از سوي ديگر ضعف تجهيزات روزآمد و رفاه نسبي نيز داشت و سرجمع اينها مقاومت را بيمعنا كرد.
۳- انحلال نيروي مردمي ۱۲۰ هزار نفري بومي سوريه كه به دست حاج قاسم تشكيل شد و آموزش ديد و سازماندهي شد نيز عامل مهمي بود. اين نيروي ايدئولوژيك به بهانه كمبود منابع مالي بعد از داعش به ۲۰ هزار نفر تقليل يافت و سپس منحل شد و در روز حادثه نبود.
۴- هم مرزي ادلب به عنوان پايگاه تروريستها با تركيه، مزيت نسبي آنان بود. اگر استقرار آنان در استانهاي مركزي سوريه بود، امكان گسيل سلاح، نيرو، پول و تويوتا به اين راحتي ممكن نبود.
۵- تخليه انبارهاي سلاح در كمك به حزبالله يا بمباران مستمر به دست صهيونيستها از عوامل ديگري بود كه دولت با كمبود تجهيزات برد كوتاه مواجه بود.
۶- فاصله جغرافيايي با ايران و اشراف صهيونيستها و امريكا بر مسيرهاي ترانزيتي زميني و هوايي از ديگر دلايلي بود كه اقدامات اورژانسي ايران را غير ممكن ميكرد.
۷- جنگ رواني و روايت اول تروريستها و الجزيره با اخباري مبني بر فرار اسد، كودتاي ارتش، خيانت روسيه، عدم دريافت حقوق ارتشيان، استقبال مردم از تروريستها و. . . خود بخشي از عوامل تسريعكننده حركت تروريستها بود.
ادامه:
@barsakht
بدون تردید توطئه ترکیه، صهیونیستها و امريكا كمتر از انگيزه ايدئولوژيك نيروهاي ميداني تحريرالشام نبود. بنابراين سرجمع آنچه را که اتفاق افتاد، بايد در تكحزبي بودن نظام سياسي، اقتصاد ضعيف و كمبود شديد منابع و دشمنان با انگيزه خارجي دانست.
ايران هميشه سه انگيزه براي حفظ سوريه داشت. اول تعهد اخلاقي به اسد پدر و پسر بود كه در جنگ تحميلي در كنار ما بودند و قاعده جنگ عرب- عجم را پاره كردند و اسد پسر در اين ۲۰ سال حاضر نشد ايران و حزبالله را به پول عربها بفروشد و هميشه پيشنهادات را رد كرد.
دوم، نقش سوريه در محوريت و عقبه جنبشهاي مبارز عليه صهيونيستها بود كه از جهت مكاني فراختر از غزه و لبنان بود و پناهگاه جنبشهاي اسلامي و بخشي از پازل مقاومت بود.
سوم، خط ارتباطي ايران- حزبالله بود كه از سوريه انجام ميشد، زيرا لبنان راه زميني ديگري جز سوريه به ايران و جهان ندارد. البته ترديد نبايد كرد كه ايران با تجربه يمن و غزه ثابت كرده است كه راههاي ارتباطي را خواهد يافت و حزبالله همچنان اسطورگي خواهد كرد.
دوران ماه عسل فعلي در سوريه به دليل تنوع گروهها، سلفيگري، مشكلات اقتصادي و كمبود امنيت و تنوع بازيگران تمام خواهد شد. جريان حاكم در سوريه بالاخره بايد بخشهاي جديد اشغال شده سوريه به دست صهيونيستها را در پرونده خود ببيند و براي آن فكري بكند و مردم سوريه را از اين تحقير برهاند. اگر وارد اين كارزار شود، تنها نيرويي كه جرئت دارد به آن كمك كند، ايران است ولاغير، زيرا راهبرد قطعي و اعلام شده جمهوري اسلامي اين است: هركس با صهيونيستها بجنگد مورد حمايت ما خواهد بود.
@barsakht