فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنر دوبله ایران
صدای کاراکترهای مونث😁
برعکسشم هست اغلب کاراکترای فوتبالیستا دوبلورشون خانم بودن🙃
🆔 @bartarinhax
🧚♂پروردگارا...🤲
🍁💡در انتهای شب
🧚♂به فرشتگانت بسپار
🍁💡در لحظه لحظه ی نیایش هایشان
🧚♂دروستان مرا از یاد نبرند🙏
✨🍁شبتان در پناه خدا🍁✨
@bartarinhax
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 🍂 🌱 🍂 🍂 🍃
🍂 🌱 🍃 🍎 🍃 🍎
🍃 🍎 🍂 🍂
🍂 🍎 🍎
🍎
آخر هفته تـون عـالـی🍃🍎
براتون روزی پـراز زیبـایی🍃🍎
و پـر از محـبـت و روزگــاری 🍃🍎
پـر از مـوفـقــیـت آرزومـنـدم 🍃🍎
حــال دلتــون قشنگــــــــ
روزای پاییزیتون گـرم مـحـبت🍃🍎
پنجشنبه تون پراز بهترینها🍃🍎
@bartarinhax🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه دوبله سریال پرطرفدار ایرانی ها “افسانه جومونگ”
رزیتا یاراحمدی گوینده نقش سوسانو و علیرضا باشکندی مدیر دوبلاژ و گوینده نقش جومونگ
🆔 @bartarinhax
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸بر روی زمین و آسمانها و کرات
💫در بین مناجات برای حاجات
🌸زیباتر از این جمله ندیـده اسـت کسی
💫بر خاتم انبیاء محمّد(ص) صلوات
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸
@bartarinhax
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سلام صبح بخیر مهربانان
🌹روزتون پرازانرژی
🌸مثبت ولبریزازعشق خدا
🌹بخندوشادباش و
🌸شاکرداشته ها
🌹ونداشته هات باش
🌸امروزخداوند
🌹بافرشتگانش همراه شماست
@bartarinhax
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارالها در آخرین پنج شنبه
آبان ماه یاورمان باش
تا محتاج روزگار نباشیم
همدممان باش تا که
تنها در روزگاران نباشیم
کنارمان بمان تا که بی کس
ایام نباشیم و خدایمان باش
تا بنده دیگری نباشیم...
@bartarinhax
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با دیدن این ویدیو فهمیدم
که دیگه مثل مرتضی پاشایی نمیاد😥
واقعا خیلی حیف شد کارهای به شدت احساسی
🆔 @bartarinhax
اون موقع ها که ما بچه بودیم، حتی سینک ظرفشویی دوتایی نبود،تو مهمونیای فامیلی مون که ظرف و ظروف زیاد بود،
از اون لگن قرمز گنده ها میاوردن، توش آب و کف درست میکردن، یکی مینشست زمین کف مال میکرد،میداد طبقه بالا آبکشی میکردن.
آبکش ها ریز ریز غیبت میکردن،
تا یه هفته بعد همیشه انگشتری،
ساعتی چیزی جا میموند.
جدیدترین اخبار مخابره میشد.
همون موقع یکی از آقایون داوطلب میشد سفره رو پاک کنه و خانومش مزه میریخت که: تو خونه از این کارا نمیکنی!!
ما بچه ها هم مشغول ترکوندن یه اتاق بودیم و اصلا نیمفهمیدیم کی این چند ساعت گذشته و دارن کاپشن و کلاه تنمون میکنن.
الان نهایت ظرفی که برای یه مهمونی کثیف بشه 6-7 تا دونه بشقاب و 2-3 تا دیسه،
ن
هیچ صدای حرف زدن و شلوغ کردن بچه ای نمیاد، یکی چرت میزنه، یکی سرش تو گوشیه، پسرا میپیچونن به گردش خودشون برسن، خبر خاصیم نداریم، یعنی اگه داشته باشیمم نه کسی حال گفتن داره، نه کسی حال شنیدن
خلاصه که برکت از مهمونیامون رفته...
#یادش_بخیر
@bartarinhax
نامه عاشقانه از خانمی با تحصیلات ششم ابتدایی که ۱۱۵ سال پیش به شوهر پزشکش نوشته
.
نامه خواندنی و عاشقانه از یک زن خانهدار یزدی است.
وی برای همسرش که در خارج ازکشور، درس پزشکی می خوانده، چنین نوشته است.
این نامه، درکتابخانه وزیری یزد، نگهداری می شود.
*بسم المعطّرٌ الحبیب*
تصدقت گردم، دردت به جانم،
من که مُردم و زنده شدم تا
کاغذتان برسد.
این فراقِ لاکردار هم مصیبتی شده زن جماعت را،
کارِ خانه و طبخ و رُفت و روب و
وردار و بگذار نکُشد، همین بیهمدمی و فراق میکُشد.
مرقوم فرموده بودید به حبس گرفتار بودید. در دلمان انار پاره شد.
پریدُخت تو را بمیرد که مَردش اسیر امنیه چیها بوده و او بیخبر در اتاق شانهٔ نقره به زلف میکشیده..!!!
حیّ لایموت به سر شاهد است که حال و احوال دل ما هم کم از غرفهٔ حبس شما نبوده است.
اوضاع مملکت خوب نیست، کوچه به کوچه مشروطه چی چنان نارنج هایی چروک و از شاخه جدا بر اشجار و الوار در شهر آویزانند و جواب آزادیخواهی، داغ و درفش است و تبعید و چوب و فلک..!!!
دلمان این روزها به همین شیشهٔ عطری خوش است که از فرنگ مرسول داشتهاید.
شب به شب بر گیس میمالیم...!!!
سَیّد محمود جان،
مادیان یاغی و طغیانگری شدهام که نه شلاق و توپ و تشر آقا جانمان راممان میکند و نه قند و نوازش بیگم باجی.
عرق همه را در آوردهام و رکاب نمیدهم، بماند که عرق خودم هم در آمده.
میدانید سَیّدجان،
زن جماعت بلوغاتی که شد، دلش باید به یک جا قُرص باشد، صاحب داشته باشد، دلِ بیصاحاب، زود نخکش میشود، چروک میشود، بوی نا میگیرد،
بید میزند، دل ابریشم است.
نه دست و دلم به دارچین نویسی روی حلوا و شُله زرد میرود، نه شوق وَسمه و سرخاب و سفیدآب داریم.
دیروزِ روز بیگم باجی، ابروهایمان را گفت پاچهٔ بُز،
حق هم دارد، وقتی آنکه باید باشد و نیست، چه فرق دارد، پاچهٔ بُز بالای چشممان باشد یا دُم موش و قیطانِ زر.
به قول آقا جانمان دیده را فایده آن است که دلبر بیند.
شما که نیستید و خمرهٔ سکنجبین قزوینی که باب میلتان بود بماند در زیر زمین مطبخ و زهر ماری نشود کار خداست.
چلّهها بر او گذشته، بر دل ما نیز. عمرم روی عمرتان آقا سَیّد.
به جدّتان که قصد جسارت و غُر زدن ندارم، ولی به واللّه بس است.
به گمانم آنقدری که در فالکوتهٔ طب پاریس، طبابت آموختهاید که به علاج بیماری فراق حاذق شده باشید، بس کنید، به یزد مراجعت فرمایید و به داد دل ما برسید، تیمارش کنید و بعد دوباره برگردید.
دلخوشکُنکِ ما همین مراسلات بود که مدّتی تأخیر افتاد و شیشهٔ عطری که رو به اتمام است.
زن را که میگویند ناقصالعقل است، درست هم هست.
عقل داشتیم که پیرهنتان را روی بالش نمیکشیدیم و گره از زلف وا کنیم و بر آن بخُسبیم.
شما که مَردید، شما که عقلتان اَتّم وُ اَکمل است، شما که فرنگ دیدهاید و درس طبابت خواندهاید، مرسوله مرقوم دارید
و بفرمایید چه کنم...؟؟؟
تصدّقت پریدُخت
بوسه به پیوست است.
با خواندن این نامه، هر کس میاندیشد نویسنده، دکترای ادبیات فارسی داشته، اما اسناد و مدارک، نشان میدهد این خانم تنها ششم ابتدایی آن زمان (مشروطه) را دارا بوده
👆: مقصود از ارسال این نامه ، دو چیز است:✌️
اول: یادآوری سطح سواد و قدرت نگارش و انشای آن زمانها و دوران قدیم و مقایسه آن با زمان حال.
و دوم، مقدار استحکام خانواده و میزان وفاداری، ایستادگی، عشق فطری خدادادی و صمیمیت بین زوجین و مقایسه اش با زمانهای متأخر است.
@bartarinhax