eitaa logo
🎺🎺برترینها🎺🎺
9.5هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
8.2هزار ویدیو
14 فایل
ارتباط با مدیر 👇 @hasan401 تعرفه تبلیغات و رضایت مشتری👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/756744541Cd11803932b
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
10.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سوره مبارکه جمعه عبدالباسط محمد 🌴💎🕯💎🌴 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
7.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیارت عاشورا فرهمند 🌴💎🌹💎🌴
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
به توکل نام اعظمت سلام صبحتون بخیر و شادی امیدوارم حال دلتون عالی عالی باشه 💐🙏🙏 @eitaagarde
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
آنجا که صفا هست در آن نور خدا هست❤️🙏 🌴🕯🌴
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سبد گلی 🍃پر از گلهای زیبا را 🌹پیشکش وجود عزیزتون میکنم 🍃و آرزو می‌کنم 🌹زندگی تون همچو عطر گلها 🍃دلنشین وعاشقانه باشد 🌹از محبت لبریز 🍃از مهربانی سرشار 🌹قلبتون پر از عشق
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
766756288566.mp3
5.48M
آهنگ اموبند بنام از روزی که دیدمت 🆔 @eitaagarde
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
❖ داستان زیبا و خواندنی در مورد پدر مرد جوانی ، از دانشکده فارغ التحصیل شد . ماهها بود که ماشین اسپرت زیبایی ، پشت شیشه های یک نمایشگاه به سختی توجهش را جلب کرده بود و از ته دل آرزو می کرد که روزی صاحب آن ماشین شود . مرد جوان ، از پدرش خواسته بود که برای هدیه فارغ التحصیلی ، آن ماشین را برایش بخرد . او می دانست که پدر توانایی خرید آن را دارد . بالاخره روز فارغ التحصیلی فرا رسید و پدرش او را به اتاق مطالعه خصوصی اش فرا خواند و به او گفت : من از داشتن پسر خوبی مثل تو بی نهایت مغرور و شاد هستم و تو را بیش از هر کس دیگری در دنیا دوست دارم . سپس یک جعبه به دست او داد . پسر ، کنجکاو ولی ناامید ، جعبه را گشود و در آن یک انجیل زیبا ، که روی آن نام او طلاکوب شده بود ، یافت . با عصبانیت فریادی بر سر پدر کشید و گفت : با تمام مال و دارایی که داری ، یک انجیل به من می دهی ؟ کتاب مقدس را روی میز گذاشت و پدر را ترک کرد . سالها گذشت و مرد جوان در کار و تجارت موفق شد . خانه زیبایی داشت و خانواده ای فوق العاده . یک روز به این فکر افتاد که پدرش ، حتماً خیلی پیر شده و باید سری به او بزند . از روز فارغ التحصیلی دیگر او را ندیده بود . اما قبل از اینکه اقدامی بکند ، تلگرامی به دستش رسید که خبر فوت پدر در آن بود و حاکی از این بود که پدر ، تمام اموال خود را به او بخشیده است . بنابراین لازم بود فوراً خود را به خانه برساند و به امور رسیدگی نماید . هنگامی که به خانه پدر رسید ، در قلبش احساس غم و پشیمانی کرد . اوراق و کاغذ های مهم پدر را گشت و آنها را بررسی نمود و در آنجا ، همان انجیل قدیمی را باز یافت . در حالیکه اشک می ریخت انجیل را باز کرد و صفحات آن را ورق زد و کلید یک ماشین را پشت جلد آن پیدا کرد . در کنار آن ، یک برچسب با نام همان نمایشگاه که ماشین مورد نظر او را داشت ، وجود داشت . روی برچسب تاریخ روز فارغ التحصیلی اش بود و روی آن نوشته شده بود : تمام مبلغ پرداخت شده است . چند بار در زندگی دعای خیر فرشتگان و جواب مناجات هایمان را از دست داده ایم فقط برای اینکه به آن صورتی که انتظار داریم رخ نداده اند ؟ خداوند همه پدرانی که در این دنیا نیستند را بیامرزد . @bartarinhax
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
🍃💚 ورد لب و ذڪر شبِ عشاق علیسٺ تاصبح قیامٺ ولےالله علیسٺ من یاعلےو یاعلے گویم همہ عمر آنڪس ڪه مرا باب نجاٺ اسٺ، علیسٺ (ع)🌿🌺 🌿🌺 ♨️ @bartarinhax
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
27.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفــت : با پدر يه جمـــله بســـاز گفتــم: من با پدر جمله نميســازم ، دنيــــــــامو می‌سازم @bartarinhax
۱۴ بهمن ۱۴۰۱