eitaa logo
از ازل تا قیامت
299 دنبال‌کننده
129 عکس
135 ویدیو
1 فایل
بررسی عوالم شش گانهٔ خلقت آدمی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴مسلمان شدن راهب مسيحي و نمونه اي از علم امام باقر ( ع )🌴 هنگامي كه هشام بن عبدالملك امام ( ع ) را همراه پسرش امام صادق ( ع ) از مدينه به شام تبعيد كرد ، امام صادق ( ع ) مي گويد : يك روز همراه پدرم از خانه هشام بيرون آمديم ، به ميدان شهر رسيديم ديديم جمعيت بسياري اجتماع كرده اند ، پدرم پرسيد : ( اينها كيستند و براي چه اجتماع كرده اند ؟ ) گفته شد : ( اينها كشيش هاي مسيحي ( روحانيون بلندپايه مسيحيان ) هستند ، هر سال در چنين روزي در اينجا اجتماع مي كنند و با هم به زيارت راهب پير مسيحي ، كه معبد او در بالاي اين كوه قرار دارد ، مي روند ، و خود را از او مي پرسند و سپس به خانه هاي خود بازمي گردند ) . پدرم سر خود را با پارچه اي پوشانيد ، تا كسي او را نشناسند ، نزد آنها رفت و با او بالاي كوه نزد راهب پير مسيحي رفتند ، من هم همراه آنها بودم . كشيش ها در كنارمعبد ، فرشهايي كه آورده بودند گستردند ، و مسندي براي راهب ، قرار دادند ، راهب پير را از ميان معبد بيرون آورده و بر آن مسند نشاندند ، و در پيش روي او نشستند ، آن راهب آنچنان پير بود كه ابروان سفيدش روي چشمش افتاده بود ، با نوار حرير زردي ، ابروان خود را به پيشاني بست ، و چشمهاي خود را مانند مار افعي به حركت درآورد ، هشام جاسوسي فرستاده بود ، تا جريان ملاقات پدرم را با راهب ، به او گزارش كند ، راهب به حاضران نگاه كرد ، وقتي پدرم را در ميان آن جمع ديد ، بين او و پدرم چنين گفتگو شد : : تو از ما هستي ، يا از امت ( اسلام ) مي باشي ؟ امام باقر : از امت مرحومه ( مشمول رحمت الهي ) هستم . راهب : از علماي اسلام هستي يا از بي سوادهاي آنها ؟ امام باقر : از بي سوادهاي آنها نيستم . راهب : آيا من سؤال كنم يا تو ؟ امام باقر : تو سؤال كن . راهب : اي مسيحيان حاضر ! عجيب است كه مردي از امت ( ص ) اين جرئت را دارد و به من مي گويد : تو بپرس ، اكنون سزاوار است چند پرسش از او بپرسم ، آنگاه راهب ، پنج سؤ ال خود را پرسيد : 🍁1 - به من بگو بدانم ، آن ساعتي كه نه از شب است و نه از روز چه ساعتي است ؟ امام باقر : آن ساعت ، بين فجر و طلوع خورشيد ( بين اول وقت و نماز صبح و اول طلوع خورشيد ) است . 🍁2 - بگو بدانم كه اين ساعت كه نه از روز است و نه از شب ، پس از چه ساعتي است ؟ امام باقر : آن ساعت از ساعتهاي است بيماران در آن شفا مي يابند ، دردها آرام مي گردد . . . راهب : راست فرمودي . 🍁3 - به من بگو بدانم اينكه اهل مي خورند و مي آشامند ولي و مدفوع ندارند ، در دنيا چنين چيزي نظير دارد ؟ امام باقر : مانند در مادرش ، ميخورند ، ولي چيزي از او جدا نمي شود . راهب : راست فرمودي . 🍁4 - به من خبر بده اينكه مي گويند در بهشت هرچه از ها و غذاهاي آن بخورند ، چيزي از آن كم نمي شود ، آيا نظيري در دنيا دارد ؟ امام باقر : نظير آن ، است ، كه اگر هزاران چراغ ، از شعله آن روشن كنند از نور او چيزي كم نمي شود .(آتش) 🍁5 - به من بگو بدانم آن دو ، چه كسي بودند ، كه در يك ساعت دو قلو از مادر متولد شدند ، و هر دو در يك لحظه ، ولي يكي از آن ها سال ديگري سال در دنيا عمر كرد . امام باقر : آن دو برادر و بودند كه دو قلو در يك ساعت به دنيا آمدند و سي سال با همديگر بودند ، خداوند ، جان عزير را قبض كرد و او سال جزء مردگان بود ، بعد او را زنده كرد ، و بيست سال ديگر با برادر خود زندي كرد ، سپس با هم در يك ساعت مردند ، در نتيجه عزير ، پنجاه سال عمر كرد ، ولي عزيز 150 سال عمر نمود . راهب ، در اين هنگام از جاي خود حركت كرد و به حاضران گفت : شخصي از من داناتر را به اينجا آورده ايد ، تا مرا رسوا كنيد ، سوگند به خدا تا اين مرد ( امام باقر عليه السلام ) در شام هست ، من با شما سخن نخواهم گفت ، هر چه مي خواهيد از او بپرسيد . روايت شده : وقتي كه شب شد ، آن راهب به حضور امام ( ع ) آمد معجزاتي از محضر او مشاهده كرد ، و همانجا مسلمان شد ، وقتي كه اين خبر عجيب به هشام رسيد ، و خبر مناظره امام باقر ( ع ) با راهب ، در شام پيچيد ، و علم و كمال آن حضرت در شام آشكار گشت ، هشام احساس خطر نمود ، جايزه اي براي امام باقر ( ع ) فرستاد و او را روانه مدينه كرد ، و افرادي را جلوتر فرستاد تا در بين راه به مردم اعلام كنند كسي با دو پسر ابوتراب ، و ( ع ) تماس نگيرد آنها جادوگرند من آنها را به شام طلبيدم ، آنها به آئين مسيحيان مايل شدند ، هر كس چيزي به آنها بفروشد يا به آنها سلام كند ، خونش هدر است. منبع : اقتباس از منتخب التاریخ، ص428و424 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴عوامل جان دادن🌴 3⃣ بر امام حسین(علیه السلام) برای مصائب وارده بر امام علیه السلام دارای آثار ، ، و است، چرا که گریه برای آن حضرت، نوعی پیوند با ، راه و روش و هدف آن حضرت است. از این رو گریه برای او، باعث آمادگی برای مبارزه و با فساد و سبب امیدواری و رسیدن به هدف نهایی است. مرثیه، شوق و را به حدی بالا می برد که گریه کنندگان برای به مطلوب خود، زمینه هرگونه و از خود گذشتگی را در خود احساس می کنند. گریه برای امام علیه السلام نیروی را از هر جهت بسیج کرده ضعف و ناامیدی را از انسان دور می کند و محرک احساسات مردم است . طبق روایات زیادی برای بر مصیبت امام حسین(ع) نقل شده است. در حدیث مناجات حضرت علیه السلام آمده است که حضرت موسی (ع)گفت: « خدایا! چرا امت خود، محمد، را بر دیگر امت ها دادی؟» خدای تعالی فرمود:« آنان را به دلیل 10 خصوصیت برتری دادم: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، نماز جمعه، نماز جماعت، قرآن، علم و .» در ادامه این روایت زیبا، موسی(ع) از روز میپرسد: خداوند میفرماید: الْبُكَاءُ وَ التَّبَاكِی عَلَى سِبْطِ مُحَمَّدٍ ص وَ الْمَرْثِیَةُ وَ الْعَزَاءُ عَلَى مُصِیبَةِ وُلْدِ الْمُصْطَفَى؛ 🍁 کردن و تباکی بر نوه محمد(ص) و مرثیه و عزاداری بر مصیبت فرزند مصطفی است. سپس خداوند متعال به ذکر ثواب بر امام حسین(ع) میپردازد و میفرماید: یَا مُوسَى مَا مِنْ عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِی فِی ذَلِكَ الزَّمَانِ بَكَى أَوْ تَبَاكَى وَ تَعَزَّى عَلَى وُلْدِ الْمُصْطَفَى ص إِلَّا وَ كَانَتْ لَهُ الْجَنَّةُ ثَابِتاً فِیهَا؛ ای موسی، هیچ بندهای از بندگان من نیست که در آن روز بر فرزند مصطفی(ص) و تباکی و عزاداری کند جز اینکه بر او میشود در حالی که در آن ثابت است. وَ مَا مِنْ عَبْدٍ أَنْفَقَ مِنْ مَالِهِ فِی مَحَبَّةِ ابْنِ بِنْتِ نَبِیِّهِ طَعَاماً وَ غَیْرَ ذَلِكَ دِرْهَماً إِلَّا وَ بَارَكْتُ لَهُ فِی الدَّارِ الدُّنْیَا الدِّرْهَمَ بِسَبْعِینَ دِرْهَماً وَ كَانَ مُعَافاً فِی الْجَنَّةِ وَ غَفَرْتُ لَهُ ذُنُوبَهُ؛ هر کس در راه حسین فردی را دهد یا هزینه کند، در دنیا به مال او برابر برکت دهم و را بیامرزم و در آزاد خواهد بود و گناهانش را بیامرزم. وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی مَا مِنْ رَجُلٍ أَوِ امْرَأَةٍ سَالَ دَمْعُ عَیْنَیْهِ فِی یَوْمِ عَاشُورَاءَ وَ غَیْرِهِ قَطْرَةً وَاحِدَةً إِلَّا وَ كُتِبَ لَهُ أَجْرُ مِائَةِ شَهِید؛ به عزت و جلالم سوگند هر کس از چشمانش در روز عاشورا جاری شود ولو به اندازه یک ، اجر شهید برای او می نویسم. ادامه دارد.......🚶 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴عوامل جان دادن🌴 بر اساس این روایت بالا مشاهده میکنیم که خداوند متعال تنها ثواب ، تباکی وعزاداری بر امام حسین(ع) را در چندین موضوع قرار داده است: قرار گرفتن در بهشت و ثبات در آن و نوشتن اجر صد شهید برای کسی که در عزای امام حسین(ع) گریه میکند. همچنین برکت در ، عافیتبخشی در بهشت و پاک شدن گناهان، از ثمرات انفاق مال در راه محبت امام حسین(ع) در روز . برای آن حضرت سختی های زمان را از بين می برد زيرا امام عليه السّلام به مسمع بن عبدالملك فرمودند: آيا مصائب آن جناب (امام حسين عليه السّلام) را ياد می كنی؟ عرض كرد: بلی والله مصائب ايشان را ياد كرده و گريه می كنم. حضرت فرمودند: آگاه باش كه خواهی ديد در وقت پدران مرا كه به الموت وصيت تو را می كنند كه سبب چشم تو باشد. همچنين فرمودند: ای مسمع گريه بر احوالات حسين (عليه السّلام) سبب می شود كه الموت بر تو مهربان تر از گردد. گريه بر حضرت اباعبدالله الحسين (عليه السّلام) باعث راحتی در ، فرحناك و شادان شدن مرده، شادان و پوشيده بودن او در هنگام از قبر است در حالی كه او مسرور است فرشتگان الهی به او بشارت و ثواب الهی را می دهند. اجر و مزد هر آن اين است كه شخص هميشه در بهشت منزل كند.(1) گريه كننده بر امام حسين عليه السّلام در بهشت با و هم ايشان خواهد بود.(2) منبع: 1- بحارالانوار، ج44، ص289 و كامل الزيارات باب32، ص101 2- بحارالانوار /278/44/ امالي صدوق مجلسی 17/ ص68 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴فضیلت گریه برای سیدالشهداء علیه‌السلام🌴 🍁اشک بر امام حسین بالاتر از 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴امام هادی علیه السلام🌴 🍁 در روزگار حکومت متوکل زنی ادعا کرد که دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها است متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از زمان خدا صلی الله علیه و آله سالیانی گذشته است. آن زن گفت: رسول خدا دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم. متوکل سران ابی طالب و فرزندان عباس و قریش را خواست و مشورت کرد آنها گفتند در فلان تاریخ زینب دختر حضرت علیها السلام وفات یافته است ولی آن زن می گفت دروغ است . متوکل گفت: من از فرزندان عباس نیستم اگر نتوانم حجت و دلیلی نقض سخن این زن بیاورم. اطرافیان گفتند: امام علیه السلام را بخواه امید است که پاسخی داشته باشد امام هادی علیه السلام به آن زن فرمود: بدن فرزندان فاطمه بر درندگان است بنابراین اگر راست می گوئی داخل محوطه درندگان بشو. آن زن گفت: دیگران که در این مجلس مدعی هستند از فرزندان امام و امام علیهما السلام هستند داخل شوند. متوکل به حضرت علیه السلام گفت: شما خودتان داخل شوید. امام فرمود: مانعی ندارد، نردبانی آوردند و در محوطه ای که شش بود امام داخل شد پس از ورود امام تمام شیرها خود را به امام نزدیک کردند و امام دست بر سر آنها می کشید. وزیر متوکل گفت: تا این خبر منتشر نشده حضرت را خارج کن. متوکل گفت: ای ابوالحسن ما قصد سوئی نسبت به تو نداشتیم، فقط می خواستیم به گفته ات یقین پیدا کنیم، دوست دارم که بیرون بیایی امام علیه السلام برخاست و به طرف نردبان حرکت کرد در حالی که همه شیرها خود را به لباس حضرت می مالیدند امام روی اولین پله نردبان که قرار گرفت متوجه شیرها شد و با دست اشاره کرد که بر گردند و شیر ها برگشتند، امام از محوطه شیران خارج شد و فرمود: هر کس می پندارد که از فرزندان است در این مکان برود. متوکل به آن زن گفت: داخل محل شیران برو آن زن گفت: شما را به خدا دست نگه دارید من ادعای باطلی کردم من دختر فلانی هستم تنگ دستی و فشار مرا به این کار وادار کرد. متوکل گفت: او را داخل محوطه شیران بیافکنند. در این هنگام مادر متوکل شفاعت کرد و او را نجات داد.(1) منبع: 1-بحار الانوار، ج 50، ص 149، شماره 35 از کتاب خرائج. 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴عوامل جان دادن🌴 4⃣ امام حسین (علیه السلام) 🍁امام (علیه السلام) مى فرماید: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى اللهِ یَوْمَ الْقِیمَةِ، وَ تَهَوَّنَ عَلَیْهِ سَکْرَةُ الْمَوْتِ، وَ هَوْلُ الْمُطَّلَعِ، فَلْیَکْثُرْ زِیارَةَ قَبْرِ الْحُسَینِ(علیه السلام)» هر کس دارد در نظر به رحمت هاى الهى کند و جان کندن بر او شود و و هراس از او برطرف گردد، مرقد امام حسین(علیه السلام)را بسیار کند).(1)؛ (2) منبع: (1). بحارالانوار، ج 98، ص 77; وسائل الشیعة، ج 10، ص 331، ح 40. (2). گرد آوري از کتاب: عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی ومهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى) ، امام على بن ابى طالب عليه السلام ، قم ، 1388 ه. ش ، ص 55 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴عوامل جان دادن🌴 "زائر زيارت بخير ميشود" استاد فاطمي نيا: استادي داشتم كه از كبار خدا بود ، ميفرمود براي زيارت پاداشي است كه براي ديگر نيست: "زائر اربعين امام (ع) عاقبت بخير ميشود" 🍁اين شامل كساني هم كه از راه زيارت ميكنند، ميشود. 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴تربت الشهدا (علیه السلام)🌴 نقل شده است كه : در مردي فاسق و فاجر و خمار بود كه عمر خود را در اعمال نامشروع صرف كرده بود و مال بسيار داشت . چون اجلش در رسيد وصيت كرد كه : ( چون مرگ را دريابد ، بعد از تجهيز و تكفين ، در اشرف دفنم كنيد ، شايد از بركت حضرت عليه السلام خداوند عالم گناهان گذشته را ، بدان حضرت ببخشد ) . اين را گفت و جان به حق تسليم كرد . خويشان و اقوام او به وصيت او عمل نموده ، بعد از تجهيز نعش ، او را برداشته متوجه نجف اشرف شدند . خدام روضه شاه ولايت در آن شب حضرت عليه السلام را در ديدند كه آن حضرت بر سر صندوق حاضر شد و جميع خادمان آستان ملايك پاسبان را طلبيده و فرمود : ( فردا صبح مردي را به اينجا خواهند آورد . مانع شويد و كه او را در نجف دفن كنند كه او از عدد ريگ صحراها و برگ درختان و قطرات باران بيشتر است ) . اين بفرمود و غايب شد . چون صبح شد جميع ملازمان آستان بر سر قبر اميرالمو منين عليه السلام حاضر شدند و خواب خود را به يكديگر بيان كردند . همه اين خواب را ديده بودند . پس برخاستند و چوبها و سنگها به دست گرفته ، بيرون دروازه جمع شده ، همگي تا دير وقت به انتظار نشستند ، ولي كسي پيدا نشد . از اين جهت برگشتند و متفكر بودند كه چرا اين واقعه به عمل نيامد . از قضا آن جماعتي كه همراهشان بود ، در آن شب راه را گم كرده به بيابان معلي افتادند . چون روز شد از آنجا راه اشرف را پيش گرفته ، روانه شدند . چون شب ديگر شد ، باز حضرت شاه ولايت را در ديدند كه خدام را طلبيده ، فرمودند ( چون صبح شود همه بيرون رويد و آن تابوتي كه شب پيش شما را به ممانعت او امر كرده بودم ، با اعزاز و هر چه تمامتر بياوريد و در روضه من بگذرانيد . بعد از آن او را در جا دفن كنيد . ) خدام از شنيدن اين دو سخن منافي بسيار متعجب بودند . از اين جهت به شاه ولايت عرض كردند : ( اي پادشاه دين و دنيا ! ديشب ما را منع فرمودي و امشب به خلاف آن در كمال شفقت و مهرباني امر فرموديد ، در اين چه سري است ؟ ) حضرت فرمود : ( شب گذشته آن جماعت راه را گم كرده ، به دشت كربلا افتادند؛ باد ، كربلا را در آن مرد افشاند؛ از كربلا و از براي خاطر فرزندم عليه السلام خداوند از جميع تقصيرات او درگذشت و بر او رحمت كرد ) . پس خادمان همگي بيدار شدند و از شهر بيرون رفتند . بعد از ساعتي تابوت آن مرد را آوردند و پس از تعظيم تمام ، آن را به روضه مقدس اميرالمو منين عليه السلام حاضر كردند و صورت واقعه را آن طور كه اتفاق افتاده بود بر آن جماعت نقل نمودند . منبع: کتاب داستانهاي شگفت انگيز از زيارت عاشورا و تربت سيد الشهدا (علیه السلام ) 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat