🏴
آی مردم! پسر فاطمه یاری میخواست
فقط از آن همه یک پاسخ آری میخواست
چه بگویم به شما؟ هست زبانم قاصر
دشت لبریز شد از جملۀ هل من ناصر
نیست از چهرۀ آیینه کسی شرمنده
که شکمها همه از مال حرام آکنده
در سکوتی که همه ملک عدم را برداشت
ناگهان کودک شش ماهه علم را برداشت
خویش را از دل گهواره میاندازد ماه
تا نماند به زمین، حرف اباعبدالله
عمق این مرثیه را اشک و علم میدانند
داستان را همۀ اهل حرم میدانند
میرسد نالۀ آن مادر عاشورایی
زیر لب زمزمه دارد: پسرم لالایی
پسرم! می روی آرام و پر از واهمهام
بیشتر دلنگران پسر فاطمهام
تیر، حس کردی اگر سوی پدر میآید
کار از دست تو، از حلق تو بر میآید
خطری بود اگر، چاره خودت پیدا کن
قد بکش، حنجرهات را سپر بابا کن
#محرم
#علی_اصغر
@basaaer_doranema