eitaa logo
بصائر حسینیه ایران🇵🇸
259 دنبال‌کننده
7هزار عکس
4.9هزار ویدیو
240 فایل
❧🌺✧﷽✧🌺❧ 🔸کانال بصائر حسینیه ایران در تلاش است که در هر مسأله‌ای برای مخاطبانش روشنگری ایجاد کند تا هیچ‌کس دچار مشکل نشود... فعالیت‌های این کانال در زمینه‌ی👇🏻👇🏻 #سیاسی #اجتماعی #اعتقادی #طنز #مناسبت #آموزش ارتباط با مدیر(ادمین): @omide1404
مشاهده در ایتا
دانلود
🤍💛🤍💛🤍💛🤍 تنها کسی که از دیدن من تعجب نکرد آقای تهرانی بود.نزدیک رفتم و سلام گفتم.ازشون تشکر کردم. + نیازی به تشکر نیست،من فقط راهنماییتون کردم.شما خودتون مسیرتونو پیدا کردید. تو نمازخونه دانشگاه نمازمو خوندم.سعی میکردم نمازم اول وقت باشه. وقتی رفتم خونه فاطمه و ریحانه هم خونه ما بودن.وقتی منو دیدن جلو اومدن و منو در آغوش گرفتن و بوسیدن. منم بعد احوال پرسی رفتم و هدیه رو بغل کردم و کلی بوسش کردم.دلم خیلی براش تنگ شده بود.حدودا ۶ ماهش بود. اجازه گرفتم و رفتم تا لباسمو عوض کنم.رفتم تو اتاقم و نفس راحتی کشیدم.به خدا گفتم: _ خیلی نوکرتم خداجونم.ممنون که راه درستو نشونم دادی...خیلی عاشقتم..خیلی. در کمدو باز کردم و تموم مانتوهامو ریختم بیرون.هرچی مانتو کوتاه و جلوبازداشتم جداکردم.در آخر فقط ۲ تا مانتو برام موند. بقیه مانتوهارو برداشتم و رفتم توهال.همه رو ریختم روی زمین و روبه مامان گفتم: + هر کدوم به دردت میخوره برای تمیزکاری یا خیاطی بردار بقیشم هرکاری خواستی بکن. + مطمئنی؟اینا که همه نو هستند و توهم خیلی دوستشون داشتی. + الان دیگه دوستشون ندارم. + باشه.ببر بریزتواتاق خیاطی یه کاریش میکنم حالا. دوباره لباسارو برداشتم و انداختم تواتاق.دیگه هیچ لباسی نداشتم.مامان گفت بعدازظهر باهمدیگه و زنونه میریم خرید. محسن و میثم باهم اومدن خونه.بعدش مهدی و بعداونم بابا اومد خونه. من و ریحانه میزو چیدیم و بعد همه رو صدا زدیم. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سࢪوش، بله، گپ، روبیکا، آی‌گپ، شاد، آپاࢪات، هوࢪسا، پاتوق، ویسگوݩ، باهم، نزدیکا، ویࢪاستے و تلگࢪام با 👇 ᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆ 🆔 @basaerehoseiniyeh