eitaa logo
بصائر حسینیه ایران🇵🇸
337 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
8.7هزار ویدیو
258 فایل
❧🌺✧﷽✧🌺❧ 🔸کانال بصائر حسینیه ایران در تلاش است که در هر مسأله‌ای برای مخاطبانش روشنگری ایجاد کند تا هیچ‌کس دچار مشکل نشود... فعالیت‌های این کانال در زمینه‌ی👇🏻👇🏻 #سیاسی #اجتماعی #اعتقادی #طنز #مناسبت #آموزش ارتباط با مدیر(ادمین): @omide1404
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد معتز آقائی177_70238274071697.mp3
زمان: حجم: 3.99M
تحدیر (تندخوانی) جزء بیست و ششم قرآن کریم با صدای استاد معتز آقایی اینجا ایران است، سرزمین دختران، پسران، مردان و زنان قوی، غیرتمند، باحیا، عزتمند، ولایی و آماده‌کننده‌های زمینه‌های ظهور ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سࢪوش، بله، گپ، روبیکا، آی‌گپ، شاد، آپاࢪات، هوࢪسا، پاتوق، ویسگوݩ، باهم، نزدیکا، ویࢪاستے و تلگࢪام با 👇 ᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆ 🆔 @basaerehoseiniyeh
دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان ✨🌸 اینجا ایران است، سرزمین دختران، پسران، مردان و زنان قوی، غیرتمند، باحیا، عزتمند، ولایی و آماده‌کننده‌های زمینه‌های ظهور ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سࢪوش، بله، گپ، روبیکا، آی‌گپ، شاد، آپاࢪات، هوࢪسا، پاتوق، ویسگوݩ، باهم، نزدیکا، ویࢪاستے و تلگࢪام با 👇 ᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆ 🆔 @basaerehoseiniyeh
«گفته بودند دعا کنید، ممکنه قطع نخاع بشود ...» متولد سال ۱۳۴۴ هستم. در یک خانواده مذهبی به دنیا آمدم. پدرم روحانی بود و ما را از کودکی با مسائل اعتقادی و اسلامی آشنا کرده بود. چهار برادر داشتم تا اینکه در ۱۷ سالگی ازدواج کردم. بعد از آن، خدا یک دختر به خانواده مادرم عطا کرد و من خواهردار شدم. دورادور خانواده آقای زاهدی را می‌شناختیم. فامیل دور ما بودند و عیدها به خانه هم می‌رفتیم. پدر ایشان هم روحانی بود. آن‌ها نُه برادر و یک خواهر بودند. فعالیت‌های بسیج من در بسیج عضو بودم و فعالیت‌های زیادی آنجا داشتم. برنامه سرکشی به خانواده شهدا داشتیم و در کنار آن، کلاس‌های آموزش کار با اسلحه برگزار می‌کردیم. مجروحیت علی آقا در جنگ علی آقا از شروع جنگ در منطقه بود؛ اول در کردستان و بعد هم در جنوب. سال ۱۳۶۰ به شدت مجروح شد. در عملیات فتح‌المبین تیر خورده بود. در شکمش، در منطقه نتوانسته بودند تیر را پیدا کنند؛ شکمش را بسته بودند و او را به مشهد فرستاده بودند. آنجا فهمیدند تیر رفته و کنار نخاعش نشسته است. دکترها به خانواده‌اش گفته بودند دعا کنید، ممکن است قطع نخاع شود. تیر را درآوردند. خدا را شکر قطع نخاع نشد، اما تیر به عصب پای چپ آسیب رسانده بود و ایشان موقع راه رفتن کمی لنگ می‌زد. چند وقتی در بیمارستان بستری بود و بعد از آن هم مدتی در خانه استراحت کرد. من به همراه خانواده، یکی دو بار به عیادت او رفتیم. همان جا او را دیدم. خواستگاری و ازدواج یک سال بعد، آنها به خواستگاری من آمدند. بعد از صحبت‌های دو خانواده، یک ساعتی با هم صحبت کردیم. علی آقا از راه و سیره‌اش گفت. گفت هدفش مبارزه است و معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار اوست. گفت به هیچ قیمتی از راه خودش دست نمی‌کشد. من که همیشه حسرت این را داشتم که چرا دخترم و نمی‌توانم در جنگ حضور داشته باشم، با حرف‌های او انگار قند در دلم آب شد. به علی آقا گفتم: «خوشحال می‌شم من هم در این راه همراه شما باشم. در مورد سرنوشت هم توکل به خدا، هر چی که او مقدر کرده باشد، با جان و دل پذیرا هستم.» جواب من را که شنید، لبخند زد و انگار خیالش راحت شد. دیگر چیزی نگفت. عقد و شروع زندگی مشترک همان شب دو خانواده به این جمع‌بندی رسیدند که عقد کنیم. پدرهایمان صیغه عقد ما را خواندند و ما زن و شوهر شدیم اینجا ایران است، سرزمین دختران، پسران، مردان و زنان قوی، غیرتمند، باحیا، عزتمند، ولایی و آماده‌کننده‌های زمینه‌های ظهور ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سࢪوش، بله، گپ، روبیکا، آی‌گپ، شاد، آپاࢪات، هوࢪسا، پاتوق، ویسگوݩ، باهم، نزدیکا، ویࢪاستے و تلگࢪام با 👇 ᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆ 🆔 @basaerehoseiniyeh
«آمد خانه ولی به محمد مهدی نزدیک نمی‌شد» 💐 قرار بود علی آقا هفته بعد برگردد جبهه. مادرم گفت این طور نمی شود که هیچ جشنی نگیریم. به همین خاطر، جشن عقد ساده‌ای در خانه ما برگزار شد. یادم هست حدود ۴۰ نفر از رزمنده‌های جنگ که دوستان علی آقا بودند، در مراسم ما شرکت کردند جشن به یاد ماندنی‌ای شد. در عین سادگی با صفا و معنوی بود. تابستان سال ۶۲ در خانه پدر شوهرم زندگی ما شروع شد. 🔸 علی آقا مدام در مناطق جنگی بود. البته هر ۴۵ روز یک بار چند روزی به اصفهان می آمد و برمی‌گشت. هربار موقع خداحافظی که می‌رسید، اضطراب به جانم می‌افتاد که نکند این بار آخری باشد که او را می‌بینم. چاره‌ای نبود؛ راهی بود که باید دو نفری آن را طی می‌کردیم. 🌱 کمی بعد من باردار شدم. به خاطر وضعیت جسمی‌ام دکتر به من هشدار داده بود که باید استراحت زیادی داشته باشم. با حجم کارهای بسیج، خیلی به این موضوع اهمیت ندادم تا این که فرزندمان در هفت ماهگی به دنیا آمد اما عمرش به دنیا نبود. هر دو خیلی افسرده و ناراحت بودیم. 🌺 کمی بعد دوباره باردار شدم. این بار اما نه ماه بارداری را در خانه مادرم استراحت مطلق بودم. علی آقا تند تند برایم نامه می نوشت و هر هفته با من تماس می‌گرفت و حال خودم و بچه را می پرسید. پی گیر بود تا برنامه هایش را جوری هماهنگ کند که موقع زایمان اصفهان باشد، اما دو روز قبل از به دنیا آمدن پسرمان عملیات شد. 📞 از منطقه زنگ زد و دوباره لیستی از سوالات تکراری را با نگرانی از من پرسید. خیالش را راحت کردم که همه چیز تحت کنترل است. نمی‌توانست بگوید عملیات دارد شروع می‌شود. فقط گفت نمی‌تواند به اصفهان بیاید. با این که بند بند وجودم او را می‌خواست، اما شرایط را پذیرفتم و سعی کردم خیالش را از بابت همه چیز راحت کنم. ❤️ بعد از زایمان با بیمارستان تماس گرفت و تلفنی صحبت کردیم، خیلی خوشحال بود. شنیدن صدای خنده‌اش از پشت تلفن، غم دوری‌اش را شست و برد. ده روز بعد آمد اصفهان، اول رفت خانه مادرش و حمام کرد و لباس‌هایش را عوض کرد. وقتی آمد خانه مادرم، به محمد مهدی نزدیک نمی‌شد. تعجب کردم، او که عاشق نوزاد بود و هر جا بچه می‌دید، محال بود بغل نکند، حالا از پسرمان دوری می‌کرد. وقتی قیافه در هم من را دید، توضیح داد که در منطقه شیمیایی زده‌اند و نگران است با بغل کردن به پسرمان آسیب بزند. ⏪ ادامه دارد ... ✍🏻 برگرفته از 🎙 راوی: همسر شهید 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم اینجا ایران است، سرزمین دختران، پسران، مردان و زنان قوی، غیرتمند، باحیا، عزتمند، ولایی و آماده‌کننده‌های زمینه‌های ظهور ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سࢪوش، بله، گپ، روبیکا، آی‌گپ، شاد، آپاࢪات، هوࢪسا، پاتوق، ویسگوݩ، باهم، نزدیکا، ویࢪاستے و تلگࢪام با 👇 ᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆ 🆔 @basaerehoseiniyeh
945.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببین امام زمان بهت چی میگه... این بار از زبون خودش...              ـ ـ ـ ــــــــــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــــــــــ ـ ـ ـ ♡┅┄┅┄↫╗ ھََََواتو اََََز جُُُُُمعھِِِِ گِِِِرفتَََََم ،اَمآ... جُُُُُمعہِِِِِ گُُُمت کَََََردھِِِِِِ خودِِِِِِش...کُُُُُجایے ╚↬┄┅┄┅ ♡ مجموعه‌ی فرهنگی، هنری و آموزشی ثریا ┏━━━━━━━━━♡┓       @basaerehoseiniyeh ┗━━━━━━━━━♡┛
🟡 | چرا روز قدس مهم است؟ 🔸 مرور دلایل اهمیت روز قدس در کلام رهبر معظم انقلاب اینجا ایران است، سرزمین دختران، پسران، مردان و زنان قوی، غیرتمند، باحیا، عزتمند، ولایی و آماده‌کننده‌های زمینه‌های ظهور ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سࢪوش، بله، گپ، روبیکا، آی‌گپ، شاد، آپاࢪات، هوࢪسا، پاتوق، ویسگوݩ، باهم، نزدیکا، ویࢪاستے و تلگࢪام با 👇 ᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆᳆ 🆔 @basaerehoseiniyeh