eitaa logo
کانال خبری بسیج شرکت کربن ایران
147 دنبال‌کننده
546 عکس
289 ویدیو
52 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰خون تازه شهید عبد الله علایی بعد از ۱۳ سال عبد الله سال ۶۲ در عملیات خیبر شهید شده بود و حالا بعد از ۱۳ سال تفحص شده بود. همهمه ای بین نیروهای تفحص افتاده بود. رفتم معراج شهیدا. بدن عبد الله را روی پارچه سفیدی روی زمین پهن کرده بودند. بدن به هم پیوسته بود و اسکلت شده بود اما با اینکه سرش از بدنش جدا بود، گردنش سالم بود. کسی که پیدایش کرده بود می گفت: داشتم اطرف بدن را با بیل دستی خالی می کردم که بیل به گردنش خورد و چند قطره خون از آن جاری شد. آمدیم تهران و رفتیم خانه شهید. بدون اینکه اصل قضیه را به مادرش بگویم از خصوصیت های اخلاقی شهید پرسیدم. گفت: عبد الله تقید خاصی به زیارت عاشورا و زیارت حضرت عبد العظیم حسنی داشت و  غسل جمعه اش ترک نمی شد. تا حدودی راز عبد الله را فهمیدیم. 🗣راوی: حمید داود آبادی 📚کتاب تفحص ؛ نوشته حمید داود آبادی، ناشر: صیام. نوبت چاپ: اول-بهار ۱۳۸۹٫ صفحه ۱۲۰-۱۲۱٫ ❤️ @basejcarbon
♡اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من ♡دلِ مَن داند و من دانم و دِل داند و مَن ♡خاک من گِل شود و گُل شکفد از گِل من ♡تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من 😍😍🥺🌷😍🥰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹پیکر پاک ۱۰۰ شهید دوران دفاع مقدس از طریق اروندرود به کشور بازخواهد گشت فرمانده کمیته جستجوی مفقودان ستاد کل نیروهای مسلح: 🔹پیکر پاک این شهیدان والامقام در مناطق عملیاتی دوران دفاع مقدس در محدوده استان‌های میسان و بصره در جنوب شرق عراق کشف شده است که روز پنجشنبه ۱۷ آذر از طریق آبراه بین المللی اروند و از طریق بندر آبادان وارد کشور خواهند شد. 🌹
⭐️ 🌹🕊شهید محسن فرامرزی آقا محسن از جمله کسانی بودند که حاضر بودند هر کاری بکنند تا رضایت مادرشان را کسب کنند. همیشه در سفرهای زیارتی با مادر می رفتیم و وقتی در کربلا بودیم او با عشق ویلچر مادربزرگ را به حرم امام حسین (ع) می برد و اشک می ریخت.. مادر از این طرف، سر روی ضریح آقا گذاشته بودند و می گفتند: ان شاءالله پسرم هر چه از خدا بخواهد به او بدهند شهید هم از این طرف سر روی ضریح گذاشته بودند و می گفتند: آقاجان! شما در کربلا ندای "هل من ناصر ینصرنی" گفتید💔 آقاجان من میخواهم ناصر شما باشم 🤲🏻 و اشک می ریخت. 😭 شهید فرامرزی دانشجوی فقه و حقوق در دانشگاه یادگار امام بود و بعضی وقت ها که به خانه می آمد می گفت: امتحانم را خیلی خوب دادم گفتیم: چرا؟ گفت: چون مادر دعایم کرده 🦋شهادت: ۹۴/۹/۳۰ - اصابت گلوله به پهلو
خدایا! کمک کن تا با این پشت خمیده از گناهان مسئولیتم را بر دوش کشم و به آن‌جا که مقرر کردی برسم، که به جز این در خسران و زیانم! خدایا! این بنده کوچک و ضعیف را کمک کن، کمکش کن راهی را که پا به آن گذاشته به آخر برساند.. :) 🌷
- از همان کودکی روحیه آزادگی داشت. پسر ارباب به دوست رضا گیر داده و قلدری کرده بود. رضا از راه می رسد و حق او را کف دستش می گذارد. در پاسخ پدر، می گوید: حرف زور زد، قلدری کرد، هر کس می خواهد باشد باید حقش را کف دستش گذارد. 2- موقع عملیات بچه ها را جمع کرد و گفت : من شما رو برای شهادت می خوام. شما رو برای افتادن روی مین می خوام. این جا دیگه ترس جایی نداره راه راه کربلاست. راه اسلام، راه رهبر ، راه امامه، ممکنه برگشت توش نباشه. آرپی جی زن ها باید برن 60 متری تانک ها . اول از همه هم خودم میرم . هر کی می ترسه بسم الله بگه، نیاد . اگه این جا خجالت می کشه گوشه ای بهم بگه . اگه از گفتن خجالت می کشه برام بنویسه . دین ، جون فدا می خواد ، اسلام خون می خواد.❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._