📍دروغِ چین!
امیرحسین خالقی:
🔻در واقع رشد چین را باید ناشی از چهار “انقلاب حاشیه ای” دانست که دولتها نقشی در آن نداشتند. با این حال از آنجا که آنها را خطری برای سوسیالیسم نمی دیدند، جلوی آنها را هم نگرفتند. بعدها اما آنها را هم به نام خود زدند و دستاورد دولت چین قلمداد کردند. این انقلابهای حاشیه ای عبارت بودند از کشاورزی خصوصی، بنگاههای روستایی، کسب و کارهای خصوصی در شهرها و مناطق آزاد تجاری.
yon.ir/ZyaBM
🔸دولتیها دنبال کشاورزی خصوصی نبودند، برعکس می خواستند میراث دوران تاریک مائو، یعنی کشاورزی جمعی و گروهی، را حفظ کنند، ولی کشاورزان سختی کشیده که تجربههای قحطی پیشوای بزرگ را داشتند پنهانی مشغول کار شدند. بعدها دولتیها به صورت محدود کار را در برخی مناطق آزاد کردند “تا ایمان مردم به سوسیالیسم از دست نرود”، ولی در مقابل سیل گرایش کشاورزان به این نوع کشاورزی از سال ۱۹۸۲ کوتاه آمدند و حتی آن را به عنوان یک سیاست ملی پذیرفتند.
🔸بنگاههای روستای هم که از قید دولت آزاد بودند، دسترسی به مواد خام و شبکههای توزیع دولتی نداشتند و باید از بازار سیاه و با قیمت بالا خرید می کردند. آنها مجبور به استخدام نیروی فروش خود بودند و درست شبیه یک کسب و کار واقعی عمل کردند، آنها در مدت کوتاهی از دولتیها جلو زدند و در همه چین گسترده شدند.
🔸در مورد انقلاب حاشیه ای دیگر، یعنی مناطق آزاد هم در آغاز به عنوان ضربه گیر استفاده شدند که به صورت محدود و کنترل شده اقتصاد بازار را تجربه کنند و فناوری و دانش فنی را وارد کنند. نیت اصلا این نبود که تجربه آنها در بقیه چین هم گسترش پیدا کند. خوشبختانه چینیها بعد از آن همه مصیبت دوران مائو واقع بین تر بودند و مقابل تغییرات مقاومت بیجا نکردند، علتش شاید این بود که دنیا را بهتر شناختند و به جای چسبیدن به آن ایدئولوژی سیاه، واقع بینی پیشه کردند. درس آنها برای سیاستگذاران ما روشن است، کاری به کار نیروهای بازار نداشته باشید!
◇◇◇◇◇
باشگاه اندیشه؛ فرصتی برای آزاداندیشی 👇
🔹تلگرام: t.me/Bashgah_net
▫️ایتا: Eitaa.ir/Bashgah_net
🔹سروش: Sapp.ir/Bashgah_net
▫️آیگپ: Igap.net/Bashgah_net
📌بله: ble.im/join/YzQwZDU2ND
📚 آزادی را در رستگاری میخواهم.
باید دهها عالم سالخورده الهیات را که چهره آفتاب سوخته آنها به سان چرم جلد کتابهایشان شده است، فرا خوانند تا به تفسیر این جمله همت گمارند. چرا که امروزه آزادی را بدون رستگاری داریم. باری، شاید آزادی جز در رستگاری نباشد، حال هر معنایی که میخواهیم بدین واژه بدهیم.
نوشتار همواره یک خطاب است. زمانی دراز مخاطب نوشتار خدا بود. امروزه مخاطب آن غریزه جنسی است. این شاید صرفا از آن روی باشد که سرهای ما فرو آمده است، به طرز مضحک و تاسف آوری به پایین فرود آمده است... .
🔰 #برشی_از_کتاب ۱۰۱
نور جهان | کریستیان بوبن
◇◇◇◇◇
باشگاه اندیشه در پیامرسانها 👇
📌 @Bashgah_net
9.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 رسانهها بدن شما را به تملک درمیآورند!
🔻 برای دوستان خود هم بفرستید !
#انیمیشن
◇◇◇◇◇
باشگاه اندیشه 👇
📌 @Bashgah_net
📍 راه حلی برای این اقتصاد درهمپیچیده!
محمد ماشینچیان:
🔻توصیه یکی از سرشناسترین اقتصاددانان توسعه، جفری ساکس به مردم ایران، در جریان سخنرانی سال گذشتهاش در دانشگاه امیرکبیر را فراموش نکنیم:
🔸او لازمه پیشرفت ایران را تنظیم یک برنامه جدی و منسجم دانست. – گویی اشکال اقتصاد و وضعیت معیشت مردم در ۴۰ سال گذشته، قصور در تنظیم برنامه لازم بوده، یا اینکه در تنظیم برنامههای بیشمار باهم شوخی داشتهایم – و از دیگر کرامات وی این بود که تصریح کرد این مهم بدون مشارکت دانشگاههای پیشرو محقق نخواهد شد و نهایتا «حرکت در مسیر توسعه پایدار» را در گرو گنجاندن برنامههای بیشتری به برنامه پنجم توسعه دانست. مشتی کلیگویی انتزاعی که هیچوقت هیچکجا جز ویرانی از خود نتیجهای باقی نگذاشته ولی همهجا میلیاردها خرج برداشته است.
🔸اگر اقتصاددانان نقش مهمی در عرصه عمومی بازی نمیکنند، به این خاطر است که میان مردم و اقتصاددانان یک بیاعتمادی دوسویه در جریان است.
ytre.ir/bSs
🔸همانقدر که نخبگان مردم عادی را توانا نمییابند و از رها کردن سکان زندگی مردم به دست خود مردم اکراه میورزند و خود را برای تصمیمگیری و برنامهریزی راجع به زندگی جامعه، از تصمیمات فردی تکتک افراد جامعه اولی میپندارند، مردم هم متقابلا سبقه این برنامهها و شعارها از صدر دماغ فیل و اثرات فاجعه بارش بر زندگی روزمرهشان را از یاد نبرده و اقتصاددانهای دستوری را تحویل نمیگیرند.
🔸مردم میفهمند و آگاهانه دست به انتخاب میزنند. با این اوصاف اگر فرمایشات آمرانه و از بالای برخی اقتصاددانان وطنی در عرصه عمومی جدی گرفته میشد، جای تعجب داشت.
◇◇◇◇◇
باشگاه اندیشه؛ فرصتی برای آزاداندیشی 👇
🔹تلگرام: t.me/Bashgah_net
▫️ایتا: Eitaa.ir/Bashgah_net
🔹سروش: Sapp.ir/Bashgah_net
▫️آیگپ: Igap.net/Bashgah_net
📌بله: ble.im/join/YzQwZDU2ND
📚 عشق فقط وقتی دلانگیز است که محبوب، خود تو را دوست داشته باشد، نه وجهی از تو، مثلا پولت را. مردم دوست دارند به خاطر خودشان دوست داشته شوند. اگر کسی تو را به خاطر بخشی فرعی از وجودت دوست داشته باشد، یا دلبسته تصویری دروغین از تو باشد، در واقع تو را به خاطر چیزی غیر از خودت دوست دارد. البته کسی که هویتش را بر مبنای پول یا قدرت پول درآوردن تعریف میکند، یا هویتش را در زیبایی یا هوش یا مهربانی سرشارش خلاصه میداند، در آن صورت نباید گله کند که چرا دیگران او را به دلیل این خصایصش دوست دارند.
البته تو میتوانی به خاطر آن که کسی فلان ویژگیهای خاص را دارد، عاشقش بشوی و همچنان از وجود آن خصوصیات در محبوبت لذت ببری، اما دیر یا زود باید او را به خاطر خودش دوست داشته باشی، نه به خاطر آن خصایص، یا مجموعهای از آن قبیل خصایص.
🔰 #برشی_از_کتاب ۱۰۲
درباره ی عشق | رابرت نوزیک
◇◇◇◇◇
باشگاه اندیشه در پیامرسانها 👇
📌 @Bashgah_net
21.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 نمونههایی از فرایند آموزش و حفظ هویت فرهنگی در جوامع چندفرهنگی
🔻 برای دیگران هم ارسال کنید!
#فیلم
◇◇◇◇◇
باشگاه اندیشه 👇
📌 @Bashgah_net
📍فوتبال؛ افیون تودهها!
🔻تری ایگلتون، فیلسوف و منتقد ادبی مشهور بریتانیایی، از فوتبال بهعنوان «دوست عزیز سرمایهداری» نام میبرد و معتقد است مسابقاتی همچون جام جهانی برای تغییر رادیکال از دولتهای تندرویی همچون کامرون بدتر است.
🔸از نظر او، جذابیت فوتبال البته در تجربه حس همبستگی است که جامعه مدرن آن را از آدمیان دریغ کرده. بازی زیبای فوتبال مایه همبستگی افراد است، آنهم تا سرحد یک هذیان جمعی. ایگلتون البته به درهمتنیدگی ابعاد متضاد و گاه متباین فوتبال اشاره میکند و معتقد است، در فوتبال میتوان شاهد طغیانهای تودههای خشمگین بود. از آنجا که صاحبان شرکتهای بزرگ به خرید باشگاهها روی آوردهاند ممکن است خشم طرفدارانی را دید که علیه آنها بسیج شدهاند، ولی در نهایت، به گمان او، امروز بخش عمده فوتبال کماکان خصلت مخدرگونه دارد. او فوتبال را افیون تودهها میداند.
ytre.ir/bSt
🔸زندگی مدرن اغلب اجتماعات را در هم میشکند و لیگ جزیره مثال بارزی است از وضعیت اجتماعی- اقتصادی امروز. این لیگ همچون شرکتی تجاری تا جای ممکن سرمایه انباشت میکند، اغلب به قیمت آنهایی که میخواهد استثمارشان کند، یعنی هواداران. ثروتمندانی همچون رومن آبراموویچ باشگاههای انگلیس را میخرند تا ثروت و شأن و قدرت سیاسیشان را بالا ببرند. ابوظبی، کشوری که روی یکی از بزرگترین ذخایر نفت جهان نشسته، نیز به بازار فوتبال رخنه کرده و مالک منچسترسیتی شده و کمپانیهای دولتی خود را برای مخاطبان سرتاسر جهان تبلیغ میکند.
🔸جهانیسازی حتی درون اقتصاد فوتبال نابرابری ایجاد میکند. باشگاههای فوقثروتمند لیگ جزیره پاداشهای نجومی میدهند، بهخصوص در مقایسه با باشگاههای کوچکی مثل برنلی. شکاف بزرگی هست بین باشگاههای پولداری مثل منچستریونایتد، چلسی، منچسترسیتی، و آرسنال (چهار باشگاه از پنج باشگاهی که از آغاز لیگ برتر در صدر آن بودهاند) و سایر باشگاهها، شکافی که روزبهروز بیشتر میشود.
🔸اگر فوتبال را، به گفته ایگلتون، دوست عزیز سرمایهداری بدانیم باید بر دوگانگی متناقضنمای آن صحه بگذاریم. به موجب این دوگانگی، فوتبال میتواند هم اوج تجربه برابری در جامعه مدرن باشد و هم اوج تجربه نابرابری. اینکه در جهان امروز نابرابری وجه غالب بارزترین مصداق سرمایهداری یعنی فوتبال است، نمیتواند به نادیدهگرفتن وجه برابریخواهانه موجود در آن بینجامد. برهمزدن این نسبت در جهان امروز به معنای برهمزدن کل مناسبات اجتماعی کنونی است.
◇◇◇◇◇
باشگاه اندیشه؛ فرصتی برای آزاداندیشی 👇
🔹تلگرام: t.me/Bashgah_net
▫️ایتا: Eitaa.ir/Bashgah_net
🔹سروش: Sapp.ir/Bashgah_net
▫️آیگپ: Igap.net/Bashgah_net
📌بله: ble.im/join/YzQwZDU2ND
شرق