📍وقتی انگلستان، رهبران کارگران را اعدام کرد!
#آلف_هورنبورگ / ترجمه #مانیا_بهروزی
🔻در آغاز دوران صنعتی در انگلستان و در خلال جنبشِ (موسوم به) «لودیت» هزاران نفر از کارگرانِ محلیِ صنعتِ آغازین نساجی که وسیلهی معاش خود را تحتالشعاع ماشینآلات عظیم کارخانهها در خطر میدیدند، ساختمانهای جدید و فناوریهای متعلق به آنها را اختراعاتی غیراخلاقی میانگاشتند که برهمزنندهی اصول سنتیِ عدالت و انصاف بودند.
🔸نظامِ کارخانهای به طور صریح به «بردهداری استعماری» تشبیه میشد و کارگران برآشفتهای که از کاهش درآمد و بیکاری رنج میبردند، با خشم انقلابی بدان پاسخ میگفتند. پاسخ آنان، که احتمالاً در آن دوره کمتر از امروز پوچ و عبث به نظر میرسید، آن بود که به خود ماشینها یورش ببرند و آنها را نابود سازند.
🔸در اندک زمانی بیش از یک سال، میزان خسارتهای وارد شده به زیرساختهای فناورانه، از صدهزار پوند فزونی گرفت. همچنانکه بعدها شارلوت برونته نوشته بود، فهم این امر دشوار نیست که چرا «این رنجدیدگانْ از ماشینهایی که میپنداشتند نان آنها را ربودهاند نفرت داشتند؛ آنها از ساختمانهایی که آن ماشینها را دربر میگرفتند بیزار بودند؛ آنها از کارخانهدارانی که مالک آن ساختمانها بودند نفرت داشتند.» با وجود این، «چنین اقدامی مانع پیشروی اختراع نخواهد شد.» (نقل قولها از:Sale 1995). مقامات بریتانیا بهسرعت جنبش لودیتها را در هم شکستند و رهبران آن را اعدام کردند.
🔸«سیل» (همان منبع) چنین نتیجه میگیرد «که معمارانِ صنعتیگراییِ جدید و آنهایی که از آن نفع میبردند بر الزامِ رویارویی با این چالش واقف بودندکه میبایست در جهت انکار و نابودسازیِ مفروضات و عادات و رسومِ سنتیِ کار حرکت کرد؛ اینکه نیروی کار باید به قدر کافی مطیع و انعطافپذیر میشد و مفاهیم تازهای از استخدامْ وضع و تثبیت میگردید تا به آنچه ما امروز انقلاب صنعتی مینامیم امکانِ غلبه بر رامنشدگان و طاغیان را بدهد.»
📖نقد اقتصاد سیاسی
◇◇◇◇◇
باشگاه اندیشه؛ فرصتی برای آزاداندیشی 👇
♦️ @bashgah_net