📍پدیده ترجمه از ترجمه انگلیسی!
زهرا سلیمانی اقدم:
🔻زبان فلسفه قطعا نمیتواند زبان انگلیسی باشد، چون كثرت فیلسوفان غیرانگلیسی زبان بسیار زیاد است. زبانهایی چون آلمانی، یونانی، فرانسوی و روسی از دیگر زبانهایی هستند كه فیلسوفان بسیاری به واسطه آنها اندیشیده و قلم زدهاند اما متاسفانه آنچه بلای جان فن ترجمه در ایران شده است، بازگردانی اندیشه و تفكرات فیلسوفان و اندیشمندان از برگردانهای انگلیسی است.
🔸این روال در ترجمه كه بهشدت باب شده است بهخصوص در بین دانشجویان، خسارتی جبرانناپذیر در صحت و سقم انتقال اطلاعات ایجاد میكند. فیلسوفان بسیاری در بین مخاطبان ایرانی به واسطه سنتهای ترجمهای بیكفایت و بیكیفیت درست فهم نشدهاند كه مشهورترین آنها هایدگر است. ضیاء شهابی در این مورد توضیح میدهد: «افراد بسیاری هستند كه میل دارند درباره هایدگر بنویسند و تحقیق كنند اما متاسفانه زبان آلمانی نمیدانند و این نكته را هم متوجه نشدهاند كه ترجمه هایدگر از زبان انگلیسی دشواریهای بیشتری پیش میآورد و مترجمان انگلیسی هم از رساندن بعضی از اصطلاحات او عاجز هستند.
🔸حتی جالب این است كه از رساندن معنای بعضی مثالها و اصطلاحات پیشپاافتاده هم ناتوان هستند از این رو گاهی غلطهایی كه مترجم انگلیسی مرتكب میشود به راحتی در ترجمههای فارسی هم منتقل میشود، كه من بارها نمونههای بسیار اینچنینی در ترجمههای افراد دیدهام. البته فهم و خواندن فلسفه هایدگر به قدری دشوار است كه مترجمان كتابهای اصلی هایدگر به زبانهای مختلف انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، ژاپنی، چینی، سوئدی و ایتالیایی فقط یك كتاب مفصل درباره دشواریهای ترجمه آثار هایدگر منتشر كردهاند و هركدام از دشواریهای موجود در زبانشان برای ترجمه آثار هایدگر نوشتهاند.»
🔸اگر قرار باشد ما دانشی را با گرفتن آن از فرهنگی دیگر آغاز كنیم آن هم به واسطه ترجمه، در آن صورت آسیبهای ترجمه بسان خشتهایی ابتدایی خواهد بود كه دیوار نهاده شده را تا ثریا كج پیش خواهد برد.
◇◇◇◇◇
باشگاه اندیشه؛ فرصتی برای آزاداندیشی 👇
🔹تلگرام: t.me/Bashgah_net
▫️ایتا: Eitaa.ir/Bashgah_net
🔹سروش: Sapp.ir/Bashgah_net
▫️آیگپ: Igap.net/Bashgah_net
📌بله: ble.im/join/YzQwZDU2ND
روزنامه ایران
📚 در جهانبینی اساطیری، اگر رشتهی عمر کسی را ظالمانه پاره کنند بی گمان به شکلی دیگر باز میآید و زندگی را از سر میگیرد. سیاوش هم کشته میشود، اما خونش که بر خاک میریزد نیست نمیشود. مرگ و نیستی از هم بیگانه اند. مرگ سیاوش را میکشد، اما نیست نمیکند، زیرا او جاوید است. مرگ تنها چگونگی بودن را دگرگون میکند، اما با ذات آن کاری نمیتواند بکند.
🔰 #برشی_از_کتاب ۹۶
سوگ سیاوش | شاهرخ مسکوب
◇◇◇◇◇
باشگاه اندیشه در پیامرسانها 👇
📌 @Bashgah_net
12.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 آیا شما ایرانی هستید؟
🔻این ویدئو به سوال شما پاسخی جالب خواهد داد!
#فیلم
◇◇◇◇◇
باشگاه اندیشه 👇
➕ @Bashgah_net
📍مسابقه مقالهنویسی در ایران!
رضا داوری اردکانی:
🔻اگر دانشمند در طلب علم نباشد و صرفا به عنوان كارمند اداره علم انجام وظیفه كند و در تولید مقاله بكوشد، علم به وجود نمیآید.
🔸كارمند كار رسمی و عادی انجام میدهد و مقررات اجرا میكند ولی دانشگاه باید در طلب علم باشد و به فرهنگ و آینده كشور و به اینكه برای فردا چه باید كرد بیندیشد. نه اینكه به مسائلی بپردازد كه نمیداند از كجا آمده و با وضع زمان او چه ارتباطی دارد. او وقتی مقاله خود را در مجله یا ژورنالی كه كمتر آن را میشناسد چاپ میكند، معلوم نیست كه به علم كجا خدمت میكند. این حرف مخالفت با مقالهنویسی نیست.
🔸آنچه من با آن مخالفم و آن را آفت میدانم اعتقاد به اصل تولید انبوه مقاله به عنوان جوهر سیاست علم كشور است. علم با تولید انبوه مقاله پیشرفت نمیكند. با این سیاست دانشگاه به كارگاه تولید انبوه مقاله بدل میشود. در این صورت دانشگاه دیگر دانشگاه نیست. البته درست میگویند كه هر مقاله نباید مسالهای را حل كند. حرف من این است كه اگر ده هزار مقاله هیچ مسالهای را حل نكند، چه كنیم وگرنه مقاله نویسی كار لازم و مهمیاست و مگر امكان دارد كه دانشمند مقاله ننویسد؟ دانشمندی كه پژوهش میكند، حتما مقاله مینویسد.
🔸او كار خود را به صرافت طبع و از روی علاقه و فارغ از سودای سود و زیان و البته برای حل مسالهای كه در برابرش قرار دارد و نه به حكم ادای وظیفه اداری و برای گرفتن مدرك دكتری و فوق لیسانس یا ارتقا در مراتب دانشگاهی انجام میدهد؟ پژوهش كار اداری نیست. دانشمندان هم در مسابقه مقالهنویسی شركت نمیكنند كه هر كس بیشتر نوشت برنده باشد. مختصر بگویم علم زمان ما علم كارساز یا علم تكنولوژیك است و نمیتواند از تكنیك جدا باشد و با این بستگی و پیوستگی یا وحدت است كه پژوهش معمولا مسالهای از مسائل زندگی را حل میكند.
◇◇◇◇◇
باشگاه اندیشه؛ فرصتی برای آزاداندیشی 👇
🔹تلگرام: t.me/Bashgah_net
▫️ایتا: Eitaa.ir/Bashgah_net
🔹سروش: Sapp.ir/Bashgah_net
▫️آیگپ: Igap.net/Bashgah_net
📌بله: ble.im/join/YzQwZDU2ND
اعتماد
📚 شخصیت درونی من به گونهای ست که اگر محکوم به مرگ هم بشوم، همچنان آرامش خود را حفظ خواهم کرد و حتی ممکن است شب قبل از اعدام شروع به آموختن زبان چینی کنم، تا در دام احساساتِ مبتذل و عوامانهی خوشبینی و بدبینی نیفتم. شخصیت درونی من این دو احساس را باهم ادغام کرده و از آنها فراتر میرود: من یک انسان بدبین هستم بخاطر آگاهی ام، اما خوشبینم بخاطر اراده ام.
🔰 #برشی_از_کتاب ۹۷
نامههای زندان | آنتونیو گرامشی
◇◇◇◇◇
باشگاه اندیشه در پیامرسانها 👇
📌 @Bashgah_net
3.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 گاهی همین دو ثانیهها زندگیتان را تغییر خواهد داد!
🔻 برای دوستان خود هم بفرستید!
#فیلم
📍در آپارات هم با ما همراه باشید 👇
https://www.aparat.com/v/ClVWL
◇◇◇◇◇
باشگاه اندیشه 👇
➕ @Bashgah_net
📍گیدنز درباره بیماریهای امروزه چه میگوید؟
علیاصغر سعیدی:
🔻گیدنز ویژگی جامعه مدرن را پرمخاطره بودن آن میداند، اما میان مدرنیته متاخر (زمانه ما) و متقدم (عصر روشنگری) تمایز قائل میشود و معتقد است كه اگرچه مخاطرات در هر دو دوره وجود دارد، اما باید میان این مخاطرات متناسب با همین دو دوره مدرنیته تمایز گذاشت.
yon.ir/nSQhI
🔸او میگوید در مدرنیته متقدم چنان كه ماركس گفته است، اندیشمندان به جای تفسیر جهان دست به تغییر آن زدند، یعنی انسان به تسخیر طبیعت پرداخت. در آن دوره مخاطراتی كه انسان با آن دست و پنجه نرم میكرد، مخاطرات بیرونی (external) بود و از بیرون ناشی میشد، مثل زلزله، سیل و... یعنی انسان در عصر روشنگری به مدد علوم جدید و فناوری طبیعت را تحت سلطه و انقیاد خود آورد. اما ویژگی دوران مدرنیته متاخر و عصر جهانی شدن، انتشار پدیده مخاطره است و مخاطرات نیز به لحاظ كیفی متفاوتند. یعنی انسان در مدرنیته متاخر، گذشته از مخاطرات بیرونی، با مخاطراتی كه خودش تولید میكند (manufactured risks) نیز مواجه است. یعنی باید در نظر آوریم كه ما بر سر طبیعت چه میآوریم. موضوعاتی مثل گرم شدن زمین، كمبود آب و... نمونههایی از مخاطرات جدید تولید شده است.
🔸به نظر گیدنز این مخاطرات جدید را انسانها تولید كردهاند، یعنی همان فاعلانی كه پیشتر تا حدی میتوانستند، تاثیرگذار باشند، حالا خودشان با كنش مخاطرات جدید را به وجود میآورند. او برای توصیف این انسان از تعبیر انسان بازتابی (reflexive) استفاده میكند و معتقد است كه این انسان متفاوت از بشر گذشته است و فاعلی هست كه اگرچه شرایط تازهای را پدید آورده است، اما نمیتواند از پیامدهای ناخواسته این شرایط جدید غافل شود. گیدنز معتقد است این ویژگی در تمام حوزهها نفوذ پیدا كرده است.
🔸از اینجاست كه نظریه او درباره مخاطرات ملموس میشود. مثلا میگوید بیماریهایی كه امروز بشر گرفتار آن شده است، ناشی از مخاطراتی است كه ما بر سر طبیعت آوردهایم. همچنین اپیدمیهای جدید ناشی از مداخلات انسان در طبیعت و تغییرات رفتاری انسان بازتابی است.
◇◇◇◇◇
باشگاه اندیشه؛ فرصتی برای آزاداندیشی 👇
🔹تلگرام: t.me/Bashgah_net
▫️ایتا: Eitaa.ir/Bashgah_net
🔹سروش: Sapp.ir/Bashgah_net
▫️آیگپ: Igap.net/Bashgah_net
📌بله: ble.im/join/YzQwZDU2ND
اعتماد