ابراهیم میرفت زورخونه و بدن خیلی رو فرمی داشت ..
هرروز که به زورخونه میرفت ، پشت سرش چندتا دختر اونو میدیدن و به بدنش نگاه میکردن!
یک روز رفیق ابراهیم به ابراهیم جریان و میگه و تهش میگه دستخوش آقا ابرام چی ساختی! حتی پسرا نگاه میکنن به بدنت!
ابراهیم خیلی ناراحت میشه و از فردا با یک شلوار کردی و ی لباس گشاد میپوشه و به جای ساک هم یک کیسه برمیداره و اینطوری به زورخونه میرفته!
وقتی رفیقاش بهش میگن که چرا!؟
میگه : خدانکنه کسی بدنت و ببینه و اه بکشه!
من بدن ساختم واسه نوکری نه واسه خودنمایی!
@bashohada_313
پدر شهید:
آرمان که مریض شده بود، بردمش پیش دکتر؛ تا فهمید دکتر خانم هست و میخواد آرمان رو معاینه بکنه، گفت من نمیام.
گفتم: پسرم این خانم دکتر هستند، میخوان فقط معاینه ات بکنند.
گفت: نه پدرجان! طبق فتوای حضرت آقا تا وقتی که میشه به پزشک محرم مراجعه کرد نباید پیش پزشک نامحرم رفت...
-شهید آرمان علی وردی-
@bashohada_313
روزی همسر#شهیدطاهرنیا تماس گرفت و
گفت : دخترم خیلی بیقرار باباست ، از آقا
رضا خواهید که به آقای ما فرمان دهد کھ
بهخوابدخترشبرود ؛ ناسلامتیاوفرمانده
آقاسجاد است !
ـوَ شایداین آخرین تیر امید همسر شهید
طاهرنیا بود و چقدر سخت است برای یڪ
مادر که دختر خردسالش تقاضای بابا کند؛
و بابایش#شھید باشد . . . 🥲❤️🩹
روایتِهمسر#شهیدمحمدرضاالوانی
#شهیدانه
@bashohada_313
#خاطرات_شهید
بعد از شهادت تکفیری ها روی بدن و سینه شهید نفت ریختند و آتش زدند، اما فقط لباس های شهید سوخت و بدن سالم ماند.
مادر شهید میگفت: قبلا هم به خاطر تصادف دچار سوختگی شده بود اما به خاطر عزاداری و سینه زنی برای امام حسین(ع) هیچ آسیبی به بدنش نرسیده بود.
#شهید_غلامرضا_لنگریزاده🌷
@bashohada_313
🔺️امام حسین اگر بخواد...
🎙مادر شهید علی وردی
با دوستانش کاروانی داشتن که پیادهروی اربعین رو میرفتن.
اولین باری که رفتن کربلا شونزده سالشون بود و دومین بار هم تقریباً ۱۸ سالش بود.
یک بار هم سال تحویل اونجا بودن.
نیمه شعبان هم میگفتن خیلی ثواب داره.
حتی وقتی مرزهای زمینی بسته شده بود ایشون گفتن میخوایم بریم کربلا من گفتم بسته است و فعلاً کروناست،
🔷️گفت: نه ما میریم فرودگاه مینشینیم اونجا، هر موقع باز شد و قسمت ما شد میریم.
امام حسین(ع) واقعاً خواست. تقریباً یک روزم نشد اونجا بودن و بعد هم نیمه عید رو اونجا بودن.
🔶️گفت: دیدی مامان گفتم امام حسین(ع) اگه بخواد واقعا میطلبه کی فکرشو میکرد؟
من فکر میکردم باید دو سه روز اونجا باشیم تا کنسلی بخوره.
گفت: مامان انشاءالله سری بعد با هم میریم...
#آرمان_عزیز
#کربلا
@bashohada_313
🔺️برای خدا...
🎙علی خانی (یکی از دوستان شهید)
🔷️امید ذاکر یکی از هیئت های بزرگ در اصفهان بود
من هم در آن زمان عاشق ذکر گفتن بودم
امید که متوجه شده بود من عاشق ذکر گفتن هستم
🔶️همش میگفت: هر کاری که میکنی
برای خدا بکن...
شهید امید اکبری 🌹
#شهید_ذاکر
@bashohada_313
🔺️اسلامی...
ما برای این که جمهوری اسلامی مان، جمهوری اسلامی بماند ،
🔷️ باید اجتهاد انقلابی داشته باشیم.
🔶️یعنی اجتهادی که محافظهکارانه نباشد. اجتهادی که با همه مسائل و با همه نهادها ، با روحیه انقلابی برخورد کند.
شهید بهشتی🌹
@bashohada_313
🔺️نذر...
مصطفی هر چه را میخواست نذر حضرت عباس (ع) میکرد
🔷️مصطفی یک هیئت راه اندازی کرد و هرچه پول به دست میآورد، خرج آن میکرد.
🔶️ همان روزهای ابتدایی تاسیس آمد و گفت، «مامان، هیاتی به نام حضرت ابوالفضل (ع) تاسیس کردم!»
ذوقزده شدم. جریان تصادف کودکی مصطفی را برایش تعریف کردم و گفتم، «من شما را نذر حضرت عباس (ع) کردم! چرا این نام را انتخاب کردید؟»
دستی به ریشهای تازه درآمدهاش کشید و گفت، «هیچی، به دلم افتاد!»
از همان موقع دیگر هرچه را میخواست نذر حضرت عباس (ع) میکرد.
شهید مصطفی صدر زاده🌹
#سید_ابراهیم
@bashohada_313
هدایت شده از ⚘ کتابستان معرفت ⚘
#تخفیف_فجرانه
#دهه_فجر
طرح تخفیف ویژه در خرید از وبسایتمون
https://ketabestanmarefat.ir/shop
🌹 ۱۷ بهمن ماه : ۲۲ درصد تخفیف
🌹 ۱۸ بهمن ماه : ۲۱ درصد تخفیف
🌹 ۱۹ بهمن ماه : ۲۰ درصد تخفیف
🌹 ۲۰ بهمن ماه : ۱۹ درصد تخفیف
🌹 ۲۱ بهمن ماه : ۱۸ درصد تخفیف
🌹 ۲۲ بهمن ماه : ۱۷ درصد تخفیف
📚 تا دیر نشده بجنبید و لیست کتاباتون رو از داخل سایت فروشگاه انتخاب کنید و سفارش خودتون رو ثبت کنین...
🔴 فقط و فقط سفارش از وبسایتمون 😉
#کتابستان_معرفت
#معتاد_کتاب_شو
#کتابستانی_شو
#کتاب_بخونیم
@ketabestanmarefat
🔺️کار فرهنگی
🔷️مصطفی محلهای پرت و دورافتاده را در کهنز شهریار برای کار فرهنگی انتخاب کرده بود.
وقتی در جمع خانمها یا در جمعهای خانوادگی این موضوع را مطرح میکردم، همه تعجب میکردند و میگفتند آنجا که واقعا امیدی به نتیجه گیری نیست!
حتی میگفتند کسی از بچههای آن محل انتظاری ندارد.
دو سال و نیم بود که مصطفی حضور فیزیکی کمتری در آن منطقه داشت.
در این مدت وقتی مادران آن بچهها را میدیدم از کارهای مصطفی تشکر میکردند و میگفتند که ممنونِ زحمات او هستند.
میگفتند اگر او نبود، معلوم نبود که آینده بچههای محل چه میشد.
میگفتند مدیون آقا مصطفی هستند که بچههایشان را بسیجی کرده است.
وقتی این حرفها را به مصطفی منتقل میکردم ناراحت میشد و
🔶️میگفت: که همه اینها کار خدا بوده است. میگفت اگر خدا میخواست میتوانست حرفها و کارهایش را بیاثر کند. دیدگاه او به کار فرهنگی اینطور بود...
شهید مصطفی صدر زاده🌷
#سید_ابراهیم
#سیره_فرهنگی_شهدا
@bashohada_313
هدایت شده از ⚘ خاطرات شهدا ⚘
شهیدمهدی زین الدین:
هر کس در شب جمعه شهدا را یاد کند.
شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد می کنند.
شهدا را یاد کنید ولو با ذکر یک صلوات.
شادی روح شهدا صلوات
#شهدا♥️
#شهیدانه
#آقا_مهدی
#شب_های_جمعه
@bashohada_313