6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعد شهدا شما چیکار کردید؟
#شهید_مصطفی_صدرزاده
🕊آی شهدا شرمنده ایم ،مدام شرمنده ایم😔
#ماملت_شهادتیم
#ماملت_امام_حسینیم
#لبیک_یاخامنه_ای
#باشهداتاظهور
#یازیــنب
https://eitaa.com/bashohadataazohoor
#سیدابراهیم_به_روایت_خانواده
چند وقت پیش برای خودم و فاطمه دوتا چادر سفارش دادم برامون بدوزن .
چادرها آماده شد .
با دوست عزیزی که زحمت دوختش رو کشیده بودن داشتم هماهنگ میکردم که اگه ممکنه چادر ها رو به دستم برسونن ؛ خودم شرایط تحویل گرفتنش رو نداشتم.
ایشون قبول کردن و گفتن اسنپ میگیرن و برامون میفرستن .شب چهارشنبه سوری بود ؛ بعد از چند دقیقه تماس گرفتن که هر چقدر تلاش کردم هیچ راننده ای درخواستم رو قبول نمیکنه ، اگه امکانش هست اسنپ رو شما بگیرین .
درخواست اسنپ دادم هیچ راننده ای قبول نکرد .
دوباره هم اسنپ و هم تپسی رو همزمان گرفتم .
بعد از ۲۰ دقیقه اسنپ پیدا شد .
تماس گرفتم : ببخشید آقا میخواستم
یک بسته ای رو به دستم برسونید .
راننده قبول نکرد و سفر رو لغو کردم .
و مجدد هم درخواست اسنپ و تپسی ...
دیر وقت شده بود و من هم خیلی عجله داشتم .
بعد از چند دقیقه در ناامیدی تمام راننده ای قبول کرد .
تماس گرفتم : ببخشید آقا امکانش هست بسته ای رو به دستم برسونید ؟
بعد از چند دقیقه مکث گفتند: داخل بستتون چیه ؟
گفتم :لباس.
ایشون قبول کردند .
نگرانی بعدی این بود که خودم خونه نبودم و مونده بودم چطوری بهشون بگم بسته رو به نگهبانی تحویل بدن .
چون معمولا کسی قبول نمیکنه و باید کسی باشه که بسته رو تحویل بگیره .
راننده رسید و تماس گرفت : ببخشید خانم من رسیدم .
گفتم اگه امکانش هست بسته رو به نگهبانی تحویل بدید .
گفتند: همون آقایی که داخل ساختمون نشستند؟
گفتم بله ، بهشون بگین که بسته برای ...۱۱_۱۸.
دیدم اون آقا ادامه داد .
۱۸_۱۱_۵
خیلی تعجب کردم اما اصلا توجه نکردم و دوباره تکرار کردم بفرمایید بسته برای ...
دوباره گفتند: خانم من این شماره رو از دیشب حفظم ۵_۱۱_۱۸
ساکت و مبهوت مونده بودم .
_ببخشید خانم تو بسته چادره؟
دوتا چادر ؟
+بله
_شما تو خانوادتون شهید دارین ؟
شهید گمنام ؟
+شهید داریم ولی گمنام نه.
راننده با حس و حال عجیبی گفت :
من دیشب خواب دیدم ،خواب دیدم شهیدتون بهم دوتا چادر داد و گفت :
اینارو تحویل نگهبانی بده .
بگو برای ۵_۱۱_۱۸
من از دیشب این شماره رو حفظم .
شهید شما دیشب منو تا اینجا آورد که چادرها رو به شما برسونم .
نمیدونم حکمتش چیه...🌿🤍
۱۴۰۲/۱۲/۲۲
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#سیدابراهیم_به_روایت_خانواده
#سلام_برشهیدان
#درآرزوی_شهادت
#یادشهداصلوات
https://eitaa.com/bashohadataazohoor
رفیق شش دونگ هم بودند؛
به هم گفته بودند
هر کی اول #شهید شد
باس بره درِ خونه سیدالشهداء(علیه السلام) بست بشینه
تا #شهادت اون یکی رو از آقا بگیره،
مصطفی گفت: نری، آبروریزی راه میندازم!
مرتضی گفت: هر کی نره شهید پَستیه!
چند وقت بعد؛
تیر توی پهلوی مصطفی
تیر توی گلوی مرتضی
و سالگرد مصطفی شد چهلم مرتضی!
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید_مرتضی_عطایی
#سلام_برشهدا
#درآرزوی_شهادت
#باولایت_تاشهادت
#شادی_روح_مطهرشهداوامام_شهداصلوات
#باشهداتاظهور↙️↙️↙️
https://eitaa.com/joinchat/1613365268C0868f4d580
═✧❁🌷یازینب🌷❁
🥀 اگر میخواهید کارتان برکت پیدا کند؛
به خانوادهیشــهدا سر بزنید،
🥀 زندگـینامـهشهدا را بخوانید،
🥀 سعی کنید در روحیــهیخــود
شهـادتطلــبــی را پرورش دهید
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#شهید
#سوریه
#وعده_صادق
https://eitaa.com/joinchat/1613365268C0868f4d580
🌴 یا زینب 🌴
مصطفی خیلی بی ریا بود...
ازمنطقه که میگفت یک بار نگفت من ... همش میگفت بچه ها.
کمتر کسی میدونست فرمانده گردان شده.
صحبت هایش همیشه با این حرف حضرت امیر بود:
چه بسیارند عبرت ها و چه اندک عبرت گیرنده ها...
🌹دوستی رو چند روز قبل جایی دیدم که از همرزمان شهید بود .میگفت : مصطفی رو لحظه شهادت هم دیدم
.میگفت : همیشه موقع عملیات بچه هارو جمع میکرد یک گوشه و میگفت که هیچوقت مغرور نشید به اینکه اینجا چه کاره اید... میگفت همه را در یک سطح میدونست وفرق نمیگذاشت.
میگفتن که هر جا به معبری میرسیدند که خطرناک بود مصطفی خودش اول میرفت تا اگر اونجا تو تیررس دشمن بود سپر انسانی بقیه بشه و نگذارد بقیه صدمه ببینن.
همون اقا میگفت: با دشمن فاصلمون کم بود رفیقمون رفت برگ درخت زیتون بیاره برای استتار که یهو با تیر زدنش. میگفت اون یک تیکه زیر آتش بود...
مصطفی رفت زیر آتیش دشمن و اون شهید را بیرون کشید.
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#با_امام_خامنه_ای
#مانند_شهدا
#تا_امام_زمان
https://eitaa.com/bashohadataazohoor
ســـــــــــــــــــلام خدمت اعضای محترم
مـــــــهمان عزیز امشب ما 👇👇👇👇
شــــــــــهید مصطفی صدر زاده هستند
✍ از داییِ مصطفی خواهش کردیم تا او را در هتل المپیک استخدام کنند.
دایی اش مدیرعامل آنجا بود و گفته بود ایشان در اتاق مانیتورینگ مشغول به کار شود اما بعد از مدتی بیرون آمد.
به او گفتم: باباجان دردسر می خوای بکشی؟ برای چه نماندی؟ هم کار میکردی و هم میتوانستی درست را بخوانی.
گفت: چون دایی مدیرعامل بود من را به اتاق مانیتورینگ بردند در حالی که نیروهای آنجا هشت سال زحمت کشیده بودند تا به اتاق مانیتورینگ بروند.
باید یک نفر را بیرون می کردند تا من به جای او بنشینم این خارج از جوانمردی بود. اگر هم مثل بقیه نگهبانی میدادم در حق دایی نامردی کرده بودم چون مردم میگفتند نگاه کن به بچه خواهرش رحم نکرده و او را در سرما و گرما جلوی در گذاشته است برای همین بهتر بود از آنجا بروم.
#شهید_مصطفی_صدرزاده
تاریخ تولد: ۶۵/۶/۱۹
هدیه به روح پاک همه شهیدان صلوات
یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
شادی روح امام و همه ی شهدای
عزیز خاصه مهمان امشب مون
14دسته گل صلوات هدیه کنیم
خدایاازعمرم بگیربرعمر رهبرم بیفزا
کوتاهترین دعا برا بزرگترین آرزو
اللهم عــــــــجل لولیک الفرج
الـــتماس دعای فــــرج آقا جانم
https://eitaa.com/bashohadataazohoor
4.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ 🎥
سیدابراهیم خطاب به ابوعلی:
_آقا یه دو دقیقه وایسا فیلم بگیر!
+نمیشه! پاهام خسته میشه😔😁
_صحنه قشنگیه تیر میخوری معروف میشی😂😜
#شهید_مصطفے_صدرزاده 🤍
#شهید_مرتضی_عطایی ✨
🍃🌸
#با_امام_خامنه_ای
#مانند_شهدا
#تا_امام_زمان
https://eitaa.com/bashohadataazohoor
┗━━━ 🌷🍃🌷 ━━━┛
به کانال با شهدا تا ظهور بپیوندید.