🌹با شهدا تا ظهور مهدی (عج)🌹
🌷سردار شهید محمدرضا تورجی زاده🌷 نام: محمدرضا تورجی زاده نام پدر: حسن ولادت: ۱۳۴۳/۴/۲۳ (شهیدا/اصف
شهید محمدرضا تورجی زاده، از بس که شیفته حضرت زهرا (س) بود، به سادات هم ارادت ویژه داشت. گردانی داشت به نام یازهـــرا (س) که بیشتر نیروهایش از سادات بودند.
داشت سوار تویوتا میشد که برود، رفتم جلو و گفتم: برادر تورجی میخواهم بیایم گردان یا زهرا.
گفت شرمنده جا نداریم. گفتم: مگر میشود گردان مادرمان برایمان جا نداشته باشد؟
تا فهمید سیـّدم، پیاده شد، خودش برگه ام را برد پرسنلی و اسمم را نوشت.
محمدرضا هم مداح بود هم فرمانده،
سفارش کرده بود روی قبرش بنویسند یازهــــــرا.
اونقدر رابطش با حضرت زهرا قوی بود که مثل بی بی شهید شد.
خمپاره خورد به سنگرش و بچه ها رفتند بالای سرش؛
دیدند ترکش خورده به پهلوی چپ و بازوی راستش...
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
شکر خدا عقیق تو را ساربان نبرد...💔
۴ آبان
سالروز شهادت شهید آرمان علی وردی🖤
خاطره ای زیبا از شهید آرمان علی وردی از زبان دوستان شهید:
روزی یکی از شهدای دفاع مقدس به نام شهید عبدالله پولادوند تفحص شد. ایشان طلبه بودند؛ شهید آرمان بسیار غبطه خوردند به حال این شهید بزرگوار
در گروهی که رفقای ما پیام تفحص شهید پولادوند را اعلام کردند؛ یادم هست آرمان پیامی نوشت که متن آن پیام این بود : ((چه سعادتی این شهید داشته است . این شهید هم طلبه بودند و هم بسیجی و هم به شهادت رسیدند.)) که در آخر خود آرمان هم به همین گونه به شهادت رسید.
🌷خون این شهید بزرگوار و سایر شهدای مدافع امنیت، با آشکار کردن ماهیت واقعی بدخواهان کشور، رشد بصیرت و آگاهی بیشتر مردم را در پی خواهد داشت.
شاخه گلی به زیبایی صلوات تقدیم به ارواح طیبه شهدا خصوصا این شهید بزرگوار 🌹
شهیدآرمان_علی_وردی🕊🌹
#شادی_روحش_صلوات
🌷اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🤲
داشتم خاکریز می زدم که آمد بالای لودر ، سلام کرد و کنارم نشست و مرتب توضیح می داد که کجا خاکریز بلندتر باشد و کجای خاکریز پایین تر و معلوم بود که خیلی وارد است .
آتش دشمن که شدیدتر شد من را فرستاد پایین و خودش پشت بولدوزر نشست .
مدتی که گذشت آمدند دنبالش و صدایش کردند و گفتند :
" آقای رضوی بی سیم از فرماندهی "
خشکم زد .
خودش بود ، مهندس محمد تقی رضوی ، قائم مقام قرارگاه مهندسی خاتم الانبیاء جهاد ، همانی که همه بچه ها به اسم
"آتقی" او را می شناختند .
🌷شهید سیدمحمدتقی رضوی به روایت مادر:
سید محمد بعد از ازدواج؛ با خانواده به اهواز رفت،
مدتها از او خبری نداشتیم
خانواده هوای دیدارش را داشتند
همه به دنبال فرصتی می گشتیم که به دیدار سید محمد و همسرش برویم.
سرانجام با آمدن عید و تعطیلات سال جدید ما نیز اسباب سفر بستیم و روانه اهواز شدیم و بعداز رسیدن به اهواز راهی خانه محمد تقی شدیم
من از زندگی محمد تصور دیگری داشتم و هیچگاه فکر نمیکردیم که زندگی او اینگونه باشد
برای همین لحظه ای حیران شدم و بی اختیار قطرات اشک از گوشه چشمم به پایین لغزید
زندگی سید محمد خیلی ساده تر از آن چیزی بود که حتی بتوان تصورش را کرد
کل زندگی آقا تقی در دو پتو خلاصه می شد که یکی زیر انداز و دیگری روانداز بود.
آنها حتی بالشی هم نداشتند که زیر سرشان بگذارند.
آقا تقی اورکتشو برای زیر سرش استفاده می کرد و خانمش هم چادرشو زیر سرش میگذاشت...
🌴 #مردان_بی_ادعا
#الگوی_عملی_برای_مسئولین
ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
شهيد رضوى در هنگام ازدواج، معيار زندگى را بر مبناى تقوا و تفاهم قرار داد
همسر شهيد در اين باره چنين نقل مى كنند: «او هميشه مى گفت:
ما براى رضاى خدا ازدواج مى كنيم، زندگى ما با زندگى سايرين فرق دارد. در زندگى ما نه خانه اى خواهى ديد، نه ماشينى و نه حتّى سفره عقد آن چنانى. براى من، انسانيّت و ايمان مهم است.»
#ماه_عسل ‼️
▫️فرداى روز عروسى، محمدتقى بهمراه همسرش به تربت حيدريه رفت و يك ماه در آنجا بود كه در طى اين مدّت مشغول خدمت بمحرومين و روستاييان بود. پس از آن به سوى اهواز رهسپار شدند.
🌷مناجاتی از شهید #سید_محمد_تقی_رضوی
خدایا! عاشق ترم کن به دیدارت
خدایا! خطا کردم به بزرگی و عظمتت ببخشم
خدایا! با همه گناهانم ببخش و بیامرزم و شهادت نصیبم گردان
خدایا! نمیدانم بااین بار گناهان با چه رویی به پیشگاهت برسم .با این همه عشق دیدارت دیگر تحملم را بریده است.
خداایا! با دیدن یاوران صدیقت احساس حسادت میکنم راه مرا در کنار یاورانت قرار ده.
خدایا! در این شبهای با عظمت طلوع فجر در کنار رزمندگان اسلام مراهم در کنار یاورانت قرارده
خدایا! خانواده شهدافرزندان شهدامنتظر پیروزی اسلام هستند نصرت نهایی را هرچه زودتر عطا فرما.
🌷سردار شهید دفاع مقدس علی اصغر ارسنحانی🌷
نام: علی اصغر ارسنجانی
نام پدر: عباسعلی
ولادت: 1337/11/1
شهادت: 1366/1/19
وضعیت تاهل:متاهل
نام جهادی: معروف بودند به فرمانده داش مشتی ها
اخرین مقام: فرمانده گردان میثم تمار لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بود
نحوه شهادت: محمدرضا فاضلی دوست از نحوه شهادت ایشان چنین می گوید:
به او گفتم «حاجی، تابلو اعلانات درست کردی!» او هم خندید و گفت «میدانم که برویم جلو، برگشتی نداریم و همانجا میمانیم؛ بعدها که بچهها آمدند برای برگرداندن جنازههایمان از این اسامی، جنازه را شناسایی کنند».
همین هم شد
سن شهادت: 29 ساله
علاقه: ___
قسمتی از وصیتنامه شهید:
اطلاعاتی از وصیتنامه ایشان یافت نشد.
ولی شهید ارسنجانی در مناجاتش با معبود نوشته است: بارالها برای رضای تو به جبهه میروم و در راه تو میجنگم و اگر شهادت را نصیب ما گردانیدید، فقط شهادت در راه خودت را نصیب ما بگردان.
#یادش_باصلوات
هفتم آبانماه سال ۱۳۵۹
سالروز شهادت و عروج سردار گمنام و بی نشان؛
سعید گلاب بخش, “معروف به محسن چریک”
🌸 جوانی خوشسیما، متولد ۱۳۳۸ -- اصفهان که رسم ولایتمداری و ایمانش، در کنار ورزیدگی جسم و توان نظامی بالا، از او نمادی کامل از یک مجاهد فی سبیل الله ساخته بود.
از کودکی ذهن فعال و جستجوگری داشت. خانواده او هم بسیار مذهبی و در عین حال از اعیان اصفهان بودند.
خانواده اش از همان اوان کودکی در تربیت او طبق موازین دینی و اخلاق اسلامی، از هیچ کوششی کوتاه نکردند. او همزمان با تحصیل، گرایش خاصی به مباحث و مسائل مذهبی پیدا میکند و به مطالعه کتابهای دینی روی میآورد.
سعید هنگام تحصیل در سال سوم راهنمایی، از آنجا که درگیر مسایل سیاسیی شده بود، یکباره درس و تحصیل را رها میکند و او با تهیه گذرنامه جعلی به چند کشور اروپایی و آخرسر به لبنان سفر می کند.
سعید به گروه های مبارز لبنانی پیوست تا خود را مهیای جهاد در راه اسلام نماید. در آن جا با شهید " اندرزگو " و " جلال الدین فارسی " آشنا میشود و با گذراندن آموزش نظامی، در مبارزات مردم فلسطین شرکت میجوید.
تا به آنجا که شنیدن نام محسن در میان همرزمان و همدورهایهایش چنان شور و شوقی ایجاد میکرد که تو گویی اسطورهای از لابهلای سطور تاریخ پای به جهان خاکی نهاده و با نام «محسن چریک» دوشادوش رزمندگان رودرروی خصم میجنگد.
با عزیمت حضرت امام به پاریس سعید هم به خدمت ایشان آمد. در این مدت پدرش به دیدن او می آمد. هزینه فعالیت های فرزند را پرداخت می نمود.
با عزیمت حضرت امام به ایران به عنوان یکی از مسئولین حفاظت امام با پرواز دوم راهی ایران شد.
سعید بلافاصله پس از پیروزی انقلاب وارد سپاه شده تا تجارب سودمند نبرد با صهیونیست ها رابا جوانان کشورش انتقال دهد.
🌱 رزمنده و مجاهد مومن و فداکار، سعید گلاب بخش
همو که در عنوان جوانی راه مبارزه با دشمنان را یافت و با سفر به سوریه و لبنان، نزد فلسطینی ها، آموزش های چریکی و پارتیزانی را فرا گرفت.
پس پیروزی انقلاب، جوانان داوطلب و پاسداران انقلاب، دسته دسته نزد او آموزش نظامی و تاکتیک های جنگی را فرا می گرفتند که در میان آنها سرداران بزرگی نظیر شهیدان علی تجلایی، محمود قلب پور، و .... به چشم می خورند:👇👇
فرمانده شاخص و رزمنده ممتاز، شهید جاویدالاثر، علی تجلایی، در سال ۱۳۳۸ در تبریز به دنیا آمد. در سال ۱۳۴۴ قدم به عرصه علم و دانش گذاشت و چند سال بعد در رشته ریاضی دیپلم گرفت. در دوران دبیرستان، ساواک یکبار او را به دلیل امتناع از امضای برگه عضویت حزب رستاخیز احضار کرد، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، او در شمار اولین نفراتی بود که به عضویت سپاه درآمد و دوره آموزش نظامی ۱۵ روزهاش را زیر نظر سعید گلاب بخش معروف به «محسن چریک» در پادگان سعدآباد تهران گذراند.
سردار مخلص سپاه در زمستان ۶۳ در عملیات بدر آسمانی شد و همانگونه که آرزو داشت، ذره ای از این خاک را آرمیدن اشغال نکرد!!
📌 مدافع حرمی که شهید راه سلامت شد.
🔷️ شهید مدافع سلامت حاج تقی داستان متولد ۲۰ خرداد ۱۳۴۵ در پی ابتلا به کرونا در حین تداوم خدمت رسانی به بیماران جان به جان آفرین تسلیم کرد.
◇ با توجه به تداوم حضور و نقش آفرینی مدافعان سلامت در خدمت رسانی به مبتلایان بیماری کرونا،مدافع سلامت تقی داستان به این بیماری منحوس مبتلا و در نیمه شب۷ آبان ۱۴۰۰ علی رغم همه ی تلاش ها برای مقابله با بیماری، این مدافع سلامت در بیمارستان امام علی(علیه السلام) کرج جان به جان آفرین تسلیم کرد.
◇ شهید مدافع سلامت تقی داستان از رزمندگان مدافعان حرم و برادر دو شهید می باشد.
◇؟سالهای طولانی در سنگر های مختلف دفاع از وطن و دفاع از حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) و دفاع از مرزهای سلامت خالصانه و مخلصانه فعالیت نمود.
◇ شهید مدافع سلامت تقی داستان به عنوان کارشناس پرستاری و در عرصه کنترل و حراست مجموعه های مختلف و نیز در هیئت اندیشه ورز بسیج جامعه پزشکی سپاه استان البرز فعالیت و مشارکت داشت واز رزمندگان هشت سال دفاع مقدس و از مدافعان حرم بود .
◇ مزار این شهید بزرگوار همانند برادران شهیدش در گلزار شهدای امامزاده محمد کرج قرار دارد.
#شهید_مدافعسلامت_تقی_داستانایمچه