eitaa logo
🌹با شهدا تا ظهور مهدی (عج)🌹
151 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
168 ویدیو
28 فایل
اینجا میقات محبین شهدا است. او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد.... گروه جهادی فرهنگی و رسانه ای نسیم مهر شماره ثبت : 4006312414011 ادمین کانال : @Ammosafer1461
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 که اهل بیت مراقبش بودن وقتی را وضع حمل می کردم، دائماً می خواندم . وقتی هم بدنیا آمده بود به جای لالایی برایش و می خواندم . یکبار لج کرده بود و هر کاری می کردم ساکت نمی شد . کولش کردم و رفتم تو کوچه ، نوازشش می دادم تا ساكت بشود ولی اصلاً ساکت شدنی نبود . یک لحظه به پشت سرم نگاه کردم ، دیدم یک آقایی قد بلند با لباسی شبیه به لباس چوپانی ، شال سبزی بر گردنش و گیوه به پایش پشت سرم ایستاده ، آمدم بگم پشت سرم چیکار می کنی که دیدم یکدفعه غیبش زد و هر چی به دور و برم نگاه کردم ندیدمش ، در همین لحظه آرام شده بود و دیگر گریه نمی کرد . راوی : شادی روح و
🖤 🔹 حاجیه خانم «زکیه اهوازیان» اسوه صبر و ایثار، مادر شهید والامقام سرلشکر حاج علی هاشمی شامگاه جمعه به علت بیماری و کهولت سن دار فانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست. 🩸 فرمانده قرارگاه سری نصرت متولد ۱۰ دی ماه ۱۳۴۰ در اهواز بود که در تاریخ ۴ تیر ۱۳۶۷ در جزیره مجنون به شهادت رسید. ◇ وی به دلیل آشنایی با مناطق عملیاتی، نقش مهمی در میان فرماندهان سپاه پاسداران در خلال جنگ ایران و عراق داشت. از وی به عنوان طراح اصلی عملیات خیبر و عملیات بدر یاد می‌شود. ◇ شهید هاشمی در سال ۱۳۶۷ پس از انجام مأموریت تخلیه جزیره مجنون، در هنگام ترک مقر فرماندهی، توسط هلی‌کوپترهای ارتش عراق مورد هدف قرار گرفت و در ٢۶ سالگی به شهادت رسید. ◇ پیکر وی ۲۲ سال بعد در سال ۱۳۸۹ شناسایی و در اهواز به خاک سپرده شد. 🌷روحشان شاد و یادشان گرامی باذکر
«کاری کنید کہ وقتی کسی شما را ملاقات می‌ کند احساس کند کہ یک ‌شهید را ملاقات کرده است » شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم💜
🥀🌴🌹🏴🌹🌴🥀 در نجف تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه ... روز سوم وقتی خواست از خونه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت.... می گفت: "مثل ارباب همه جا رو مثل دود می دیدم اینقدر حال من بد شد که نمی تونستم روی پای خودم بایستم...." از اون روز بیشتر از قبل مفهوم کربلا و تشنگی و امام حسین علیه السلام رو فهمید. شادی روح و
او با همان جسم کوچک اما روح بزرگ و دل دریایی‌اش به قلب دشمن می‌زد و با وجود مخالفت فرماندهان ، خود را به صف اول نبرد می‌رساند تا از شهر و دیار خود دفاع کند . بهنام چندین بار نیز به اسارت دشمن درآمد ، اما هر بار با توسل به شیوه‌ای از دست آنان می گریختر. برای فریب عراقی ها می زد زیر گریه و می گفت : “ من دنبال مامانم می گردم گمش کردم ” او با بهره گیری از توان و جسارت خود توانست اطلاعات ارزشمندی از موقعیت دشمن را به دست آورده و در اختیار فرماندهان جنگ قرار دهد . عراقی ها که فکر نمی کردند این نوجوان 13 ساله قصد شناسایی مواضع ، تجهیزات و نفرات آنها را دارد ، رهایش می کردند . یک بار که رفته بود شناسایی , عراقی ها گیرش انداختند و چند تا سیلی آبدار به او زدند جای دست سنگین مامور عراقی روی صورت بهنام مانده بود ، وقتی برگشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود ، هیچ چیز نمی گفت ، فقط به بچه ها اشاره کرد عراقی ها کجا هستند و بچه ها راه افتادند . 🌹 🕊 شادی روح و
🌺🍀💐☘️💐🍀🌺 بچه های لشکر تا روز وقت داشتند در شرهانی به جستجوی شهدا بپردازند. اما این روزهای آخر هر چی می گشتند خودشان را نشان نمی دادند. ناامیدی در چهره تک تک افراد موج میزد. روز بود و روز آخر ما. بچه ها امیدوار بودند. بچه ها به امید گرفتن عیدی، جستجو را آغاز کردند. بچه ها رمز عبور را گذاشتند. هر کس نجوایی می کرد. تا عصر مشغول بودیم. هر چه گشتیم بی فایده بود. لحظات وداع رسید. رو به قبله کردم و گفتم: "غروب نیمه شعبان است. آقا جان، ما قابل نبودیم. ما به امید شما کار را شروع کردیم. حال باید دست خالی برگردیم." اشک چشمان همه بچه ها را بارانی کرده بود. آماده حرکت شدیم. یکی برای تبرک مشتی خاک برمی داشت و یکی سیم خاردار و ... با صورتی پر از اشک از ما جدا شد. رفت سراغ یه گل شقایق وحشی که آنجا رویده بود را از ریشه جدا کند و در قوطی کنسرو قرار دهد و به عقب بیاورد. زیر گل را خالی کرد. باورش سخت بود. شقایق درست روی جمجمه یک روییده بود. پیکر را از زیر خاک خارج کردیم. خوشحالی ما وقتی کامل شد که پلاک هویت استعلام شد. باور کردنی نبود. نام پشت بی سیم اینگونه اعلام شد: 📚 کتاب وصال، صفحه ۱۳۳ الی ۱۳۶ جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح و ارواح طیبه
۲۱ آبان سالروز شهادت شهدای مدافع حرم : 🌷 🌷 🌷 🌷 شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌼
پسر اول‌ گفت: مادر، اجازه‌ هست‌‌ برم‌ جبهه؟ گفت‌: برو عزیزم... رفت‌ و والفجـر مقدماتی شهید شد: پسر دوم‌ گفت: مادر، داداش‌ که رفت‌ من‌ هم‌ برم!؟ گفت‌: برو عزیزم... رفت‌ و عملیات‌ خیبر شهید شد: همسرش‌ گفت‌: حاج‌ خانوم‌، بچه‌ها رفتند، ما هم‌ بریم‌ تفنگ‌ بچه‌ها روی زمین‌ نمونه ... رفت‌ و عملیات‌ والفجر۸ شهید شد: مادر به خدا گفت: همه دنیام‌ رو قبول‌ کردی، خودم‌ رو هم‌ قبول‌ کن... رفت‌ و در حج‌ خونین‌ شهید شد: شادی روح شهدا ٱللَّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَىٰ‌مُحَمَّدٍ‌وَآلِ مُحَمَّدٍ‌وَ‌عَجِّل‌فَرَجَهُم🌱
که اهل بیت مراقبش بودن وقتی را وضع حمل می کردم، دائماً می خواندم . وقتی هم بدنیا آمده بود به جای لالایی برایش و می خواندم . یکبار لج کرده بود و هر کاری می کردم ساکت نمی شد . کولش کردم و رفتم تو کوچه ، نوازشش می دادم تا ساكت بشود ولی اصلاً ساکت شدنی نبود . یک لحظه به پشت سرم نگاه کردم ، دیدم یک آقایی قد بلند با لباسی شبیه به لباس چوپانی ، شال سبزی بر گردنش و گیوه به پایش پشت سرم ایستاده ، آمدم بگم پشت سرم چیکار می کنی که دیدم یکدفعه غیبش زد و هر چی به دور و برم نگاه کردم ندیدمش ، در همین لحظه آرام شده بود و دیگر گریه نمی کرد . راوی : شادی روح و
منتظر: 💔 بعد از شهادت تکفیری ها روی بدن و سینه شهید نفت ریختند و آتش زدند😔، اما فقط لباس های شهید سوخت و بدن سالم ماند.‼️ مادر شهید میگفت: قبلا هم به خاطر تصادف دچار سوختگی شده بود اما به خاطر و سینه زنی برای (ع) هیچ آسیبی به بدنش نرسیده بود.✨🌱 🌷 اولین شهید مدافع حرم کرمان شادی روحشون
در سال 1346 در شهر مقدس قم به دنیا آمد. 14 ساله بود که عازم جبهه شد. 5 سال در جبهه های جنگ حضور فعال داشت و در 19 سالگی به رسید. او در جریان عملیات کربلای4 به اسارت دشمن درآمد. او با بدنی مجروح اسیر می‌شود. وضعیت جسمانی اش مناسب نبود و نیاز به عمل جراحی داشت ولی عراقی‌ها توجهی نداشتند. چند روزی که در اردوگاه بود درد زیادی کشید و در آخر از عوارض جراحت در غربت و تنهایی به رسید. در مدت 11 روز از زمان اسارت تا بسیار شکنجه شد . صلیب سرخ که از محمدرضا آگاه می‌شود، مسئولان بعثی را موظف می‌کند برای او قبری در شهر کاظمین در نظر بگیرند. پس از 16 سال پیکر این رزمنده قمی تفحص شده و به کشور بازمی‌گردد. پیکر صحیح و سالم از خاک بیرون آمده بود. محمدرضا در 14دی ماه 1365 شد و پیکرش در 4 مرداد ماه 1381 به کشور بازگشت. صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود، ولی جسد سالم مانده بود. حتی روی جسدش پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که استخوان‌های جسد هم از بین می‌رفت ولی باز هم جسد سالم مانده بود. وقتی گروه تفحص جنازه را دریافت می‌کردند، سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه می‌کرده و گفته: ما چه افرادی را کشتیم. 🌹 🕊 شادی روح و
💠 به مناسبت ۲۷ رجب ، عید مبعث حضرت پیامبر (ص) 🌴 نام گذاری تیپ ۲۷ محمد رسول‌ الله (ص) متن زیر بخشی از مصاحبه‏ اى است که به راز نام گذاری تیپ به نام حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله) اشاره می کند سخنانی که نشانگر عمق ارادت او به ساحت حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله) دارد: 💠 اسم تیپ را گذاشتیم تیپ محمد رسول‏ اللَّه ‏(ص) 🔹 اولاً این اسم اعتقاد ما را به مکتب و سنت حضرت رسول نشان می دهد. به این معنا که ما رزمندگان تیپ، حضرت محمد(ص) را به عنوان خاتم الانبیاء و بزرگترین رسول خداوند می ‏شناسیم و به ایشان اعتقاد داریم. چرا که ایشان شاخص بین تمام مسلمانان هستند و این نام به این خاطر براى تیپ ما انتخاب شد. 🔸 البته این نامگذارى یک زمینه قبلى هم داشت و آن عملیاتى بود که توسط ما در مناطق و انجام شد و نام آن محمد رسول ‏اللَّه (ص) بود. او بعدها در این رابطه به یکى از همرزمانش (مجتبی عسگری) گفته بود: «من محمد رسول الله (ص) را بسیار دوست دارم». ادامه داد : در حدود دو سالی که در بودم با اهل تسنن زندگی کردم. حضرت محمد (ص) عامل بین ما و اهل تسنن بود. ✅ سومین دلیل، احترام به ساحت مقدس حضرت محمد (ص) است. هر زمان نام ایشان می‌آید می‌فرستیم. نام تیپ را محمد رسول الله (ص) گذاشتم که اگر روزی زنده نبودم هر شخصی که نام تیپ را می‌شنود فرستاده و ثوابش برای من نیز نوشته شود. ❇️ البته با آن روحیه لطیف خود، فلسفه ‏اى هم براى شماره این تیپ یعنى عدد ۲۷ فرض کرده بود. «... عدد دو را که از هفت کسر کنى، میماند پنج، به نیت پنج تن آل‏ عبا عدد دو را که با عدد هفت جمع ببندى، می ‏شود نُه یعنى تسعة المعصومین مِن وُلدِ الحسین حالا اگر تو این عدد دو را با عدد هفت ضرب کنى، حاصل آن میشود چهارده، به نیت ۱۴ معصوم (علیهم ‏السلام) اگر اعداد را بر عکس کنید می‌شود ۷۲ شهید کربلا. منبع : 📚 کتاب آذرخش مهاجر 🎤 مصاحبه با مجتبی عسگری