🌹با شهدا تا ظهور مهدی (عج)🌹
💠 حیف نیست آدم ترس از خدا را ول کند، از دشمن بترسد!!؟ 🌷 فرمانده لشگر ۵۵ ویژه شهدا شهید محمود کاو
▪️۱۹ سالگی مربی آموزش نظامی
۲۰ سالگی مسول محافظین بیت امام
۲۱ سالگی مسول عملیات سقز
۲۲ سالگی فرمانده تیپ ویژه سید الشهدا
۲۵ سالگی فرمانده لشگر ویژه سید الشهدا
موفقیت در عملیات های مختلف
۵ بار مجروحیت در طول ۵ سال و در آخر شهادت
#شهیدمحمودکاوه حقیقتی شبیه
افسانه هاست👌
#سالروزشهادت
🥀🌴🌹🏴🌹🌴🥀
#شهدا
#امام_حسین_ع
#شهید_والامقام
#هادی_ذوالفقاری
در نجف تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه ...
روز سوم وقتی خواست از خونه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت....
می گفت: "مثل ارباب همه جا رو مثل دود می دیدم اینقدر حال من بد شد که نمی تونستم روی پای خودم بایستم...."
از اون روز بیشتر از قبل مفهوم کربلا و تشنگی و امام حسین علیه السلام رو فهمید.
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
«ننه مریم» مادری که وقتی خبردار شد
پسرش برای پاکسازی شهر بر اثر انفجار
مهمات شهید شده است. 🥀
این مادر، با قایق وارد شهرشد و سراغ بچههایش را گرفت.
مرتضی شهید شده بود و هنوز قبرستان دست دشمن بود و به ناچار، پسرش را در قبرستان آبادان به خاک سپرد.
سپس به خرمشهر بازگشت و باخبر شد که محمد برای پاکسازی شهر براثر انفجار مهمات شهید شده است.
وقتی به محل حادثه رفت، با بدن قطعه قطعه شده پسرش مواجه شد. 💔
یک پتو آورد و شهید را جمع کرد و همراه با رزمندگان خرمشهری، او را در قبرستان خرمشهر به خاک سپرد و سپس به سمت خانه اش حرکت کرد.
رزمندهها «ننه مریم» را زینب زمان صدا میکردند؛
چرا که در کوران گلوله باران مقاومت کرد و در برابر خبرهای سخت و ناگوار خم به ابرو نیاورد، با وجود داغهایی که دید خرمشهر را ترک نکرد تا زمانی که شهر سقوط کرد... 💔
راوی: حاج قاسم صادقی 💚
شادی روح شهید و مادرش صلوات
#اربعین🏴
#امام_زمان
🔹 همزمان با سالروز عملیات کربلای۳ یادی کنیم از #شهید_غلامرضا_تنها شهیدی که شب عملیات در موج دریا ؛ نماز شبش ترک نشد! نماز میخواند و سجدهاش روی آبهای خلیجفارس بود...
«در عملیات کربلای۳ که به منظور تسخیر اسکلههای نفتی عراق به نامهای البَکر و الامیه انجام میشد، در خلیجفارس دچار مَدِّ شدید آب و امواج متلاطم شده بودیم. من بسیار ترسیده و مُتَحَیِّر بودم اما با این حال ستون غواصانی که داخل آب در حال حرکت بودند را کنترل میکردم. مدتی بعد دیدم که یکی از بچهها سرش را بدون حرکت داخل آب قرار داده است. ترس و نگرانیام بیشتر شد! شانهاش را گرفتم و تکان دادم، سرش را بلند کردم با نگرانی و تعجّب پرسیدم: چی شده؟ چرا تکان نمیخوری؟ خیلی خونسرد و بدون نگرانی گفت: مشغول خواندن نماز شب بودم! اطمینان و آرامش این جوان بسیجی زبانم را بند آورده بود. گفتم: اشکالی نداره ادامه بده ؛ التماس دعا...
صبح، روی اسکله الامیه اولین شهید بود که به دیدار معشوق نائل آمد. او کسی نبود جز شهید «غلامرضا تنها» از اصفهان که بعد از شهادتش نام اسکله الامیه را نیز به اسکله شهید «تنها» تغییر دادیم»
📚 منبع: کتاب نماز شهدا صفحه ۱۷
هدایت شده از جعفر روحی / صوت انقلابی
💠 سلسله روایت هایی زیبا و عاشقانه و حماسی از شهدا در بیان همسرانشان تحت عنوان «نیمه پنهان ماه» در قالب #کتاب_صوتی
✔️فصل اول
✔️فصل دوم
✔️ فصل سوم
❇️ فصل چهارم
🌹شهید اسماعیل صالح پور
🌹شهید احمد کاظمی
🌹شهید اصغر قجاوند
🌹شهید احمد کشوری
🌹شهید آیت الله سعیدی
🌹شهید امر آله عبدی زاده
🌹شهید بهشتی
🌹شهید بهتویی
🌹شهید محمد جواد تندگویان
🌹شهید جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان
🇮🇷 زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا از خود شهادت کمتر نیست.(امام خامنه ای)
#شهید
#قهرمانمن
#عزتملی
#هویتملی
┏━━ 🎵 ━┓
🆔 @sot_enghelabi
┗━━ 🎵 ━┛
🗓 ۱۳ شهریور ۱۳۳۳ - ولادت شهید یدالله کلهر ، جانشین لشکر 10 سیدالشهدا(ع) - در دوران فرماندهی سردار علی فضلی
ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
متولد: شهریار –روستای باباسلمان
🌷شهادت : ۱۳۶۵/۱۱/۱ -شلمچه، عملیات کربلای ۵
مسئولیت: قائم مقام لشکر ۱۰حضرت سیدالشهدا علیه السلام
💠 مزار: کرج – گلزار شهدای امامزاده محمد (ع)
✍️فرازی از وصیتنامه شهید: برشی از وصیت نامه :خدایا شاهد باش که از تمامی مظاهر مادی دنیا بریدم تا بیشتر به تو نزدیک شوم و به تو بپیوندم. خدایا من خواهان شهادتم، نه به این معنی که از زندگی کردن در این دنیا خسته شدهام و یا خواسته باشم خود را از دست این سختیها و نابسامانیهای دنیوی خلاص سازم، بلکه میخواهم گناهان زیادی را که انجام دادهام به وسیله رنج کشیدن در راه تو و دادن چند قطره خون ناقابلم به خاطر تو پاک شود.
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈
#روزی_که_یدالله_لشگر_۱۰_به_هم_ریخت.
حاج یدالله را خبر کردند که بیاید پای وانت...
حاجی وقتی آمد با پیکر غرق به خون یار دیرینه اش حاج حسین میررضی روبرو شد. غم فراق، همه وجودش را فرا گرفت... آنطرف تر کمی قدم زد تا حزن و اندوه خود را پنهان کند. .... اگر حاج یدالله می شکست لشگر زمین گیر می شد.
... از جمع جدا شد، راه خود را گرفت و رفت پشت خاکریز و درون نفربر
نشست. غم از دست دادن یار نزدیک و صمیمی اش او را بی تاب کرده بود.
عقده های فروخورده اش ترکید و های های زد زیر گریه💦
رفقا و دوستان وقتی حال او را دیدند سعی کردند او را آرام کنند ولی گریه های او قطع نمی شد تا اینکه شهید عبدالله میثمی، روحانی و نماینده امام در قرارگاه خاتم الانبیاء برای آرام کردنش می آید کنار او و در گوشش قدری صحبت میکند. شهید کلهر بلافاصله گریهاش قطع میشود و تبسم میکند😊پس از این که شهید میثمی میرود، دوستان جویای موضوع میشوند. او میگوید که ایشان در گوش من همان حرفی را گفتند که حضرت رسول(ص) بحضرت زهرا (س) فرمودند ... و دیری نپایید که همین موضوع به واقعیت پیوست و در مرحله بعد عملیات کربلا ۵ به خیل شهدا دفاع مقدس پیوست🕊
▫️در مراسم وداع با پیکر شهیدکلهر در اردوگاه کوثر(۱۰کیلومتری سوسنگرد)در آن ساعاتی که شهید کلهر را در حسینیه اردوگاه تشییع میکردند، برای نخستین و آخرین بار، چادرهای اردوگاه مورد هجوم نزدیک به ۲۵ فروند هواپیمای دشمن بعثی قرار گرفت و به برکت خون شهید، باعث شد که هیچ کس در چادرها نباشد، وگرنه تعداد زیادی از رزمندگان بشهادت میرسیدند
کانال #دفاع_مقدس
۱۳ شهریور--سالروز ولادت شهید کلهر--جانشین لشگر۱۰
🌸شهیدی که قرائت #زیارت_عاشورا به نیت او گره گشاست...
مادر شهید می گوید مواقعی که دلتنگ او می شوم با عکسش صحبت می کنم و مطمئن هستم که صدای من را می شنود و به حرف هایم گوش می کند. بیشتر دوستان و اقوام می گویند هنگامی که مشکلی برایمان پیش می آید به نیت حسین زیارت عاشورا می خوانیم و هنوز تمام نشده مشکلمان حل میشود.
مادر شهید مدافع حرم حسین بواس که تصویری از این شهید در دستانش بود با بیان اینکه پسرم نماز و روزه قضا نداشت گفت:
او از همان دوران کودکی کارهای شخصی اش را خودش انجام می داد و تمام نمازهایش را اول وقت می خواند و روزه هایش را می گرفت.
#شهید_حسین_بواس
#خاطرات_شهدا
🌷به یاد جانباز شهید، مجاهد مومن و انقلابی، سردار حاج داود کریمی که پرچم به اهتزاز درآمده از مردانیست که برای این خاک همه چیز گذاشتند و هیچ بر نداشتند. اما در روزگار پرتوقعی و کمکاری، در روزگار هیچ نکردن و هزار خواستن، سخت است محتوای حاج داود کریمی را عرضه کنی که همه وجودش را گذاشت و هیچ بر نداشت.
مبارز سیاسی، قبل از انقلاب، برعلیه رژیم وابسته پهلوی
از اعضای شورای مرکزی سپاه--بعدازپیروزی انقلاب
فرمانده سپاه غرب کشور
فرمانده سپاه تهران
فرمانده عملیات جنوب کشور در زمان آغاز جنگ....
شهادت: ۱۵ شهریور ماه ۱۳۸۳ -- بر اثر عوارض شیمیایی از دوران جنگ تحمیلی
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
📷👆 سردار گمنام شهید داود کریمی در کنار شهید حسن طهرانی مقدم، بنیانگذار صنعت موشکی کشور
mehr:
🌴 #سید_با_صفا
🌷 #شهید_سید_عبدالله_کهندل
▫️ شهادت : شهریورماه 1366 - سردشت(بلفت)
⚪️ #سید_عبدالله رو از#اردوگاه_قلاجه میشناسم
داشتم از کنار یکی از چادرها رد می شدم
دیدم یه صدای ناله میاد . توجه ام جلب شد، دنبال صدا رفتم و درب چادر رو بالا زدم دیدم یکی داخل چادر خوابیده و یک #گوشی_واکمن به گوششه و با لب های بسته و با تکان دادن دماغش از خودش صدا در میاره و از گوشه های پلک های بسته اش قطره های اشک سرازیره.💦
اول خیال کردم خودش رو به خواب زده .
یکی دوبار دستم رو مقابل صورتش تکون دادم که شاید پلکهاش حرکت کنه اما عکس العملی نشون نداد.
خواب خواب بود.
کنجکاو شدم که با واکمن داره چی گوش میده. گوشی رو از گوشش آروم برداشتم . دیدم صدای ناله اش بند اومد. گوشی رو در گوشم گذاشتم . صدای #قرائت_قرآن با لحن حزینی بود که تا اون روز نشنیده بودم. ضبطش رو خاموش کردم و گوشیش رو کنارش گذاشتم و پرده چادر رو انداختم و رفتم.
بعد از نماز ظهر و عصر در برگشت از #حسینیه اون رو کنار کشیدم و سر صحبت رو باز کردم و بهش گفتم راضی باش من خواب بودی اومدم خلوتت رو به هم زدم
از اون به بعد گاهی واکمنش رو به من می داد تا اون قرآن رو گوش بدم
#سید_عبدالله یه خورده زبونش می گرفت.
بعضی وقت ها از شدت علاقه ای که به من پیدا کرده بود می گفت:
برادر جعفر؟؟؟
من توی گردان با همه دوستم اما فقط با تو رفیقم.
من هم سر به سرش می گذاشتم و می گفتم : سیدجان .. رفیق یه دونه ر داره نه چند تا ررررررررررررررر😊
#عملیات_کربلای_2 هم با تیم ما اومد عملیات و توی مسیر برگشت از شدت خستگی غش کرد و کلی ما رو معطل کرد.
#بچه_های_تخریب توی #سردشت مستقر بودند و مقابل دشمن رو #مین_گذاری می کردند.
یه شب توی سنگر بحث #شهادت شد و هر کسی یه چیزی می گفت..
#سید_عبدالله گفت توی #تخریب شهادت سراغ من نمیاد تصمیم گرفتم از گردان برم به یه گردان رزمی.
چند وقت بعد هم تسویه گرفت و از تخریب رفت
یه روز صبح رفته بودم قاطر بگیرم. نزدیک تدارکات لشگر10 دیدمش. با هم روبوسی کردیم.
گفتم #سید_عبدالله برگشتی؟؟
گفت آره اومدم گردان کمیل لشگر27. سراغ همه بچه ها رو گرفت و از هم جدا شدیم
چند روز بعد تازه از شناسایی برگشته بودم که یکی از بچه ها گفت : #سید_عبدالله_شهید شده.
و یادم میاد شنیدم که گفتند وقتی با آمبولانس عقبش می بردند چندین بار روح از بدنش جدا شده باز یرگشته و توی آمبولانس بلند شده و نشسته بود.
#سید_عبدالله_کهندل به آرزوش رسید و ما موندیم و حالا حالا ها آرزو می کنیم:
به هرکس قسمتی دادی خدایا
شهادت قسمت ما می شد ایکاش🤲
✍️ راوی : #جعفر_طهماسبی
#فرماندهی_که_از_نماز_شب_فراری_بود!
🌷توی مقر تختهایمان کنار هم بود. ساعتم یک ربع قبل از اذان صبح زنگ میزد. زودتر بلند میشدم برای نماز شبی، دعایی، چیزی. علی توی خواب و بیداری فحش میداد. پتویش را میکشید روی سرش و میگفت: عجب گیری کردم از دست شما بچه حزبالهیها. نمیگذارید بخوابم.
🌷ساعت خودش سر اذان زنگ میزد. بعضی شبها تنها میخوابید، توی چادر فرماندهی. یک شب یواشکی خودم را رساندم دم چادرش. چراغ خاموش بود اما صدای مناجاتش را میشنیدم. تازه فهمیدم همه این کارهاش فیلم بوده برای مخفی نگه داشتن نماز شبهاش.
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید علی محمودوند [فرمانده گروه تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)]
📚 کتاب "یادگاران"، جلد ۳۰، کتاب علی محمودوند، نویسنده: افروز مهدیان
منبع: وب سایت برشها
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
هدایت شده از گروه فرهنگی رسانه ای نسیم مهر
💠 گروه فرهنگی نسیم مهر با همکاری معاونت پرورشی آموزش و پرورش اسلام شهر و معاونت فرهنگی سپاه ناحیه اسلامشهر و معاونت فرهنگی شهرداری اسلام شهر برگزار میکند ، #دومین_مسابقه_کتابخوانی «با ستاره ها» با محوریت کتاب (مسافر ملکوت) زندگی نامه و خاطرات شهید علی عباس حسین پور
💠 جوایز مسابقه بخش #شهرستان_اسلامشهر:
۲ نفر هدیه ۶۰۰ هزار تومانی
۲ نفر هدیه ۵۰۰ هزار تومانی
۲ نفر هدیه ۴۰۰ هزار تومانی
۴ نفر هدیه ۳۰۰ هزار تومانی
💠 جوایز بخش #ملی :
۱هدیه ۳۰۰ هزار تومانی
۲ هدیه ۱۰۰ هزار تومانی
♦️مهلت شرکت در مسابقه :
از تاریخ ۱۸ شهریور لغایت تاریخ ۲۷ شهریور
👈 قرعه کشی روز ۲۸ شهریور و اهدای جوایز
🔸لینک فایل کتاب : 👇
https://eitaa.com/nasimmehr_is/108
🔸لینک شرکت در مسابقه :👇
https://www.digisurvey.net/u/koneshgaranfarhangitehran/4kujo