#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
┄┅══✼✼══┅┄
#کلام_شهيد:
ما اهل اینجا نیستیم، اهل جای دیگری هستیم، باید برای آنجا خیلی تلاش کنیم. صف بزرگی جلوی ما ایستاده تا ما را تحویل بگیرند. کاری نکنیم که آن صف از ما روی برگردانند.دل را بسپارید به #خدای_متعال و #متوسل شوید به ائمه علیهم السلام و در راس آنان #امام_حسینعلیهالسلام... افتخار کنیم ما سربازان او هستیم و زیر پرچم #آیت_الله_خامنهای این لشکر و سپاه را اداره میکنیم که تحویل #حضرت_مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف دهیم.
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
خاطره #شهيد_سليماني درباره شهيد
كاظمي :
هیچ نمازی ندیدم، که احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نکند وپیوسته این ذکر: «یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی » ورد زبان احمد بود وبعد گریه میکرد.
چهارده سال پیش روز عید قربان که حضرت آقا، آمده بودند در مسجد دانشگاه بالای سر پیکر شهیدان حادثه فالکون سردار سلیمانی از ایشان یک انگشتر ویک عبا گرفت و به آقا گفت: آن انگشتر را بدهید که خیلی با آن #نماز_شب خوانده اید. وقتی خواستیم #شهید_کاظمی را داخل قبر بگذاریم، سردار سلیمانی داخل قبر رفت عبای آقا را پهن کرد. مقداری #تربت_کربلا آورده بود.آن را روی عبا پخش کرد. بعد شهید را گذاشتند داخل قبر و آن انگشتر را هم گذاشتند زیر زبان شهید، سردار سلیمانی هم خیلی متأثر بودند. عبا را دور شهید پیچیدند و…تمام شد!
#سردار_شهید_حاج_احمد_کاظمی
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُونَ
╔═•__●°•🌷•°●__•══╗
@khadem_astan
╚══•__●°•🌷•°●__•═╝
#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
┄┅═══✼✼═══┅┄
#شهیدی ڪه #حاج_قاسم همیشه او را با نامِ کوچک «حسین» صدا میزد و میگفت: «اگر دو نفر در این دنیا من را حلال کنند من میتوانم #شهید و وارد #بهشت شوم؛ یکی خانمم و دیگری، حسین است.» کسیکه خیلے وقتها به خاطر مشغله کاری اش، قبل از اذان صبح دم در خانه #حاج_قاسم منتظر مےایستاد..
حتی یک کارتن در ماشین داشت که #نماز صبحش را روی آن میخواند و منتظر حاجی میماند!! موقع بازگشت هم وقتے مطمئن میشد حاج قاسم داخل خانه شده است به منزل خودش برمیگشت.
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
اوایل که آمده بود تهران می توانست از سوی سپاه هزینه ی رهن خانه بگیرد با این حال #صبر کرد تا یکی از آپارتمان های سازمانی خالی شود چند سال در همان خانه زندگی کرد. می گفتم به حاج قاسم درخواست بده هزینه رهن یک خانه بزرگ و ماشین بهتر بگیر ، می دانی که حاج قاسم به هر درخواستی که داشته باشی جواب منفی نمی دهد. می گفت همین خانه و ماشین برای ما کافی است نمی خواهم #ذهن حاج قاسم را درگیر خواسته های شخصی خودم کنم.
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
در یک هتل مجلل جلسه داشتیم تا #حاج_قاسم از جلسه بیرون بیاید گفتم برای ما صبحانه بیاورند #حاج_حسین بلافاصله سفارش را پس گرفت .گفت یک وعده صبحانه توی این #هتل کلی هزینه روی دست #بیت_المال می گذاره صبر کن می ریم محل کار و اونجا صبحانه می خوریم.
#سردار_شهید_حاج_حسین_پورجعفری #دوست_و_محافظ_حاج_قاسم
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُونَ
╔═•__⚬🍃🕊🍃⚬__•══╗
@khadem_astan
╚══•__⚬🍃🕊🍃⚬__•═╝
#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
┄┅═══✼✼═══┅┄
محمدرضا در #عملیات_کربلای ۴ به #اسارت_دشمن درآمد. او با بدنی مجروح اسیر و بهخاطر شدت جراحات در بیمارستان بستری میشود، اما پس از چند روز درحالیکه هنوز بهبودی نیافته، وی را به
#اردوگاه میبرند.که درنهایت ۱۴ دیماه ۶۵ بعلت عوارض جراحت و شدت آن در #غربت و تنهایی به #شهادت میرسد.
اما او در مدت ۱۱ روز اسارت تا شهادتش بسیار شکنجه میگردد
صلیب سرخ مسئولان بعثی را موظف میکند برای او قبری در شهر #کاظمین در نظر بگیرند. اما پس از ۱۶ سال پیکر این #رزمنده_قمی تفحص میشود و به کشور باز میگردد که در کمال ناباوری پس از گذشت ۱۶ سال پیکر او صحیح و #سالم از خاک بیرون می آید.
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
اما #رازسالم_ماندن_پیکرشهیدمحمدرضاشفیعی :
_هیچ وقت #نماز_شب ایشان ترک نمیشد؛ مداومت بر #غسل_جمعه داشت؛
_دائماً #باوضو بود
_و هر وقت #زیارت-عاشورا خوانده میشد، با دست #اشکهایش را میگرفت و به بدنش می مالید جالب اینکه جمعه وقتی برای رزمندگان آب میآوردند، او آب نمی نوشید و آن را برای غسل نگه میداشت.»
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
صدام گفته بود جنازه #شهیدمحمدرضا شفیعی نباید سالم به ایران برود
پیکر پاکش را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا #شناسایی نشود، ولی جسد سالم مانده بود. حتی روی بدنش پودر مخصوص #تخریب_جسد ریختند تااستخوانهای جسد هم از بین برود ولی باز هم جسد سالم ماند.
#شهیددفاعمقدس_محمدرضاشفیعی
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُون
╔═•__●°•🌷•°●__•══╗
@khadem_astan
╚══•__●°•🌷•°●__•═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊#شهیدانه🌷
🗓 سالروز شهادت سردار خیبر #محمدابراهیمهمت
فرمانده لشکر محمدرسولاللهﷺۅآݪہ
هفدهماسفند
📢صوت| شهید محمدابراهیم همت:
《⇦با کفر بر سر میز مذاکره نشستن، خصلت ناکثین و مارقین و قاسطین است...》
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُون
╔═•__●°•🌷•°●__•══╗
@khadem_astan
╚══•__●°•🌷•°●__•═╝
#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
┄┅═══✼✼═══┅┄
خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی!
🔹یک روز گرم تابستان، #شهیدباکری (فرمانده دلاور لشکر ۳۱ عاشورا) از محور به #قرارگاه بازگشت. یکی از بچه ها که #تشنگی مفرط او را دید، یک کمپوت گیلاس خنک برای ایشان باز کرد، مهدی قدری آن را در دست گرفت و به نزدیک دهان برد، که ناگهان چهره اش تغییر کرد و پرسید: امروز به #بچه_های_بسیجی هم کمپوت داده اید؟
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
🔹جواب دادند: نه، جزء جیره امروز نبوده. مهدی با ناراحتی پرسید: پس چرا این کمپوت را برای من باز کردید؟ گفتند: دیدیم شما خیلی خسته و تشنه اید و گفتیم کی بخورد بهتر از شما!
🔹مهدی این حرف ها را شنید، با خشم پاسخ داد: از من بهتر، بچه های بسیجی اند که بی هیچ چشمداشتی می جنگند و جان می دهند. به او گفتند: حالا باز کرده ایم، بخورید و به خودتان این قدر سخت نگیرید. مهدی با صدای گرفته ای به آن برادر پاسخ داد: خودت بخور تا در آن دنیا #جوابگو باشی!
#سردار_شهید_مهدی_باکری
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُون
╔═•__●°•🌷•°●__•══╗
@khadem_astan
╚══•__●°•🌷•°●__•═╝
#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
┄┅═══✼✼═══┅┄
همیشه با #وضو بود، میز کارش هم رو به #قبله بود، موقع مونتاژ میرفت وضو میگرفت و میآمد.
یکبار به شوخی گفتم آقا مرتضی! وسواسی شدی؟
گفت: نه! کارکردن برای #شهدا یک حریمی دارد. راجع به جنگ بایستی درست وارد شد. ماشهی دوربین را میخواهی بچکانی، قبلش یک سری #مقدمات دارد.
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
شهید سید مرتضی آوینی : #شهادت در رکاب #امام_خمینی زیباست اما #دفاع از #ولی_فقیه حاضر از آن زیباتر است؛ #خون_دادن برای امام خمینی زیباست، اما #خون_دل_خوردن برای#امام_خامنه ای از آن هم زیباتر است.
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُون
╔═•__●°•🌷•°●__•══╗
@khadem_astan
╚══•__●°•🌷•°●__•═╝
#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
┄┅═══✼✼═══┅┄
سوار بر هلی کوپتر در آسمان کردستان بودیم. دیدم #صیاد مدام به ساعتش نگاه میکنه وقتی علت کارشو پرسیدم گفت: الان موقع نمازه
بعدش هم به #خلبان اشاره کرد که همینجا فرود بیا، خلبان گفت: این منطقه زیاد امن نیست، اگه اجازه بدین تا مقصد صبر کنیم.
گفت: اشکالی نداره، ما باید همینجا #نماز بخونیم! هلی کوپتر نشست، صیاد با آب قمقه ای که داشت #وضو گرفت و به نماز ایستاد، ما هم به او اقتدا کردیم.
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
#دوستش می گفت:
صیاد در #قنوتش هیـــچ چیزی برای خودش نمی خواست، بارها می شنیدم که می گفت:
" اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای "
بلند هم می گفت، از #ته_دل.
#سپهبد_شهید_علی_صیاد_شیرازی
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُون
╔═•__●°•🌷•°●__•══╗
@khadem_astan
╚══•__●°•🌷•°●__•═╝
#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
┄┅═══✼✼═══┅┄
عباس نمازش را بسیار با آرامش و خشوع می خواند.👌
به یاد دارم از سن هشت سالگی روزه اش را به طور كامل می گرفت.
او به قدری نسبت به #ماه_رمضان مقیّد و حساس بود كه مسافرتها و مأموریتهایش را به گونه ای تنظیم می كرد تا كوچكترین لطمه ای به روزه اش وارد نشود.
او همیشه نمازش را در اول وقت می خواند و ما را نیز به #نماز_اول_وقت تشویق می كرد
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
آخرین بار كه به خانه آمد، سخنانش دلنشین تر از روزهای قبل بود.
از گفته های او در آن روز، یكی این بود كه: وقتی اذان صبح می شود، پس از اینكه #وضو گرفتی، به طرف #قبله بایست و بگو ای خدا! این دستت را بروی سر من بگذار و تا صبح فردا برندار.
به شوخی دلیل این كار را از او پرسیدم.
او در پاسخ چنین گفت: اگر #دست_خدا روی سرمان باشد، شیطان هرگز نمی تواند ما را فریب دهد.
از آن روز تا به حال این گفته عباس بی اختیار در گوش من تكرار می شود...
#سرلشکر_خلبان_شهید_عباس_بابایی
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُون
╔═•__●°•🌷•°●__•══╗
@khadem_astan
╚══•__●°•🌷•°●__•═╝
#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
┄┅═══✼✼═══┅┄
🗓 ۱ آبان ۱۳۵۶: شهادت #آیتاللهسيدمصطفیخمينی
🔴معروف بود آقامصطفی در منزل امام با هيچ يک از مراجعين فرقى ندارد!
♦️رهبرمعظم انقلاب: «حاجآقا مصطفى در منزل امام مانند يكى از واردين اين منزل و يكى از كسانى بود كه به طور طبيعى در اين خانه رفت و آمد مىكردند، كسى احساس نمىكرد كه او پسر امام است، مانند ديگران. حتى مراجعهى او به امام در حد ديگران بود.
♦️اخلاق خاص او در رابطهى با امام و حفظ جنبهى يكسانى با ديگر مردم در همان روز در حوزه معروف بود. همه مىگفتند كه حاج آقا مصطفى خمينى جورى رفتار مىكند در منزل، يعنى منزل امام كه با هيچ يک از مراجعين فرقى ندارد و واقعيت هم همين بود. هرگز انتساب به امام يا نام امام براى او يک وسيلهاى محسوب نمىشد.» ۱۳۵۸/۰۷/۳۰
#سالگرد_شهادت
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُون
╔═•__●°•🌷•°●__•══╗
@khadem_astan
╚══•__●°•🌷•°●__•═╝
#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
┄┅═══✼✼═══┅┄
یک روز با "محمد" روی پشت بام محل استقرار حضرت امام(ره) در قم نگهبانی میدادیم.
امام(ره) برای ملاقات مردم به مدرسهی فیضیه رفتند.
این دیدار طولانی شد،
و زمانی که برگشتند،
زمان زیادی از تعویض پست ما گذشته بود.
وقتی بچهها برگشتند و برای صرف نهار به غذاخوری رفتند،
من چند بار به پاس بخش اعتراض کردم
و گفتم:
«ما هم گشنهایم!»
محمد ناراحت شد
و گفت:
«یواش! الان امام میشنوه!»
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
چیزی نگذشت که درب پشت بام باز شد
و امام با ظرفی که داخلش دو تا گلابی بود،
آمد و گفت:
«این میوهها رو بخورید!»
محمد از خجالت سرخ شده بود
و از طرفی هم انگار تمام عالم را به او دادهاند،
خوشحال بود.
تا مدتها دل مان نمیآمد که آن گلابیها را بخوریم.
۱۱آبانماه ، #سالروز_شهادت_سردار__شهید_محمد_بنیادی_فرماندهی_تیپ_حضرت_معصومه_سلاماللهعلیها
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُون
╔═•__●°•🌷•°●__•══╗
@khadem_astan
╚══•__●°•🌷•°●__•═╝
#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
┄┅═══✼✼═══┅┄
همه جور شاگردی داشت. از حزب اللهی ریش دار تا صورت تراشیده تیریپ آرت. از چادری سفت و سخت تا آنها که مقنعه روی سرشان لق می زد.
یک بار یکی از همین فکلیها همراه دوست محجبه اش آمده بود پیش دکتر. پیش پای هردوشان بلند شد. جواب سؤالات هردوشان را داد. هردوشان را هم خطاب میکرد «دخترم». #اذان گفتن . نگفت «بروید بعد #نماز بیایید» . همان جا آستین هایش را بالا زد. سجاده کوچکی در دفترش داشت که هروقت فرصت نماز جماعت نبود، در دفتر نماز اول وقتش را می خواند.
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
یک سال بعد، آن دختر فکلی، در صف اول #نمازجماعت دانشگاه بود و #قرآن بعد از نمازش ترک نمی شد. #شهید دکتر مجید شهریاری این طور شاگرد #تربیت میکرد.
📎پ ن: تنها آنهایی #ترور میشوند که وجودشان دریچہی تنفس استڪبار را میبندد، آنقدرکہ مجبور شوند، آنهاراحذف فیزیکی، یعنے #ترور کنند...
#دانشمندشهیددکترمجیدشهریاری
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُون
╔═•__●°•🌷•°●__•══╗
@khadem_astan
╚══•__●°•🌷•°●__•═╝
#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
┄┅═══✼✼═══┅┄
#شهید_حسن_عشوری #سرباز_گمنام_امام_زمان_عج بود...!
او #ساده زیستی، کسب #رضایت_الهی و #همرنگی با #شهدا رو بر همه چیز #مقدم می دانست.
شهید عشوری چشم بسته و بدون چون و چرا فرمایشات #مقام_معظم_رهبری را قبول داشت و به آنها عمل می کرد.
مادر شهید نقل میکند:
حسن آقا از کودکی به دنبال انجام #واجبات و در ادامه به #مستحبات و احتیاط رسیده بود و همیشه یک استاد تمام عیار برایم بود. می گفت: "شبی با این تصور که #نماز صبحم قضا شده، با اضطراب از خواب بیدار شدم، دیدم هنوز #نیمهشب است و ایشان در حال #سجده گریه میکند. وقتی حضورم را احساس کرد گفت «#دعای_مادر مستجاب است، برایم دعا کن تا خداوند آرزویم را بدهد». فکر کردم حتماً به دنبال چیزهای دنیوی مانند ارتقای پست یا رضایت دختری برای ازدواج است، بنابر این با احساس مادرانه از ته دل از خدا خواستم تا حوائجش را برآورده کند و به مرادش برسد، غافل از اینکه من نفهمیدم که برای #شهادت پسرم دعا کردم.
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
#چادر برای او بسیار مهم بود و می گفت: مادر کسی از #قلب انسان خبر ندارد و #ظاهر انسان است که برای همگان مشخص است، پس باید چادر همیشه همراه خانم ها باشد زیرا چادر #تکمیل کننده #دین است و نباید چادر #حضرت_فاطمه_زهرا(س) پایین بماند.
این #شهید والامقام با زبان #روزه به دست شقیترین مخالفان اسلام به آرزوی همیشگی خود رسید.
#سرباز_گمنام_امام_زمان_عجلاللهفرجه
#شهید_حسن_عشوری
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُون
╔═•__●°•🌷•°●__•══╗
@khadem_astan
╚══•__●°•🌷•°●__•═╝