🥀💐🌹🕊🌹💐🥀
#خاطرات_شهدا
#عقرب_زرد
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#علی_چیت_سازان
همه نیروهایش در عملیات شهید شدند و او تنها مانده بود و باید عقب نشینی می کرد. در این میانه، با گروهانی از نیروهای بعثی مواجه شد. سینه را سپر کرد و گفت: من علی چیت سازیان هستم، عقرب زرد. حال دیگر خود دانید اگر می خواهید مقاومت کنید من تا آخرین گلوله با شما خواهم جنگید در غیر این صورت تسلیم شوید تا جان سالم به در برید. وحشت بر جانشان افتاد از بس که درباره شهامت هایش از فرماندهانشان شنیده بودند و خود را تسلیم کردند، گروهان به حرکت در آمد و علی دور آنها می چرخید. دیده بان فریاد زد که گروهانی در حال پیشروی است و باز هم فریادی دیگر که دست نگه دارید، شلیک نکنید به نظر می رسد علی باشد. نزدیک و نزدیکتر شدند بله علی بود و گروهانی که به اسارت گرفته بود .
🌹 #سالروز_شهادت🕊
1.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواهر شهید :
سید ابراهیم در پایان مسئولیتش در آستان قدس رضوی به آقای منبتی معاون وقت اماکن آستان قدس گفت که در طی این مدتی که بنده اینجا بودم، شما محاسبه کنید چند وعده غذایی صبحانه، ناهار یا شام اینجا بودم؟ ایشان در جواب میگوید: «اختیار دارید. این چه حرفی است؟ اینجا از همه خادمان گرفته تا نظافتچی همه سهمیه غذا دارند.»
سیدابراهیم میگوید: «نه شما فقط بفرمایید که در این مدت سه سال بنده چقدر از غذاهای حرم استفاده کردم؟» هر چه آقای منبتی مخالفت کرد، برادر شهیدم اصرار داشت تا مبلغ را بدانند و همانجا چکی به اندازه استفاده از امکانات آستان و وعدههای غذایی در وجه نذورات حرم صادر کرده بود. برادرم تمام حق و حقوقی را هم که در زمان ریاست تولیت آستان قدس برایشان در نظر گرفته بودند، و از حق التولیه خود گذشت و آن را بخشیده بود که درمانگاهی ساخته شود
#خاطرات_شهدا
#آیت_الله_شهید_سید_ابراهیم_رئیسی