eitaa logo
بسیج فرهنگیان خمین
1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
199 فایل
این کانال جهت اطلاع رسانی های برنامه های کانون بسیج فرهنگیان خمین می باشد ارتباط با مدیر https://eitaa.com/Kamankesh110 @Mghorbaniyan #ناشناس https://daigo.ir/secret/2490591217
مشاهده در ایتا
دانلود
بسیج فرهنگیان خمین
واقعاً هم غصه مان تمام شد. بعد از آن هم نفهمیدم مشکلات چطور حل شد. وقتی به خودم آمدم که توی محضر بود
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ نظر عنایت شهید معصومه سبک خیز آن سال حسین و دختر بزرگم پشت کنکور ماندند و قبول نشدند. بین دوست و دشمن تک و توکی میگفتند اینا فرزند شهید هستن و سهمیه هم که دارن عجیبه که توی کنکور قبول نشدن بعضی از آنهایی که فضولی شان بیشتر است طعنه های دیگری هم می زدند و در واقع با زبانشان نیش میزدند. حسابی ناراحت بودم و گرفته بیشتر از من بچه ها زجر میکشیدند. همه تلاششان را کرده بودند که به جایی نرسید. گویی دیگر امیدی به کنکور سال بعدنداشتند. همان روزها، شب جمعه ای بود که رفتم سر مزار شهید برونسی فاتحه ای خواندم و مدتی پای قبر نشستم همین طور با روحش درد و دل میکردم و به زمزمه حرف میزدم وقتی میخواستم بیایم از قبول نشدن بچه ها توی کنکور شکایت کردم و از این که بعضی ها چه نیش و کنایه ای میزنند به اش گفتم: شما می دانی و جان زینب شما که جات خوبه از خدا بخواه از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)بخواه که بچه هات امسال دیگه قبول بشن بنا به تجربه های قبلی یقین داشتم دعام بی اثر نمی ماند، و مدتی بعد عجیب بود که امید بچه ها به قبولی انگار خیلی بیشتر شده بود؛ طور که با علاقه و پشتکار زیادتری درس می خواندند. کنکور سال بعد، هر دوشان با هم قبول شدند، آن هم با رتبه خوب دوتایی هم توی دانشگاه مشهد افتادند. این را چیزی نمی دانستم، جز نظر عنایت شهید. 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ ─┅═🇮🇷 💠 🇮🇷═┅─    🌐 بسیج فرهنگیان خمین https://eitaa.com/basijfarhangian_khomein
بسیج فرهنگیان خمین
به حساب میآورند چقدر از تاریخ اسلام و از سیره نبی اکرم دور و بیگانه اند. مطالبی که رسول خدا در این س
کتاب انسان۲۵۰ ساله فصل اول پیامبر اعظم حکومت بلافصل امیرالمؤمنین را بیان کند حداقل این بود که میخواست موالات و پیوند و رابطه عمیق مسلمین با امیرالمؤمنین و با عترت خود را در این بیان استقرار ببخشد و تثبیت کند. علت اینکه پیغمبر عترت را در کنار قرآن میگذارد هم در سخنرانی منی و در حدیث ثقلین - که حدیث ثقلین ظاهراً بارها هم از پیغمبر صادر شده و هم در حدیث غدیر و در واقعه غدير - تکیه روی امیرالمؤمنین و شخص او علت اینکه این رابطه را برقرار میکند از جمله این است که مردم در طول زمان اولاً یک نمونه های کامل از انسان طراز اسلام از انسان مقبول و مورد پذیرش اسلام را ارائه بدهد به مردم و به همه نسلهای آینده نمونه کامل انسان را به صورت مجسم و عینی با حالات واضح و غیر قابل تردید در اختیار همه انسانها بگذارد، بگوید تربیت اسلامی باید به این سمت حرکت کند و شخصیت انسان مسلمان آن شخصیتی است که غایت و نمونه کاملش اینهایند انسانهایی که طهارتشان علمشان تقوایشان درست کاری شان عبودیتشان در مقابل خدا احاطه شان به مسائل اسلامی فداکاری شجاعانه شان برای تحقق آرمانهای اسلامی و از خود گذشتگیشان برای همه آشکار و واضح است. امیرالمؤمنین را به عنوان یک نمونه معرفی میکند که مردم چه مردم آن زمان چه مردم نسلهای دیگر با او پیوند برقرار کنند رابطه داشته باشند حالا گیرم به عنوان خلیفه بلافصل بعد از پیغمبر هم عملا نشد و بعد از گذشت بیست و پنج سال جانشین شد بالاخره که خلیفه پیغمبر شد بالاخره که مقام امامت او تثبیت شد بالاخره که همه مسلمانها او را به عنوان آن فردی که پیشوای جامعه است قبول کردند این خصوصیت این پیوند این رابطه همه مسلمانها را نسبت به شخصیتی که همه قبول دارند که خلیفه پیغمبر است منتها بعضی میگویند خلیفه بلافصل پیغمبر بعضی معتقدند نه خلیفه بعد از بیست و پنج سال - این شخصیتی که همه مسلمانها او را به عنوان جانشینی پیغمبر قبول دارند باید برای همه مسلمانها به عنوان یک الگو یک مسطوره کامل از انسان اسلامی جاودانه بماند و پیوند میان او و میان مسلمانها باید تا ابد به عنوان یک رابطه ،فکری رابطه اعتقادی رابطه عاطفی رابطه عملی باقی بماند.امیرالمؤمنین با این دیدگاه دیگر فقط متعلق به شیعیان نیست متعلق به همه مسلمانهاست. و مخصوص امیرالمؤمنین هم نیست بلکه عترت و خاندان پیغمبر و ائمه شیعه که اولاد امیرالمؤمنین هستند آنها هم چون که مشمول عترت هستند آنها هم همواره به عنوان نمونه کامل انسان اسلامی در دیدگاه مسلمانها باید باقی بمانند این یک نکته. ثانیاً با تعیین عترت در کنار قرآن و با اعلام لزوم پیوند میان مسلمین و میان عترت در حقیقت رسول اکرم تکلیف تحریف ها در قرآن و انحراف از مفاهیم اصلی قرآن را هم روشن کرده آنجایی که دستگاههای زر و زور برای مصالح خودشان مفاهیم اسلامی را منحرف میکنند قرآن را بد معنا می کنند مسلمانها را گمراه میکنند از فهم آئین اسلامی مردم را محروم میکنند آن مرجعی آن محوری و قطبی که باید مردم را آگاه کند که حقیقت چیست مفهوم و معرفت درست کدام است و مردم را از گمراهی نجات بدهد و مردم باید حرف او را گوش کنند او عترت است. و این همان چیزی است که امروز برای دنیای اسلام یک ضرورت و یک امر لازم است. امروز همه مسلمانها احتیاج دارند که از معارف اسلامی که از طریق اهل بیت پیغمبر میرسد استفاده کنند فرق نمیکند که معتقد باشند به امامت بلافصل امیرالمؤمنین و امامت اولاد او یا معتقد نباشند. البته شیعه عقیده حق و مستفاد قطعی از این حدیث را خلافت بلافصل میداند و به او معتقد و پایبند است. آنهایی هم که به این عقیده پایبند نیستند - یعنی برادران اهل سنت ارتباط و پیوند فکری و عقلانی و اعتقادی و عاطفی خودشان را از خاندان پیغمبر و از امیرالمؤمنین باید قطع نکنند. لذا مسئله غدیر از این بعد دوم که بعد ایجاد پیوند میان علی بن ابی طالب علیه السلام و و عترت پیغمبر با آحاد مسلمان هاست مال همه مسلمان هاست. ۱۳۶۶/۵/۲۲ مسئله غدیر یک مسئله تاریخی صرف نیست؛ نشانه ای از جامعیت اسلام است. اگر نبی مکرم که در طول ده سال یک جامعه بدوی آلوده به تعصبات و خرافات را با آن مجاهدتهای عظیمی که آن بزرگوار انجام داد و به کمک اصحاب باوفایش به یک جامعه مترقی اسلامی تبدیل کرد برای بعد از این ده سال فکری نکرده بود و نقشه ای در اختیار امت نگذاشته بود این کار ناتمام بود رسوبات تعصبات جاهلی به قدری عمیق بود که شاید برای زدودن آنها سالهای بسیار طولانی نیاز بود ظواهر خوب بود؛ ایمان مردم ایمان خوبی بود. البته همه دریک سطح نبودند بعضی در زمان وفات پیغمبر اکرم یک سال بود شش ماه بود دو سال بود که اسلام آورده بودند؛ آن هم هیمنه قدرت نظامی پیغمبر همراه با جاذبه های اسلام اینها را به اسلام کشانده بود همه که جزو آن مسلمانان عمیق دوران اول نبودند.
بسیج فرهنگیان خمین
اقامتگاه خلافت بود هم هرگاه فرصتی دست داد حصارهای دستگاه حکومت را برای حضور در انبوه جمعیت مردم شکاف
انسان۲۵۰ ساله فصل پانزدهم امام رضا شد به آن میدان کشانده بود می افکنیم. یک سال پس از اعلام ولیعهدی وضعیت چنین است. مأمون، علی بن موسی را از امکانات و حرمت بی حد و مرز برخوردار کرده است، اما همه می دانند که این ولیعهد عالی مقام در هیچ یک از کارهای دولتی یا حکومتی دخالت نمی کند و به میل خود از هر آنچه به دستگاه خلافت مربوط میشود روگردان است و همه میدانند که او ولیعهدی را به همین شرط که به هیچ کار دست نزند قبول کرده است. مأمون چه در متن فرمان ولایتعهدی و چه در گفته ها و اظهارات دیگر او را به فضل و تقوا و نسب رفیع و مقام علمی منبع ستوده است و او اکنون در چشم آن مردمی که برخی از او فقط نامی شنیده و جمعی به همین اندازه هم او را نشناخته و شاید گروهی بغض او را همواره در دل پرورانده بودند به عنوان یک چهره در خور تعظیم و تجلیل و یک انسان شایسته خلافت که از خلیفه به سال و علم و تقوی و خویشی با پیغمبر بزرگتر و شایسته تر است شناخته اند. مأمون نه تنها با حضور او نتوانسته معارضان شیعی خود را به خود خوشبین و دست و زبان تند آنان را از خود و خلافت خود منصرف سازد بلکه حتی علی بن موسی مایه امان و اطمینان و تقویت روحیه آنان نیز شده است در مدینه و مکه و دیگر اقطار مهم اسلامی نه فقط نام علی بن موسی به تهمت حرص به دنیا و عشق به مقام و منصب از رونق نیفتاده بلکه حشمت ظاهری بر عزت معنوی او افزوده شده و زبان ستایشگران پس از ده ها سال به فضل و رتبه معنوي پدران مظلوم و معصوم او گشوده شده است. کوتاه سخن آنکه مأمون در این قمار بزرگ نه تنها چیزی به دست نیاورده که بسیاری چیزها را از دست داده و در انتظار است که بقیه را نیز از دست بدهد. اینجا بود که مأمون احساس شکست و خسران کرد و درصدد برآمد که خطای فاحش خود را جبران کند و خود را محتاج آن دید که پس از این همه سرمایه گذاری سرانجام برای مقابله با دشمنان آشتی ناپذیر دستگاههای خلافت یعنی ائمه اهل بیت علیهم السلام به همان شیوه ای متوسل شود که همیشه گذشتگان ظالم و فاجر او متوسل شده بودند، یعنی قتل بدیهی است قتل امام هشتم پس از چنان موقعیت ممتاز به آسانی میسور نبود. قراین نشان می دهد که مأمون پیش از اقدام قطعی خود برای به شهادت رساندن امام به کارهای دیگری دست زده است که شاید بتواند این آخرین علاج را آسان تر به کار برد، شایعه پراکنی و نقل سخنان دروغ از قول امام از جمله این تدابیر است به گمان زیاد اینکه ناگهان در مرو شایع شد که علی بن موسی همه مردم را بردگان خود میداند جز با دست اندرکاری عمال مأمون ممکن نبود. هنگامی که ابی الصلت این خبر را برای امام آورد حضرت فرمود: «بار الاها، ای پدیدآورنده آسمانها و زمین تو شاهدی که نه من و نه هیچ یک از پدرانم هرگز چنین سخنی نگفته ایم و این یکی از همان ستمهایی است که از سوی اینان به ما میشود. تشکیل مجالس مناظره با هر آن کسی که کمتر امیدی به غلبه او بر امام می رفت نیز از جمله همین تدابیر است. هنگامی که امام مناظره کنندگان ادیان و مذاهب مختلف را در بحث عمومی خود منکوب کرد و آوازه دانش و حجت قاطعش در همه جا پیچید، مامون درصدد برآمد که هر متکلم و اهل مجادله ای را به مجلس مناظره با امام بکشاند شاید یک نفر در این بین بتواند امام را مجاب کند. البته چنان که میدانیم هر چه تشکیل مناظرات ادامه می یافت قدرت علمی امام آشکارتر میشد و مأمون از تأثیر این وسیله نومیدتر بنابر روایات یک یا دوبار توطئه قتل امام به وسیله نوکران و ایادی خود را ریخت و یک بار هم حضرت را در سرخس به زندان افکند اما این شیوه ها هم نتیجه ای جز جلب اعتقاد همان دست اندر کاران به رتبه معنوی امام را به بار نیاورد و مأمون درمانده تر و خشمگین تر شد. در آخر چاره ای جز آن نیافت که به دست خود و بدون هیچ گونه واسطه ای امام را مسموم کند و همین کار را کرد و در ماه صفر دویست و سه هجری یعنی قریب دو سال پس از آوردن آن حضرت از مدینه به خراسان و یک سال و اندی پس از صدور فرمان ولیعهدی به نام آن حضرت دست خود را به جنایت بزرگ و فراموش نشدنی قتل امام آلود. این گذری بر یکی از فصلهای عمده زندگی نامه سیاسی ۲۵۰ ساله ائمه اهل بیت علیهم السلام بود که امید است محققان و اندیشمندان و کاوشگران تاریخ قرنهای اولیه اسلام همت بر تنقیح اوتشریح و تحقیق هر چه بیشتر آن بگمارند. ۱۳۶۳/۵/۱۸ ─┅═🇮🇷 💠 🇮🇷═┅─    🌐 بسیج فرهنگیان خمین https://eitaa.com/basijfarhangian_khomein