eitaa logo
شهدای مدافع حرم خوزستان
500 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
631 ویدیو
6 فایل
💖 کانالی شهدایی با محوریت شهدای مدافع حرم استان خوزستان (بسیجیان گمنام اهواز) ‌ شهادت، یعنی وارد شدن در حریم خلوت الهی ‌ 🔻کانال‌ها و پیام‌رسان‌ها در اینستاگرام،‌ آپارات، ایتا، سروش، روبیکا https://takl.ink/basijiyanegomnam/ ‌ ادمین @Aletahaa69
مشاهده در ایتا
دانلود
نقل از خواهر شهید مدافع حرم شهید رضا عادلی شهیدی است که اکثر اوقات به خواب دوستان آشنایان، خانواده و حتی کسانی میرود که با او آشنایی قبلی ندارند ولی رویای صادقه از او بسیار می‌بینند. شهیدی که در زمینه و نماز هم اکنون نیز تاثیر بسیاری دارد. مانند زهرا خانم دختری که یکی از چندین نفری است که توسط شهید عادلی متحول شد. زهرا از استان مرکزی دختری که وقتی به راهیان نور در اردوگاه شهید مسعودیان (محل کار و خادمی شهید) می‌آید تابوت نمادین شهید عادلی همراه عکسش را که میبیند. زیر تابوت میرود و بی اختیار اشک میریزد و از اون لحظه بی تاب و بی قرار میشود آنقدر اشک میریزد که از حال میرود. طبق روایت خودش میگوید که در عالم بیهوشی دیدم در جایی هستم و زمین خاکی است ناگهان دستی از خاک بیرون میآید و شخصی آشنا به من اشاره میکرد که جلو بروم و یک چادر مهر و تسبیح به من میدهد. ایشان نسبت به حجاب قید و بندی نداشت شب که مجدد به خواب رفت در عالم رویا قبرستان بقیع را میبیند که سمت چپش قبری پر از گل لاله بود به سمت آن قبر که رفت روی قبر نوشته بود شهید رضا عادلی بعد از چند روز رگی از بیداری در وجود این دختر خانم به تپش میافتد. مدتی بعد زهرا خانم دوباره خواب میبیند که کسی در میزند. در را که باز کرد شهید عادلی را با لباس رزم میبیند و یک ساک در دستش که به این دختر خانم گفت: برو چادر سرت کن میخوام ببرمت به مهمانی خانم های سادات. مجموعه این اتفاقات مسیر زندگی این دختر خانم را عوض کرد و محجبه شد. 🗓شهادت ۱۲ بهمن ۹۴ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
💢حاج جاسم علاقه خاصی به داشت، من ۳۰ سال است ظهر مقتل خوانی میکنم، دفعه آخری كه من روی منبر مقتل میخواندم حاج جاسم پایین منبر نشسته بود، منقلب شده بود و به شدت گریه میكرد. 👈بعد از مراسم، حاج جاسم از من خواست كه او را برسانم و در راه به من گفت كه احتمال دارد به سوریه برود، گفتم تو با این سن و سال میخواهی بروی سوریه چه كار كنی؟ چند ماه از این قضیه گذشت، یك روز همسرش به من زنگ زد و گفت كه حاج جاسم رفت. ▪️بعد از آن من نتوانستم با جاسم تماس بگیرم، ۴۵ روز بعد برگشت، به دیدنش رفتم و با او صحبت كردم به خیال خودم وی را نصیحت كردم كه به خاطر زن و فرزندانش دیگر نرود، اما حاج جاسم تصمیم خودش را گرفته بود. او تاكید كرد كه اگر قرار باشد من شهید نشوم در سوریه هم باشم این اتفاق نمیافتد، اگر هم قرار باشد از دنیا بروم همان بهتر كه در راه دفاع از حرم و با شهادت دار فانی را وداع گویم. ✍راوی: برادر شهید مدافع حرم 🗓 شهادت: ۱۲ بهمن ۹۶ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
💢حاج احمد خیلی وقت بود که حال و هوای رفتن داشت، دو مرتبه رفت و برگشت. اما مرتبه آخر که می‌خواست برود، حال و هوایش متفاوت بود. متفاوت‌تر از همیشه. گاهی اوقات عکس دوستان شهیدش را که به سوریه رفته بودند و شهید شده بودند را می‌آورد و می‌گفت: بی‌بی سرور این همرزم ما بود، خوشا به حالش به آرزویش رسیده است. با عکس شهدای مدافع حرم زندگی می‌کرد، عشق می‌کرد و ما را هم در این عشق کردن سهیم می‌کرد. و حال و هوای ما را هم عوض می‌کرد. سخنرانی سید حسن نصرالله را که در مورد شهادت بود را جزء به جزء برای من و دخترانم تعریف می کرد، از لحظه‌ای که روح شهید از تنش جدا میشود و زیبایی و معنویات آن لحظات را برای ما شرح می‌داد. و چقدر در آن لحظات آرام بود. آرامشی تا به ابدیت. می‌گفت: بی‌بی سرور لباسی را که برای دفاع از عقیله بنی هاشم می‌پوشم را مطمئن باش در نمی‌آورم، و در راه دفاع از اهل‌بیت رسول خدا شهید می‌شوم. هر کسی که در این راه قدم می‌گذارد برایش برگشتی نیست، چرا که وقتی به سوریه میروی و مظلومیت حضرت زینب و حضرت بی‌بی رقیه را می‌بینی، دیگر پای برگشتن نخواهی داشت. این جنگ، جنگ مکتب و دفاع از دین و شیعیان و مردم شیعه‌ سوریه است. مردمی که گرفتار کافران شده‌اند. تاریخ تکرار شدنی است و امروز واقعه عاشورا تکرار شده است. 📸شهید مدافع حرم 🗓شهادت ۱۳ بهمن ۹۴ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم سلام بر دوستان عزیزم و سلام بر دوستان هیئتی سلام بر شما که شاید بیشتر اوقات زندگیم را در کنار شما بوده ام و خدا را شاکرم که در رفاقت هم به من لطف عطا کرد که دوستان و هم نشینانی به خوبی شما داشته باشم که تکمیل کننده و یاری دهنده من می باشید و شما که در مجالس عزای ارباب و به بهانه های مختلف دور هم هیئت می گرفتیم و اشک می ریختیم و به سروسینه می زدیم. از تمامی شما عذر میخواهم که رفاقت را در حق شماتمام نکرده و ملتمسانه خواهانم که مرا عفو کنید و حلالم کنید. مرا ببخشید، برایم بسیار دعا کنید و در مراسمات و مجالس اهل بیت (ع) مرا فراموش نکنید. ‌ 🗓شهادت ۱۳ بهمن ۹۴ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
بزرگداشت سومین سالگرد شهید راه نابودی اسرائیل و مدافع حرم سرهنگ پاسدار سخنران و مداح: حجة الاسلام محتسبی راوی: جناب آقای منجزی زمان: جمعه ۴۰۳/۱۱/۱۹، ساعت ۱۰ صبح؛ قم، گلزار شهدای علی بن جعفر، قطعه شهدای مدافع حرم 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
از میز تا خاکریز 🏴 شب خاطره و بزرگداشت نهمین سالگرد شهادت مدیر انقلابی سردار شهید مدافع حرم حاج همراه با رونمایی از ۲ کتاب "اینجا مرکز دنیاست" و "سرو گلستان من" جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۸:۳۰ حسینیه ثارالله 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
📝قسمتی از شهید مدافع حرم 🔻تفکر و اندیشه است که انسان را گردانید و همین و اندیشه است که انسان را متحول می‌کند و دشمنان انسانیت از همین راه برای ضربه زدن به انسان سوءاستفاده کرده، بشریت را لکه‌دار کرده‌اند. عزیزانم! زیاد فکر کنید و زیاد  کنید و زیاد کنید که انسانیت و حتی دین‌دار بودن و دیندار ماندن در همین تفکر و اندیشه زیاد است. همیشه سعی کنید انسان زندگی کنید و انسانیت را در خود پرورش دهید و با اعمال و رفتار و زندگی درست خود به دیگران بیاموزید که اننسان باشند و نتیجه‌ی این انسانیت و کمک‌هاست که توفیق فهم دین را زیاد می‌کند. و دیندار بودن و دیندار ماندن را از راه تعقل و تفکر و اندیشه بیاموزید تا از دیندار بودن لذت ببرید و خداوند را بندگی کنید. 🗓شهادت ۱۹ بهمن ۹۴ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
🔻میگفت: «حسین بدجوری بیتاب بود. قرار به سینه نداشت. میگفت: سید! دری باز شده است برای شهادت! هشت سال دنبالش بودیم که راهمان بدهند برویم آن طرف که نشد. من باید بروم. نمی خواهم این بار جا بمانم! خیلی دلتنگ بچه ها هستم!» وقتی خواست برود گفت: سید! من میروم و آن قدر میمانم تا شهید شوم! کوله بار را انداخت روی شانه اش و رفت.... برایم عجیب و غریب نبود دل کندن و رفتنش و پشت پا زدنش به دنیایی که سال ها پیش دل کنده بود از آن! آن دل بی قرار و آن آتشفشان فروخفته باید روزی جوشش و غلیان میکرد و به قول سید مرتضی آوینی: «حرم عشق کربلاست و چگونه در بند خاک بماند آنکه پرواز آموخته است و راه کربلا می شناسد و چگونه از جان نگذرد، آنکس که می داند جان بهای دیدار است...» 📸شهید مدافع حرم جاوالاثر 🗓شهادت ۱۹ بهمن ۹۴ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
◾️خاطره ای به نقل از فرزند شهید مدافع حرم 🔻پدرم همیشه ما را یه پیروی از مقام معظم رهبری توصیه میکرد و از ما میخواست که بیانات ایشان را گوش کنیم و به آن عمل بکنیم. از دیگر وصایای شهید به ما و خانواده این بود که همیشه اطرافیان خود را امر به معروف و نهی از منکر بکنیم و خود نیز به واجبات عمل کرده و محرمات را ترک کنیم. محبت پدرم به اهل بیت (ع) و عشق به شهادت از مهمترین ویژگی هایش بود. شهید صالحی خیل با تعصب و با شجاعت بود و از اسلام و رهبری دفاع میکرد و از کسی هراسی نداشت. پدرم عاشق شهادت بود و بعد از سالها خدمت به آرزویش رسید. پدرم رفت تا از حریم اهل بیت (ع) دفاع کند. اگر شهدای مدافع حرم نبودند امروز ها باید در کوچه پس کوچه های شهرمان با داعش میجنگیدیم. 🗓شهادت ۱۹ بهمن ۹۴ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
◾️حاجی عازم سوریه بود. روز ۶ دی ماه ۹۴ ساعت ۴ پرواز داشت. حدود ساعت یک بعد از ظهر از محل کار به خانه آمد. پرسیدم: «کارهایت انجام شده؟ مشکلی نبود؟» حاجی گفت: «نه، اصلاً من مسئولیت شرکت را تحویل دادم و الان احساس راحتی می‌کنم. بگذار میز و صندلی ریاست بماند برای کسانی که به آن علاقه دارند، من هیچ علاقه‌ای به پست و مقام نداشته و ندارم.»  داشتم کوله‌اش را می‌بست. در دست بالای سرم آمد و گفت: «این پرچم را هم در کوله‌ام بگذار.» گفتم: « ایران را کجا می‌بری؟» گفت: «تا هر کجا که وارد شدیم عزت و اقتدار همراه‌مان باشد.»  حاجی بعد از آزادی و ورود به شهرهای سجده و بر همان پرچم ایران بوسه می‌زند. 👈نقل از همسر شهید مدافع حرم 🗓شهادت ۱۹ بهمن ۹۴ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
◾️شفا می‌خواهی یا شفاعت؟! کلمه ای ارزشمند که از یک شهید آموختم شهید مدافع حرم اهل خوزستان، توفیقم داد کتابی از خاطرات و گفته‌هایش بنویسم. به نام "عباس برادرم" نوشتن این کتاب برای انتشار، برای من حقیر سرشار بود از درس اخلاق و معرفت و خداشناسی! یکی از نکات مهمی که بعد از عمری دعا و ادعا، از آن شهید عزیز آموختم، این بود که: عباس، مادرش را خیلی دوست داشت. وقتی مادرش در بستر بیماری بود، خیلی برای شفایش دعا کرد. برخلاف انتظار عباس، مادرش فوت کرد و به دیدار پروردگار رفت. عباس به زیارت امام رئوف و مهربانی حضرت رضا علیه السلام رفت و با زبان ‌گلایه گفت: هزاران مومن از همشهریانم، برای شفای مادرم دعا کردند، ولی او را بردید، چرا؟! در عالم خواب و بیداری، امام رضا علیه‌السلام را دید که از او پرسید: - تو، شفای مادرت را از ما می‌خواهی، یا شفاعتش را ؟! عباس وقتی با خود اندیشد، گفت: - خب معلومه، شفاعتش را. و امام به او می‌ فرماید: پس برو و گلایه نکن! از وقتی این جمله را در خاطرات شهید عباس کردانی خواندم، آن‌قدر دلم آرام گرفت‌ که تا خبر بیماری کسی را بخصوص بستگان نزدیک و عزیزانم را می‌شنوم، دست به دعا برمی‌دادم و التماس می‌کنم: برای شفا و شفاعت آن عزیز دعا کنید. برای شفاعتم دعا کنید، لطفا! حمید داودآبادی 🗓شهادت ۱۹ بهمن ۹۴ 📿شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam